پایگاه خبری - تحلیلی ميز نفت 17 مهر 1396 ساعت 12:27 https://www.mizenaft.ir/note/19181/جمع-مکانیک-عمران-تز-پالایشی -------------------------------------------------- یادداشت وارده/ عنوان : جمع مکانیک و عمران در تز پالایشی! -------------------------------------------------- متن : ميزنفت/ انتقادات نسبت به احکام احتمالی وزیر نفت برای دو شاگرد خود یعنی علیرضا صادق آبادی و آیدین ختلان روز به روز در حال افزایش است و بسیاری صدور چنین احکامی را مقدمه‌ای برای انتصاب نزدیکان وزیر نفت به سمت‌های مهمی می‌دانند. یکی از مخاطبان ميزنفت با ارسال یادداشتی برای ميز نفت نوشته است: طی هفته های گذشته سلسله مطالبی در مورد انتصاب‌های آینده وزیر محترم نفت ، توسط آن کانال و سایت محترم منتشر شده است. کانون تمرکز این مطالب عمدتا آقایان ختلان و صادق آبادی بوده اند که با شعار جوانگرایی در وزارت نفت از طرف وزیر مربوطه در انتظار دریافت احکام انتصاب خود، قرار دارند. انتصاب به سمت‌هایی بسیار بزرگتر از سابقه و تجربه اجرایی نامبردگان که قبل ترها مسند افراد نامدار و با تجربه‌ای در عرصه تخصصی نفت بود، امروز تعجب همه فعالان این حوزه بالاخص قدیمی ترهای صنعت نفت را برانگیخته. هدف از نگارش این سطور ، ذکر دو نکته در مورد آقای صادق آبادی و سوابق کوتاه ایشان در شرکت زیرساخت سیراف است: 1 - همانگونه که شما هم در سایت و کانال خود مطرح کرده اید، همه داستان پارک پالایشگاهی سیراف از یک پایان نامه دانشجویی شروع شده است. پایان نامه ای بسال 1389 و با راهنمایی و راهبری آقای دکترمجید عمیدپور و آقای وزیر نفت به عنوان استاد راهنما. این اطلاعات و عنوان و چکیده پایان نامه مورد سخن که در بانک پایان نامه‌های دانش آموختگان دانشگاه خواجه نصیر به راحتی قابل دسترسی است، فارغ از اشکالات ماهوی و ساختاری در عنوان ، ترجمه و ... ، حائز نکته جالبی است که برای اینجانب سوال آفرین نیز شده است. آقای زنگنه فوق لیسانس مهندسی سیویل دارند چگونه ایشان سال89 در دانشکده مکانیک، استاد راهنمای پایان نامه ارشد یک داشجوی مکانیک شده اند؟ اصلا مطابق ضوابط وزارت علوم در دانشگاه‌های دولتی فردی با مدرک فوق لیسانس نمی‌تواند استاد راهنمای پایان نامه ارشد باشد و حداقل باید مدرک دکتری داشته باشد. حال بماند که مدرک فوق لیسانس آقای زنگنه اصولا و اساسا با موضوع پایان نامه و رشته تحصیلی دانشجو هیچ سنخیتی ندارد. حال سوال بعدی. یک دانشجوی ارشد رشته مکانیک چرا باید پایان نامه‌ای در حوزه نفت و انرژی بدهد؟ مگر مهندسی شیمی یا نفت خوانده است که در خصوص "امکان سنجی قابلیت سود دهی پالایش نفت خام در ایران" بخواهد تز ارائه دهد؟ آن‌هم با راهنمایی استادی با مدرک فوق لیسانس سیویل! خلاصه همه چیز درهم و برهم است از رشته تحصیلی دانشجو تا عنوان و حوزه پایان نامه اش تا حوزه تحصیلی استاد راهنمایش. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.   2 - بنده بواسطه شغلم در موقعیت‌های مختلف و متفاوت،درگیر این پروژه سیراف بوده و هستم و از این رو با جناب ایشان و مجموعه تحت امرشان در جلسات متعددی شرکت کرده ام؛ متاسفانه همه تجربه ایشان برخلاف آنچه که دوستانشان از آن با تعبیر " صادق آبادی مملو از تجربه است" یاد می‌کنند، یک روش آزمون و خطا با هزینه سرمایه گذاران 8 پالایشگاه است. البته سفرهای خارجی هم در این بین، حال و هوای خوشی به تلخی شکست همه این آزمون و خطاها داده است. شما در گزارشی عنوان کرده بودید که ماحصل کار و وعده های جناب صادق آبادی در "عملیات خاکی سایت و ذره ای کار مهندسی" خلاصه می‌شود در حالی‌که به همین هم خلاصه نمی‌شود! عملیات خاکی سایت بعد از سال‌ها اتلاف زمان و بودجه و منابع ، اکنون نیمه کاره رها شده و با بهانه عدم تامین مالی از طرف سرمایه گذاران، بلاتکلیف مانده است. در حالی‌که حتی سرمایه گذاران ، مالک زمین پالایشگاه‌های خود نیستند و بخش بسیار زیادی از زمین مجتمع بخصوص محوطه مخازن پالایشگاه‌ها هنوز احراز مالکیت نشده و در اختیار فازهای 13 و 19 پارس جنوبی است که از این زمین‌ها به عنوان انبار کالا و تجهیزکارگاه استفاده می‌کنند. به فرض اینکه این زمین‌ها امروز هم توسط سیراف تملک شوند، ماه‌ها عملیات خاکی و آماده سازی آنها تا رسیدن به ترازهای مورد طراحی، زمانبر خواهد بود. در خصوص طراحی پایه ناقص و غلط و سرشار از اشکال طرح نیز همین کافیست که بگوییم این طرح پایه، حائز اشکالات بسیار ریشه‌ای و بنیادینی است که بدلیل عدم انجام طراحی مفهومی صحیح و اصولی، و مدیریت غلط و انفعالی مدیریت زیرساخت بوجود آمده است. علت اصلی همه مشکلات برشمرده فوق، مدیریت غلط و ... آقای صادق آبادی بوده است. ایشان در اکثر مواردِ به مشکل خوردۀ طراحی پایه، با اعمال نظر و دیکته کردن نظرات شخصی خود، و موکول نمودن آنها به فاز طراحی تفصیلی، کار را جلو برده اند. نتیجه آنکه بسته طراحی پایه که هنوز بطور کامل تحویل مالکان پالایشگاهها نشده است، بسته ناقص و سرشار از عیوب فنی و مهندسی است. حال سوال اینجاست که فردی که در مدیریت شرکت زیرساخت سیراف اینگونه ضعیف و شکست خورده عمل کرده است، چگونه در راس پخش و پالایش قرار خواهد گرفت و آنجا چه خواهد کرد؟ با این حساب ارتقای آقای صادق آبادی به معاونت وزیر و مدیریت پخش و پالایش به چه دلیل و با چه معیاری در شرف انجام است