پایگاه خبری - تحلیلی ميز نفت 2 آذر 1395 ساعت 10:14 https://www.mizenaft.ir/news/15737/دانشگاه-نفت-ویرانه-کردید -------------------------------------------------- دردنامه ای خطاب به مسئولان دانشگاه نفت عنوان : شما دانشگاه نفت را ویرانه کردید -------------------------------------------------- حال متاسفانه کسی نیست که از آقایان بپرسد شمایی که برای منافع خودتان اینگونه برمی آشوبید چرا اکنون که معیشت و زندگی عده ی کثیری از دانشجویان و فارغ التحصیلان که به وعده های شما دلخوش کرده بودند، به بازی گرفته شده، شما در عین ناباوری در ورطه بیخیالی سیر می کنید؟ و چرا تنها به چند مصاحبه ی تشریفاتی اکتفا می کنید؟ متن : ميزنفت/ پس از انتشار یادداشتی در این رسانه با عنوان برزخ فارغ التحصیلان در بهشت بی تفاوتی مسئولان٬ یکی از دانشجویان این دانشگاه در مطلبی ارسالی به ميزنفت٬ نکاتی را درباره شرایط فعلی دانشگاه صنعت نفت بیان کرده است که این مطلب با اندکی اصلاح در ادامه می آید: بسم رب صدیقین «الا ترون الی الحقِّ لا یُعمل به و الی الباطلِ لا یتناهی عنه » آیا نمی بینید که به حق عمل نمی شود و از باطل روی گردانده نمی شود؟                                                                                                             امام حسین (ع) آنقدر شروع این نگارش برای قلم و قلب و زبانمان سخت است که که پیدا کردن واژه ای برای آغاز واقعا دشوار است لیکن تنها قوت قلبمان ندای مولایمان حسین (ع) است که در آغاز کلام الفبای صحبتمان را معطر نمود. رسم است که مستمع صاحب سخن را سر ذوق می آورد اما متاسفانه این بار مخاطب این سخن صاحب سخن را بر لبه ی بغض و فریاد آورده است.این بار مخاطب سخنمان آقایانی هستند که طی ادوار مختلف و در یک حلقه مدیریتی بسته زمام امور دانشگاه صنعت نفت را بر عهده داشته اند.خوشبخانه  برای این آقایان نیازی نیست از تاریخ درخشان دانشگاه مُعظَم صنعت نفت بحثی به میان آوریم و از سفره ای که بر آن نشسته اند و نمکی که از آن چشیده اند حرف و تعریفی بر زبان بیاوریم چرا که خود می دانند جایی که بر آن گام می گذارند و صندلی که بر آن نشسته اند قدمگاه چه فرهیختگان دانشمند و شهدای والا مقامی همچون شهید عزیز محمد جواد تنگویان است. اماگویا آنان که از نمک سفره نفتیِ دانشگاه سالهاست که مرتزقند یاد یاران خویش را فراموش کرده و به نمکدان شکنی مشغولند و مع الاسف نجابت بیش از اندازه ما بر توهم نمک شناسی شان افزوده است و گمان آن می برند که حتی بر ولی نعمتان خود که همانا مردم و مرئوسان شان هستند،نمی بایست پاسخگو باشند. و اما ماجرا از آنجا شروع شدکه که متاسفانه قطار مدیریتی دانشگاه از سالها پیش به دست عده ای افتاد که آن را به مثابه جامی یافتند که جرعه های خود را از آن بنوشند و مع الاسف بی صلاحیتی مدیریتی شان این عاش شوری را که تهیه کردند انقدر از حد گذراند که هلال مسیبت را بر تارک آسمان دانشگاه هویدا کرد!!! این آقایان خود خوب می دانند که طی ادوار گذشته و حال چگونه با سو مدیریت و .... ، تا حد زیادی امور اصلی را رها کرده و سرگرم امور خود گشتند و بدین ترتیب و به تدریج آبروی چندین و چند ساله دانشگاه را به بازی گرفتند. این مقال شاید مجال آن نباشد که تمام انچه را که می دانیم بگوییم اما سربسته می گوییم چرا که اگر در خانه کس است ، یک حرف بس است. خوب به یاد داریم که آنجا که در مجموعه وزارت نفت اعتبار و پولی برای دانشگاه اختصاص می یافت، یک عده ای خاص که نام و نشانشان به همراه تمام مدارک نزذ ما محفوظ است؛ اغلب قریب به اتفاقِ تمامِ پروژه هایی که منفعت کلان مالی برایشان داشت با استفاده از نام و اعتبار دانشگاه ، به جیب می زدند بدون اینکه در این بین حسن مدیریتی وجود داشته باشد و قصد تجمیع اعتباری برای نام و آوازه ی دانشگاه صنعت نفت در میان باشد چرا که به اعتبار اسناد رسمی موجود، همان زمان نیز به خاطر منفعت طلبی های صرفا شخصی ِ برخی از آقایان ، رتبه دانشگاه صنعت نفت در جذب پروژه های نفتی که وزارت نفت واگذار می کرد از بین 12 دانشگاه برتر چیزی بهتر از قعر آن جدول نبود. البته این امار توسط آقایان هیچگاه به بیرون درز پیدا نمی کرد و همواره شاهد آن بودیم که تعداد معدودی از آقایان هرساله و کاملا بر اساس شایستگی (!) پژوهشگر برتر استان خوزستان می گردند. اما ضرباتی که این حلقه مدیریتی بر پیکره ی دانشگاه صنعت نفت وارد نمود به همین جا خلاصه نمی گردد چرا که فارغ از امور پژوهشی با سرایت برخی افراد به هیئت جذب استاید دانشگاه، به مرور همگی دانشجویان دانشگاه شاهد افت کیفیت آموزشی دانشگاه بوده و هستند چرا که گویا در خیلی از مواقع خط و ربط افراد ارجح بر کیفیت علمی و سواد تدریسی افراد بوده و هست. حال حرف این است اگر دانشجویان دانشگاه باید کیفیت پایین برخی از اساتید تازه جذب شده را تحمل کنند این را نیز می بایست بدانند که بسیاری از نخبگان علمی دانشگاهی در سراسر کشور آرزوی تدریس در دانشگاه صنعت نفت را دارند اما متاسفانه ان پارامتر لازم که خط و ربط با برخی باند هاست را که می بایست داشته باشند، ندارند. اما با این اوصاف نقطه دردناک ماجرا اینجاست که دانشجویانی که طی سالهای متمادی بار علمی و آبرویی دانشگاه را بر گرده ی خویش کشیده اند همواره در بحبوحه تمام اتفاقات مظلوم ترین قشر نیز بوده اند.چرا که طی سالهای آزگار افتخار دانشگاه به ورودی های قدرتمند و خروجی های پرافتخار دانشگاه بوده که اگر منصفانه به قضیه بنگریم تا حد زیادی مرهون تلاش های مجدانه دانشجویانی بوده است که تنها و تنها به امید وعده های همین آقایان که در دفترچه کنکور نوشه بودند به دانشگاه می آمدند. اما متاسفانه در هر برهه ای که تنگایی برای دانشگاه پیش آمده اولین قشری که آسیب دیده اند  دانشجویان بیچاره بوده اند. آنجا که در تحریم های اقتصادی بودیم و بودجه ی دانشگاه رو به کاهش نهاد اولین جایی که اثرا سوئی را به خود دید غذا و امکانات دانشجویان بود و نه جیب حضرات مسوول ! و اگر اعتراضی هم به وضع موجود صورت می گرفت آن کسی که تاوان می داد و متهم می شد و باید در کمیته های انظباطی جواب پس می داد دانشجو بود . اگر جایی حقی از دانشگاه تضییع می گردید اولین صدای برخواسته، صدای حق طلبی دانشجو بود نه آن هیئت و ... کذایی. لیکن مع الاسف اولین کسی هم که به آن انگ و برچسب نیز زده می شد دانشجو بود.به راستی اگر طی این مدت به ندای حق خواهی همانان که به پیشانی شان هزار انگ آشوب طلب و قسط علی هذا چسباندید، قدری توجه می کردید شاید الان حال و روز دانشگاه بدین گونه نبود. لذا می بینیم که هرجا بحث دفاعی از نام و آوازه ی دانشگاه در میان بوده، اثر و ردی از آقایان پیدا نبوده  و همواره برعکس آموزه های ناب قرآنی که خداوند  می فرماید:« وَ لا تُصَعِّرْ خَدَّکَ لِلنَّاسِ وَ لا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ کُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ» مع الاسف هیچگاه پاسخگوی دلسوزان و دانشجویان نبوده اند و همواره مغرورانه روی از ما برگردانده اند. و تنها و تنها این دانشجو و وجدان حق طلبش بوده که پای کار بوده و هست . ولیکن از سوی دیگرِ ماجرا بدبختانه سایه ی شجره ی عده ای بی صلاحیت همواره بر بلندای میز و صندلی های مدیریتی بوده است. اما ،اما و اما خوب است بدانیم که این آقایان آنقدر هم که در خیال ماست نسبت به هرچیزی بی خیال نیستند چرا که شاید خیلی ما بی خبران ندانیم لکن اولین تحصن اساتید در سطح یک دانشگاه بزرگ بعد از انقلاب را همین آقایان ِ قصه یِ ما ترتیب دادند اما این بار نه برای در خطر بودن آبرو و یا نام و آوازه دانشگاه صنعت نفت بلکه تنها و تنها برای منافع شخصی همان  عده ی خاص کلاس ها را به تعطیلی کشاندند تا حرف خود را به کرسی بنشانند(شرح ماجرا ان شاالله بعدها گفته خواهد شد). حال متاسفانه کسی نیست که از آقایان بپرسد شمایی که برای منافع خودتان اینگونه برمی آشوبید چرا اکنون که معیشت و زندگی عده ی کثیری از دانشجویان و فارغ التحصیلان که به وعده های شما دلخوش کرده بودند، به بازی گرفته شده، شما در عین ناباوری در ورطه بیخیالی سیر می کنید؟ و چرا تنها به چند مصاحبه ی تشریفاتی اکتفا می کنید؟ آیا باید باورمان بشود که تنها کرامت شیخ ما این است که شیره را می خورد و می گوید شیرین است؟؟؟ آیا منافع دانشجویان و دانشگاه بزرگ  صنعت نفت به اندازه مطامع شخصی تان ارزش نداشته و ندارد؟ آیا حتی برخی تان که در مناصب معاونت وزیر نیز نشسته اند تنها هنرشان عبور از خیل دانشجویان مطالبه گر با چند بادیگارد است آن هم بدون کمترین اعتنا و توجه به دانشجویان؟ واقعا بیایید بگویید اگر همین دانشجویان نباشند شما به چه کار می آیید و چه هنری دارید؟ به راستی اگر به همین اندک  اعتبار و حیات علمی –پژوهشی خود و دانشگاه علاه مند هستید نمی بایست در مقابل این خفت و ننگی که بر پیکره ی دانشگاه از جانب بدخواهان وارد گردیده سکوت می کردید چرا که همین اعتباری که بدان افتخار می کنید خود نیز خوب می دانید از گرده ی همین دانشجویان نخبه ای بدست آورده اید که طی سالهای متمادی با دلخوش کردن به وعده های شما پا به دانشگاه صنعت نفت گذاشته اند.اما امروز می بینیم که به جای اینکه همسنگر دانشجویان و هم دانشگاهیان خود باشید با سکوت روح خراش تان حامی تیشه به ریشه زن های دانشگاه شده اید.  به راستی اگر رسالت جایگاه خود را اطاعت بی چون و چرا از لجن پراکنی های بدخواهان خارج از دانشگاه می دانید لطفا بیایید تفاوت خود را به عنوان یک استاد پرورش یافته مکتب انقلاب اسلامی با یک مدیر بی تاثیر و صرفا گوش به فرمان ، برایمان شرح دهید تا بیشتر با وجناتتان آشنا شویم.بیایید بگویید چرا وقی به دانشگاه متبوعتان تهمت بی سوادی زدند سکوت کردید؟ بیایید بگویید چرا خود از سویی ابلاغیه کاهش معدل دانشجویان را به اساتید ابلاغ می کنید و از سویی در مقابل حرف آن آقایی که گفت با معدل های 12 و 13 نمی شود صنعت نفت را چرخاند سکوت کردید؟ چرا هیچگاه دم بر نیاوردید و با صدایی رسا در دفاع از حقوق حقه دانشجویان و فارغ التحصیلان و از همه مهمتر برای آبرو وهویت دانشگاه به عنوان قطب تربیت نیرو انسانی صنعت نفت قد علم نکردید؟ بیایید برایمان بگویید که چرا از تمام ابلاغیه ها تنها آن بند هایی اجرا می شود که به ضرر آبرو و هویت دانشگاه است و ما بقی که حداقل حق ممکن برای دانشجویان و فارغ التحصیلان است مسکوت و بدون و اجرا می ماند و یا به شکلی عجیب و با استانداردهای من در آوردی اجرا می شود؟ آیا به واقع این تمام نبوغ مدیریتی شماست؟واقعا آقایان محترم چرا در این پیچ تاریخی که فرمان دانشگاه به دستان شماست تمام شکوه و عظمت بیش از نیم قرن دانشگاه صنعت نفت را سوار بر قطار بی کفایتی به ورطه ی  سقوط می برید؟ و هر چشم بینا و صدای حقی نیز که پیدا می شود با آتش خشم و سنان بی مهری تان کور و لال می کنید؟ دلسوزانه می گوییم به راستی اگر توانایی اداره امور ، مدیریت صحیح ، پاسخگویی و از همه مهمتر حق طلبی را ندارید لطفا دل از صندلی های چسبناک تان بکنید چرا که این صندلی ها با این شیوه ی رفتارتان تنها و تنها دنیا و آخرتتان را به لبه ی پرتگاه نابودی می کشاند. لااقل اگر دین حسینِ حق خواه و ظالم ستیز را نمی توانید در امور مدیریتی تان اجرا کنید آزاده باشید چرا که در این بلا متاسفانه پایتان نا امیدانه در حال لغزش است که چه زیبا فرمود مولایمان حسین (ع) : «الناس عبید الدنیا... و اذا محصوا بالبلا قلّ دیانون» می دانیم که می دانید و اگر نمی دانید بدانید که ثانیه به ثانیه از لحظات مبارک عمرتان سرشکی از بغض و آه چندصد نفر از جوانان تحصیلکرده دانشگاه را در پس خود نهان دارد که گمان آن نیست که عاقبت خوشی برایتان در دنیا و آخرت رقم زند. امید انکه سخنمان تلنگری باشد بر پیکره جمود مدیریتی حاکم بر دانشگاه صنعت نفت و دیگر لازم نباشد قضایا را بیش از آنچه که در این مقال مجبور شدیم بازگو نماییم. خدايا! اگر دستبند تجمّل نمي¬بست دست كمانگير ما را،                                                                      كسي تا قيامت نمي كرد پيدا                                                                       از آن گوشه ي كهكشان تيرِ ما را ولي خسته بوديم و ياران همدل به ناني گرفتند شمشير ما را                                                                      ولي خسته بوديم و مي بُرد طوفان                                                                      تمام شكوه اساطير ما را طلا را كه مس كرد، ديگر ندانم چه خاصيّتي بود اكسير ما را و السلام علی من تبع الهد