پایگاه خبری - تحلیلی ميز نفت 8 آبان 1395 ساعت 9:20 https://www.mizenaft.ir/news/15377/چرا-نباید-فرانسوی-اعتماد -------------------------------------------------- دست چدنی در دستکش ابریشمی عنوان : چرا نباید به فرانسوی ها اعتماد کرد؟ -------------------------------------------------- متن : وحید حاجی پور/ درست در روزهایی که فرانسوی ها در جربان مذاکرات هسته ای سنگ اندازی می کردند٬ رسانه هایی که این روزها در مدح و منقبت از آنها می نویسند٬ بارها و بارها نوشتند که در صورت پایان تحریم ها باید فرانسوی ها را تنبیه کرد؛ آنها خطی را ترسیم می کردند که بر اساس آن٬ با رفع تحریم ها و بازشدن گره آن٬ انتخاب های متعددی پیش روی دولت است که می تواند به سلطه فرانسوی ها در اقتصاد ایران پایان دهد. اندکی بعد به هر شکل که بود فرانسه با اخذ امتیازاتی که بعدها هویدا شد در عصر پسا برجام وارد ایران شد و قراردادهای خوبی را روی میز قرار داد. قراردادهایی که برای آنها سود کامل است و خودروهای فرانسوی در زمین و هواپیماهای سرزمینشان در آسمان ایران٬ حمل و نقل را در ایران فرانسوی کردند تا نشان دهد «پیچ فرانسوی» در مذاکرات با «آچار ایرانی» باز و امتیازهای فراوانی به آنها داده شده است. نمی توان از خاطر برد که وجهه نفتی فرانسه یعنی شرکت توتال فرانسه چگونه پروژه فاز 2 و 3 را با 4.6 میلیارد دلار به پایان برد و در میادین نفتی دریایی چه بلایی را بر سر مخازن نفت آورد؛ نمی توان فراموش کرد که این شرکت در ماجرای توسعه فاز 11 پارس جنوبی٬ «خون گاز» ایران به سود قطر مکید و با سال ها معطلی قطر را صاحب ثروت بزرگتر کرد. خصلت بارز خروس ها٬ «قمار» بر فرصت های مرده ای است که می دانند برایشان هیچ ندارد اما چنان با زیرکی وارد گود امتیازگیری می شوند که همه را متحیر العقول می کنند. همین اتفاق در فاز 11 رخ داد جایی که آنها با بازی دادن ایران و شرکت ملی نفت توانستند امتیازی 5 میلیارد دلاری را از آمریکایی ها کسب کنند. آنها نمی خواستند فاز 11 را آغاز کنند ولی بگونه ای رفتار می کردند که آمریکایی ها مجبور شدند به آنها امتیاز بدهند. توتال از شانس مرده فاز 11 دو برد را کسب کرد. اول توانست به قطری ها اطمینان دهد که مرزی ترین فاز گازی ایران را معطل منافع خود و قطری ها کرده است و دوم آنکه از پوستین نخ نمای شده این پروژه٬ امتیازی بزرگ را از آمریکا دریافت کردند. این بخشی از گفته های یکی از مدیران عالیرتبه نفت است:« جلسات زیادی را با توتال برگزار می کردیم؛ آنها ما را معطل کرده بودند و هرگاه که می خواستیم آنها را خلع ید کنیم پیشنهادی دیکر روی میز می گذاشتند. بیش از 100 ساعت با آنها جلسه داشتیم و آقای دومارژری مدیرعامل وقت این شرکت دائما می گفت ما علاقه داریم در ایران باشیم ولی باید شرایط ما را هم درک کنید. دومارژری می گفت در حال رایزنی با آمریکایی ها هستیم و توانستیم برخی موانع را کنار بذاریم. آنها خیلی ما را بازی دادند و سرانجام تصمیم گرفته شد آنها را کنار بزنیم ولی بعدها فهمیدیم آنها امتیاز بزرگی از آمریکا دریافت کردند.» توتال براحتی از وضعیت ایران سوءاستفاده کرد و در قبال آن امتیاز کسب کرد که در نوع خود یک سیاست هوشمندانه اما غیرصادقانه است. البته این روحیه در فرانسوی ها بیداد می کند کما  اینکه ناپلئون بناپارت در اجرایی کردن معاهده  فین‌کن‌اشتاین ضربه بزرگی به ایران زد و به کشورمان خیانت کرد. طبق این معاهده بناپارت متعهد شده بود توپ‌های صحرایی و تفنگ و سایر سلاح‌هایی را که پادشاه ایران لازم دارد به قیمت اروپا به او واگذار کند و تعدادی افسر توپخانه و مهندس پیاده نظام برای تعلیمات قشون ایران اعزام کند ولی پس از نزدیکی روابط تزارها با آنها٬ همه چیز عوض شد و خبری از اجرای تعهدات نشد و زمینه ساز عهدنامه های گلستان و ترکمنچای شد. شبیه همین بازی را نیز انگلیسی ها با ایران کردند و با روسها بستند تا ایران تجزیه شود. اینکه قاطبه تاریخی بر نفی روسها متمایل است درست اما نباید فراموش کرد سابقه تاریخی فرانسوی ها و انگلیسی ها بسیار پرخیانت تر از روسهاست. حالا این روزها هم شبیه همان روزهاست؛ یادگاران بناپارت «دست های چدنی» خود را در «دستکشی از ابریشم» پنهان کرده اند و برای منافع خویش تصمیم سازی می کنند و با بهانه های واهی و پی در پی بدنیال اخذ امتیازات بیشتری هستند. چه بخواهیم و چه نخواهیم باید فرانسه را کشوری «طمع کار» در عرصه های اقتصادی دانست که درست بر خلاف آلمان ها بدنبال توافق های غیرشفاف و پر مبهم هستند تا در لوای آن به آنچه که تا به امروز رسیده اند دست یابند. وزارت نفت اما چرا در این زمین بازی می کند؟ این پرسش را شاید بهتر باشد در پاستور دنبال کرد ولی سابقه تاریخی که نسبت به سایر کشورها «تیز» شده است بهتر است پس از دست دادن با فرانسوی انگشتان خود را بشمارد. سیاست فرانسه خطرناک تر از آن چیزی است که بتوان در آن تعمق کرد ولی کشوری که خیانت به همسران خود را مورد قبول و نوعی سرگرمی می داند نشانه ای بزرگ است برای لزوم هوشیاری. آقای وزیر بهتر از ما می داند لوران فابیوس وزیر امور خارجه فرانسه که وزارت نفت میزبان آن بود کیست و چه اهدافی بر سر دارد. قصد نداریم اهالی الیزه را متهم به خیانت به کشور کنیم اما اگر اشتباهات گذشته را تکرار کنیم٬ تراژدی حزن انگیز همین «کنار» است.