۰
روایتی ناگفته از کارلوس و اوپک

چرا یمانی و آموزگار کشته نشدند؟

بیانیه ای صادر شد که در آن بر اهمیت نفت به عنوان سلاحی در دست اعراب و اعدام دو وزیر تاکید شد. وقتی در عدن دیدار انجام شد ودیع از کارلوس پرسید برای چه دستورات با وسواس انجام نشد. کارلوس گفت که بیانیه پخش شد اما قتل دو وزیر می توانست باعث آلوده شدن عملیات به خون شود.
کارلوس گروگانگیر اوپک - عصر نفت
کارلوس گروگانگیر اوپک - عصر نفت
ميزنفت/ ماجرای گروگانگیری در اوپک یکی از داستان های مهم تاریخ نفت است که هر ساله بخش های دیده نشده آن افشا می شود. در همین باره کتابی به نام «اسرار جعبه سیاه» منتشر شده است که سایت دیپلماسی ایرانی بخش هایی از این کتاب را ترجمه و منتشر کرده است. این کتاب حاصل گفت و گو با 4 نفر از افرادی است که با کارلوس همکاری داشتند. یکی از این 4 نفر به نقش قذافی و عراق در گروگانگیری اوپک اشاره و دلیل کشته نشدن وزریر اقتصاد ایران و وزیر نفت عربستان را افشا کرده است.


*آیا تصمیمی به کشتن دو وزیر نفت عربستان و ایران، احمد زکی یمانی و جمشید آموزگار نیز بود؟
بله چنین تصمیمی بود.


*آیا تصمیم را ودیع حداد گرفت؟
تصمیم آن را طرفی که پشت عملیات بود گرفت ودیع نمی توانست صد در صد تصمیم گیرنده باشد. ما انیس نقاش را نمی شناختیم و او را ندیده بودیم. او با کمال خیر بک ارتباط داشت. حتی در مشارکت نقاش در عملیات چیزی جز عکسش ندیدیم. عکسش را آوردند و برایش گذرنامه درست کردیم. کمال خیر بک یک ملی گرای سوری بود که مجموعه ای هم داشت و فکر می کنم که حزبش از تقسیم بندی رنج می برد. کمال با سازمان های فلسطینی و شاید هم کشورهای عربی ارتباط داشت. روابط سازنده ای داشت و با «ابو حسن سلامه» نیز ارتباط داشت. با کمال خیر بک توافق شد. بحران میان «بخش خارجی» و «جبهه ملی» روبه افزایش بود و نمی خواستیم که تبعات آن بر عملیات تاثیر بگذارد.

در این مدت اهمیت فکر «جنبش انقلابی عربی» یا کار یکپارچه انقلابی عربی می رفت که متبلور شود، موضوع جدیدی نبود. دکتر ودیع و کسانی که با او بودند اساسا ملی گراهای عرب بودند و به این باور رسیده بودند که قضیه فلسطین قضیه همه امت عرب است و جوهره اصلی درگیری های عربی صهیونیستی است، و بنابراین دلایل موضوعی برای جنبش مقاومت مسلح فلسطینی بود که خود چیزی جز جزئی از جنبش انقلابی عربی نیست. این یک نکته، نکته دوم، دکتر ودیع و کسانی که با او بودند به این باور رسیده بودند که جنبش مقاومت فلسطینی در وضعیت فعلی با ترکیبات سازمانی و فکری و سیاسی و برنامه ها و چارچوب های کاری که دارد و در وضعیت پیرامونی که در آن به سر می برد ممکن نیست بتواند اهدافش را محقق کند، بنابراین چاره ای ندارد جز این که در مسئولیت ها و موضوعیت تجربی اش بازنگری کند و اختلالات خود را تصحیح کند، اول از همه جنبش آزادیبخش فلسطین باید این کار را می کرد به خصوص که تا اندازه ای طلیعه دار جنبش آزادیبخش عربی در عرصه درگیری های عربی – صهیونیستی بود که خود جزئی از این جنبش محسوب می شد.

در فکر ودیع ضرورت تبلور چارچوب عملی برای انقلاب عربی مستند بر برنامه سیاسی و فکری و به همراه آن شاخه نظامی آن وجود داشت. او در روزهای آخر عمرش تلاش های بسیاری برای این موضوع کرد. عملیات «اوپک» ابتدای ترجمه عملی چنین طرحی بود.  

کمال خیر بک انیس نقاش را پیشنهاد داد. همچنین بعضی از رفقای آلمانی هم در آن شرکت کردند.


*کارلوس هم شرکت کرد؟
بله به عنوان عضو «جبهه خلق» نه به عنوان سازمانی مستقل. این آخرین عملیاتی بود که کارلوس به عنوان عنصری در جبهه در آن شرکت کرد.


*دو وزیر اعدام نشدند و گفته شد جان بهایی بابت آنها پرداخت شد. آیا واقعا چیزی پرداخت شد؟
در روزنامه ها این طور گفته شد اما اگر پرداخت هم شد ما چیزی نفهمیدیم. شاید پرداخت شد و طرفی آن را دریافت کرد که ما نفهمیدیم. ودیع هیچ چیز نمی دانست. و هیچی دلیلی هم نداریم که ثابت شود پرداخت شد.


*آیا می توانیم بگوییم که ودیع هیچ پولی نگرفت؟
به او یک فلس هم نرسید. حقیقت این است که هدف این نبود که جان بهایی دریافت شود.


*آیا کارلوس طلب جان بها کرد؟
وقتی که ودیع با کارلوس دیدار کرد و میان آنها جلساتی برگزار شد تا درباره آن چه پیش آمده بحث شود کارلوس نگفت که او طلب جان بها کرده است.


*ودیع و کارلوس بعد از عملیات کجا همدیگر را دیدند؟
در عدن.


*حرف های بسیاری درباره این دیدار زده می شود، همچنین گفته می شود که ودیع از کارلوس عصبانی شد و به او گفت که تو به آخر خط رسیدی؟
دیدار چند هفته بعد از عملیات وین انجام شد.


*ودیع با پایان عملیات وین چگونه برخورد کرد؟ آیا عصبانی بود؟
بله برای این که هر آن چه پیش آمد بر خلاف آن چه بود که او طراحی کرده بود. و باعث قربانی شدن طرف های دوست شد مثل مرگ همراهان وزیر نفت عراق.


*حرفی وجود دارد که کارلوس می گوید فکر عملیات «اوپک» از سوی رئیس جمهور یک کشور عربی شمال آفریقا مطرح شد؟ بعد گفته شد که دولت عراق در جریان عملیات بود؟
درباره عراق نمی توانم به طور قاطع جواب دهم برای این که عراق نه از نزدیک نه از دور در جریان عملیات نبود و هیچ دستی در آن نداشت.


*کارلوس گفت که فکر آن از طرف قذافی مطرح شد؟
ما در «بخش خارجی» قبل از وقوع عملیات هیچ مشورتی با لیبی نکردیم.


*برگردیم سراغ دیدار ودیع با کارلوس در عدن، چه اتفاقی افتاد؟
در این نوع عملیات لازم است که بعد از این که دستورات نهایی صادر شد، هیچ گونه برداشت شخصی صورت نگیرد. قبل از آن می شود بر سر همه چیز بحث کرد، اما بعد از صدور دستورات نهایی باید همه کاملا به دستورات پایبند باشند.


*دستوراتی که به کارلوس داده شد بر چه چیزهایی تاکید داشت؟
بیانیه ای صادر شد که در آن بر اهمیت نفت به عنوان سلاحی در دست اعراب و اعدام دو وزیر تاکید شد. وقتی در عدن دیدار انجام شد ودیع از کارلوس پرسید برای چه دستورات با وسواس انجام نشد. کارلوس گفت که بیانیه پخش شد اما قتل دو وزیر می توانست باعث آلوده شدن عملیات به خون شود. این را می گویم و ضبط می کنم که این حرف از شجاعت یا صداقت کارلوس نمی کاهد اما حرفش برداشت شخصی بود که با دستوراتی که داده شده بود تناقض داشت. ودیع جواب داد: «ما در جنگ هستیم و در حال مبارزه ایم تیم اکتشافی نیستیم.»

نیتی برای برای مجازات کارلوس در کار نبود. ما نقش کارلوس را تقدیر می کنیم و این را هم به حساب می آوریم که او جوانی غیرفلسطینی و غیر عربی بود که به خدمت قضیه ما در آمد و از آن دفاع کرد. اما در عین حال ممکن نیست برداشت های شخصی را پذیرفت. در پایان سه دیدار از کارلوس خواسته شد که به اردوگاهی در خارج از عدن برود. کارلوس این گونه برداشت کرد که این تصمیم به نوعی مجازات اوست و شاید در پشت آن تصمیم های سخت تری باشد. گفت: «نمی توانید مرا به این شیوه مجازات کنید.» درباره دلایل آن پرسید و جواب داد: «من عضوی نزد شما نیستم من یک شبکه بین المللی و متحد شما هستم. من این گونه برداشت کردم و شاید بر سر این مساله به توافق نرسیم.»


*آیا کارلوس یادآور شد که از سوی مقامات الجزایری در صورت اعدام دو وزیر تهدید به بازداشت شده بود؟
نه. گفت که وجهه رسانه ای که عملیات به خود گرفت کافی بود و اعدام دو وزیر این وجهه را مخدوش می کرد.


*طرح ریزی عملیات «اوپک» کجا انجام شد؟
در جاهای مختلف. در سومالی و لبنان. در زمان برنامه ریزی ودیع در سومالی بود، کارلوس دو دختر آلمانی را به بیروت فرستاد. کارلوس پیامی را به مسئولی در بخش «عملیات خارجی» منتقل کرد. آن مسئول پرسید هدف از عملیات چیست، گفت که صدور بیانیه ای درباره نفت است. آن مسئول گفت که آیا می توان درک کرد که عملیاتی به این بزرگی انجام شود تا مثلا بیانیه ای منتشر شود که نقشی در هدف اعلام شده جبهه داشته باشد؟ می توان عملیات را توجیه کرد، مثلا، اگر گفتید که هدفتان کشتن وزیری دشمن است. کارلوس جواب داد: «من این را می خواهم اما ابو هانی (ودیع) نمی خواهد.» آن مسئول نماینده ای را به ماگادیشو فرستاد تا با ودیع دیدار کند و برای او توضیح دهد، وقتی که برگشت تاکید کرد که ودیع اعدام دو وزیر را تایید می کند. آن مسئول جواب او را به کارلوس ابلاغ کرد و توافق انجام شد.


*جوانب دیگری که ودیع و کارلوس در عدن وارد آنها شدند، چه بودند؟
ودیع ملاحظاتی اعتراضی را به کارلوس در جریان عملیات ضبط کرده بود.


*آیا عملیات به گونه ای بود که لازم باشد هویت او فاش نشود؟
بله دستوراتی داده شده بود تا شخصیت او فاش نشود. شاید این نقطه ضعف انسانی نزد کارلوس بود. ودیع همچنین او را بر سر گفت وگویش با بعضی از ربوده شده ها سرزنش کرد. در عملیات آدم ربایی این ترس وجود دارد که رابطه ای میان رباینده و ربوده شده به وجود آید. برای تضمین عملیات لازم است که چنین رابطه ای به وجود نیاید.


*آیا در جریان این دیدار درباره نقش انیس نقاش هم صحبت شد؟
ابدا. کارلوس مسئول بود.


*آیا درباره جان بها هم صحبت شد؟
کارلوس درباره آن چه در بعضی از روزنامه ها آمده است، پرسید و هر گونه اطلاعی درباره آن را رد کرد.


*بعد از آن کارلوس چه کرد؟
ترتیبی دادیم در بغداد مقیم شود. احساس کردیم پایبندی اخلاقی به او داریم.


*آیا دیدار میان ودیع و کارلوس خشک بود؟
نه، اما ودیع دید که دادن مسئولیت جدید به کارلوس در دوره زمانی نزدیک کار مناسبی نیست. برای کارلوس اقامت در بغداد را فراهم کردیم، در مکانی امن. البته کارلوس زندگی را دوست دارد. زندگی اجتماعی. این مساله عیب نیست اما می تواند حفره امنیتی برای شخصی که معروف شده است به وجود آورد. در آن جا ارتباطاتی ایجاد کرد. تعدادی از نمایندگان جنبش های آزادیبخش در آن جا بودند. یک روز در دریاچه الثرثار با یک دختر کُردی شنا می کرد که آن دختر غرق شد. عراقی ها تحت فشار قرار گرفتند. روابطی با بعضی از جوانان فلسطینی داشت. همراه او فکر می کنم سه جوان آلمانی هم بودند. در آن جا زندگی کرد تا این که ودیع فوت کرد. روابط با او به همین ترتیب باقی ماند. از او چیزی نمی خواهیم اما بر حفظ سلامتی اش اصرار داریم. روابطی با کشورها برقرار کرد. و از طریق عدن روابطی با مجارها به وجود آورد. در مجارستان مقیم شد و به چکوسلواکی رفت و آمد داشت. در دهه هشتاد به او پیشنهاد همکاری داده شد اما همکاری ای صورت نگرفت.  


*کارلوس می گوید که در ماگادیشو استعفایش را به ودیع تقدیم کرد؟
کارلوس از طریق ماگادیشو به عدن آمد. اما موضوع استعفایش مطرح نبود.


*آیا ودیع از کارلوس دلخوری داشت؟
نه. حقیقت این است که ودیع توانایی استثنائی در تعامل با دیگران داشت. احساس وفاداری داشت نسبت به هر کسی که چیزی برای قضیه فلسطینی تقدیم کرده است. از این توانایی بسیاری از کسانی که رابطه با سازمان نداشتند استفاده کردند. ودیع کینه ای نبود. حتی کسانی که او را متحمل سختی کردند و به او مسائلی را تحمیل کردند نیز تمایل نداشت که اذیت کند.
يکشنبه ۲۵ مهر ۱۳۹۵ ساعت ۱۰:۳۹
کد مطلب: 15176
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *