پایگاه خبری - تحلیلی ميز نفت 24 تير 1397 ساعت 11:02 https://www.mizenaft.ir/note/21481/کسانی-زنگنه-حمایت-می-کنند -------------------------------------------------- وزیری که محبوب نیست عنوان : چه کسانی از زنگنه حمایت می‌کنند؟ -------------------------------------------------- متن : وحید حاجی پور| باید پذیرفت بیژن نامدار زنگنه وزیر محبوبی نیست؛ چه برای ارکان نظام، چه برای کارشناسان، چه برای مدیرانش و چه برای کارکنان نفت. به‌جز حلقه کوچکی از اطرافیان و سیاسیون طرفدار وی، هیچ‌کس برای وی «هورا» نمی‌کشد تا بسیاری به این باور برسند که رفتن وی از نفت، هدیه بزرگی است که می‌تواند به منافع ملی عطا کند. غالب نظرات درباره عملکرد وزیر نفت حد وسطی ندارد؛ بیشتر نظرات بر عدم کارآیی وی متمرکز است و عده قلیلی او را می‌ستایند. کسانی که وی را مورد رثا قرار می‌دهند، معتقدند منتقدان زنگنه چیزی نمی‌دانند، شیخ الوزرا فراتر از زمان خود است و هرکسی که از او نقد می‌کند اگر جاهل نباشد حتماً نگاهی سیاسی به وی دارد. جالب است که مداحان زنگنه ، عمدتاً افرادی غیرنفتی هستند که به‌واسطه حضور زنگنه در نفت به نان و نوایی رسیده و به مناصبی دست پیداکرده‌اند که وزارت نفت برای آن عزای عمومی اعلام کند. عده‌ای دیگر هم هستند که برای تداوم کاسبی خود و گرفتن «ماهی» از آب، گردهمایی برپا کرده و همه را به کار می‌گیرند، با کسانی «می‌بندند» تا برایشان لابی کنند تا به ازای آن کاسبی‌شان تضمین شود. حمایت گروه دیگر، ریشه در پیوندهای سیاسی دارد، خواه کارگزارنی باشد و خواه اصلاح‌طلب که بدون اندکی دانش در حوزه نفت، زنگنه را وزیری بزرگ و اهل فن می‌دانند که غالبا دارای تحلیل‌هایی شاذ هستند. این افراد بیش ازآنکه روی عملکرد واقعی وزیر نفت تمرکز کنند، مرام های سیاسی و حزبی خود را بروز می دهند. گروه دیگری هم که از زنگنه حمایت می‌کنند افراد کوتاه قدی هستند که اگر زنگنه نبود، در سطوح پایین کارشناسی و کلاس‌های درس دانشگاه به گذر ایام مشغول بودند. در مقابل این گروه‌ها، کمتر کارشناس، مدیر و کارمند و کارگر نفتی وجود دارد که مدیریت و کارآیی زنگنه در مباحث مهم صنعت نفت را تائید کند. مدیران نفت که از تفکر وزارتی زنگنه ترجیح دادند استعفا بدهند و بروند، نمونه بارز آن رکن‌الدین جوادی، محمدحسن پیوندی، منصور معظمی، سید محسن قمصری و ...؛ در بدنه کارکنان نفت هم که نیازی به گفتن نیست اوضاع به چه شکل است. عمده کارکنان صنعت نفت به دلیل بی‌توجهی محض وزیر نفت به خواسته‌های آنان، زنگنه را بدترین وزیر نفت کشور می‌دانند که به آن‌ها به چشم نیروهای مازاد و اضافی نگاه می‌کند. همه محدودیت‌ها برای آن‌ها در نظر گرفته‌شده است و هیچ نگاهی هم به آن‌ها نمی‌شود. ارکان نظام هم رابطه خوبی با وزیر نفت ندارد، بسیاری از آن‌ها به روحانی توصیه کرده بودند زنگنه آن زنگنه‌ای نیست که معرفی می‌شود و همین نیز شد؛ وعده‌های وی درباره موضوعات مختلف همگی با شکست مواجه شد به‌طوری‌که اکبر ترکان هم به انتقاد از وی پرداخت. اصولاً وزیر نفت از جایگاه ویژه‌ای در طبقه مدیریت ارشد کشور برخوردار است و برای حرکت آزادتر، این ارتباط بیش از سایر موارد مؤثر است اما از سال 92 به بعد، نبود چنین ارتباطی کار را برای زنگنه سخت‌تر کرده است. تنها طرفداران زنگنه حلقه نخست یاران وی و برخی هم‌حزبی و هم‌فکران وی هستند و به همین دلیل، او در وضعیتی بسیار دشوار قرار دارد که کشور را نیز در بن‌بست قرار داده است. بدون تعارف بگوییم زنگنه را قبول ندارند، چه در بیرون نفت و چه در داخل نفت و همگی برای رفتن وی لحظه‌شماری می‌کنند.  آقای وزیر هم از رفتن گفته است؛ او در شرایط سفید هم ناموفق بود چه برسد به شرایط ویژه امروز که «مردش» را می‌خواهد و زنگنه نیز برای چنین شرایطی نیست. اندک مریدان وی هم ناتوان در سفید خوانی وی، بازهم به گذشته پل می‌زنند و یا به شرایط سخت کشور اشاره می‌کنند که زنگنه موفق نبود. هیچ چهره برجسته‌ای در حوزه نفت از او حمایت نمی‌کند که هیچ، حتی در جلسات خصوصی به انتقادهای شدید از وی می‌پردازند؛ اخبار جلسات خصوصی را به خبرنگاران منتقل می‌کنند و در نقد زنگنه، از همه منتقدان پیشی می‌گیرند. زنگنه امروز اگر منفور نباشد، محبوب نیست؛ هیچ‌کس «شیخ الوزرا» را قبول ندارد هرچند رسانه‌های همسو با دولت از همه توان خود بهره می‌برند تا وی را در موضع «ژنرال» حفظ  کنند ولی حقیقت تلخ آن است که حضور زنگنه در نفت بیش از آنکه مثبت بوده باشد، منفی بوده است. عده‌ای که بر تن او جامه ابریشمی بافته‌اند و معتقدند فقط نخبگان آن را بر تن وی می‌بینند از این شرایط بیشترین بهره را می‌برند. همان‌هایی که برای تورح دهقانی لابی کرده و برای برنده شدن یک شرکت چینی در مناقصه حفاری فلات قاره با مدیرعامل این شرکت جلسه می‌گذارند. فعلاً که آقای وزیر به کسانی که جامعه ابریشمی را نمی‌بینند به چشم دشمن نگاه می‌کند؛ باشد که آقای زنگنه کلاه خود را بالاتر بگذارد