۰
گفت و گو با دکتر عاصمی‌پور

نفت ایران مدیون سردار انقلاب

نقش آیت الله هاشمی در تاسیس شرکت ملی حفاری/ وزارت نفت صدرا را حذف کرده بود ولی آقای هاشمی گفتند آقای خبره از ایران خزر رونمایی کند./بهترین دوران اوپک مربوط به دوران آقای هاشمی بود./ زیرکی آقای هاشمی در گرفتن امتیازی بزرگ از روس‌ها/ اگر پشتیبانی نمی‌کردند کشور در بحران نان فرو می‌رفت./ 10 دقیقه گریه کردند و 25 اسکای گارد به نفت دادند./ نیمه شناور ایران البرز با دستور ایشان ساخته شد....
دکتر عاصمی پور و آیت الله هاشمی - عصر نفت
دکتر عاصمی پور و آیت الله هاشمی - عصر نفت
وحید حاجی‌پور/ یکشنبه شب بود که خبر ارتحال رئیس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام اعلام شد؛ خبری شوکه کننده و غیرقابل باور.کسانی که در هشت سال دفاع مقدس در سنگرهای نفت به دفاع از کشور می‌پرداختند بیش از سایر کارکنان نفت با شنیدن این خبر شوکه شدند زیرا نقش ایشان در آن‌روزها بسیار مهم و حیاتی بود. رئیس جمهور اسبق کشورمان که در بخش اعظمی از دهه 60 ریاست مجلس را بر عهده داشت نقش مهمی را در راهبری دفاع مقدس بر عهده داشت و با توجه به سپرده شدن امور جنگ به ایشان، بارها در خاطرات خود از جلسات فشرده  با مسئولان صنعت نفت به نیکی یاد کرده است.

برای بررسی نقش آیت الله هاشمی رفسنجانی در آن برهه از سال‌های بحرانی، به گفت و گو با دکتر محمدجواد عاصمی‌پور مدیرعامل اسبق مناطق نفتخیز جنوب نشسته‌ایم تا با مرور خاطرات وی، دین خود را به تاریخ ادا کنیم. 

 
*قطعا شما هم با شنیدن این خبر شوکه شدید.
بله؛ رحلت ایشان من را یاد شهادت شهید بهشتی می‌اندازد زمانی که عده‌ای قصد داشتند در پس شهادت ایشان٬  با اختلاف افکنی و تفرقه، اصل نظام اسلامی را زیر سوال برده و اهداف خود را محقق کنند در حالی که خون او اتحاد ملت ایران را مضاعف کرد.تاریخ باید زنده نگاه داشته شود؛ هر یک از افرادی که با مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی کار کرده اند باید نسبت به این موضوع ادای دین کنند و بگویند از روزهایی که مدیریت ایشان بسیاری از بحران‌ها را در نطفه خفه کرد.

مسیر زندگی آقای هاشمی در زمان حیات خود بر حفظ دو باور و ارزش حکمفرما بود؛ نظام و انقلاب اسلامی و اصل ولایت فقیه. این مسیر شباهت کم نظیری به دوران شهید بهشتی دارد و افرادی که سعی داشتند در آن زمان کلیت نظام و ولی فقیه را زیر سوال ببرند. درباره آیت الله هاشمی باید گفت ایشان همه سختی ‌ها را به جان خرید و هیچ کس نتوانست ایشان را قانع کند که راهش در تضاد با این دو اصل است. ایشان مصائبی را به جان خرید که کمتر کسی می‌تواند با آن کنار بیاید جز یک انقلابی اصیل و سردار انقلاب.

 فیلم منتشر شده از او درباره رهرو بودن و تاکید بر جایگاه ولایی مقام رهبری آیت الله خامنه‌ای نشان می‌داد که نگاه ایشان نشات گرفته از یک دیدگاه جوهری است. پیام مقام معظم رهبری نیز همبستگی این نگاه با اصل ولایت فقیه و انقلاب را با پیامشان ثابت کردند برخلاف رسانه‌های معاندی که سعی داشته و دارند اختلافات نظری را به عنوان یک عامل فتنه انگیز بیان کنند.

ایشان را نباید در قاب امیر کبیر یا سردار سازندگی محصور کرد زیرا چنین قاب‌هایی برازنده آن مرحوم نبوده و نیست؛ ایشان «سردار انقلاب» بودند و هستند و جایگاهشان فراتر از این قاب هاست. اعتراف به این واقعیت که نام آقای هاشمی با انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ایران عجین شده است را نباید فراموش کنیم؛ ایشان مدال نگرفت ولی به بسیاری از مسئولان کشور مدال دادند.
 

*سابقه آشنایی شما با ایشان به چه زمانی بر می‌گردد؟
اوایل سال 59؛ روزی که به عنوان رئیس سازمان غله در دوران سخت بحران نان با ایشان جلسه‌ای داشتیم قرار بود درباره وضعیت سیلوها مسائلی را با ایشان مطرح کنم؛ در آن جلسه به ایشان گفتم  4 کنسرسیوم ایتالیایی، سوئیسی، آلمانی و روسی برای ساخت سیلوها با کشور قرارداد داشتند و دارند که جز شرکت روسی، همه شرکت ها از ایران خارج شدند. از ایشان خواستم  تا برای ساخت این سیلوها  از ما حمایت کنند که آقای هاشمی گفتند در برنامه توسعه، بندی وجود دارد که ساخت سیلوها می‌تواند توسط جهاد سازندگی انجام شود. با راهنمایی ایشان که ریاست مجلس را بر عهده داشتند قرار شد ما با جهاد سازندگی قرارداد ساخت سیلوها را منعقد کنیم.
 

*برخورد آقای هاشمی در جلسه چطور بود؟
برخورد جالبی بود چون واقعا ایشان واقعا گوش می‌کرد و خودش را «قطب »نمی‌دانست٬ گفتند به کارکنان ایرانی شرکت‌های خارجی دو ماه حقوق بدهید تا بمانند. به آقای فرمانفرمائیان مشاور مهندسی این سیلوها هم بگویید نقشه‌ها را در اختیار شما قرار دهد و اگر نداد از طریق دادستانی اقدام کنید. بلافاصله با آقای لاجوردی تماس گرفتند و از ایشان خواستند تا برای من حکم نماینده دادستانی را صادر کند که بر اساس همین حکم، توانستیم اسناد را از دفتر آقای فرمانفرمائیان دریافت کنیم.

نتیجه این حمایت بی نظیر آقای هاشمی، ساخت سیلوی 200 هزار تنی در خوزستان شد در حالی‌که بالاترین حجم سیلوسازی پیش از انقلاب سیلوی 30 هزار تنی بود. حمایت ایشان از سیلوسازی موجب شد تا همان تیمی که سیلوی 200 هزار تنی ساخت٬ برج میلاد را در تهران بسازد. همچنین شرکت جهاد سیلوسازی را ایجاد شد که توانست سیلوهای متعددی را در ایران و سایر کشورهای همجوار طراحی و به بهره برداری برساند و این یعنی اقتصاد مقاومتی.

 
*بحرانی که از آن به عنوان بحران نان نام بردید چه شرایطی را بر کشور تحمیل کرده بود؟
خب ببینید پیش از پیروزی انقلاب 90 درصد گندم کشور از آمریکا وارد می‌شد و که بدلیل توقف صادرات گندم از سوی این کشور سیلوها در وضعیت بدی قرار داشتند؛ تیمی تعیین شد با حضور بنده٬ آقای نقره کار شیرازی و ... که آقای هاشمی گفتند بروید لندن گندم بیاورید. با اختیاری که ایشان دادم محموله‌های خوبی از لندن تهیه کردیم.

با توجه به اینکه دو ماه طول می‌کشید تا گندم‌ها برسند و در سیلوها گندم نداشتیم٬ محدودیت بوجود آمده باید مدیریت می‌شد  که بدین منظور طرحی را ارائه کردم٬ ایشان بیست دقیقه به من وقت دادند تا نظرم را درباره مدیریت روانی بشنوند. در آن جلسه به ایشان گفتم که به من اختیار بدهید تا بازی روانی و با حکم دادستانی اعلام کنم همه شرکت‌های آرد سازی  ملی شده اند که با موافقت ایشان طی 24 ساعت این حکم صادر شد. من هم همه مدیران آردسازی را جمع کردم و گفتم حکم ملی کردن شما اینجاست و اگر تا دو ماه بازار را مدیریت نکنید این حکم اجرا می‌شود. آن‌ها را با خود همکار کردیم و گندم آن‌ها را بار می‌زدیم و در سیلوها خالی می ‌کردیم و دوباره از سیلو به انبارهای آن‌ها منتقل می‌کردیم تا نشان دهیم وفور گندم وجود دارد.

بحث دوم ما این بود که بدلیل قطع سهمیه شیرینی پزی‌ها، کارخانه‌های ماکارونی و ...٬ برخی نانوایی‌ها بخشی از سهمیه خود را در بازار سیاه می‌فروختند. در تقاضایی از آقای هاشمی تقاضا کردم اجازه بدهند سهمیه‌های تهران را دو برابر کنیم و به 4 هزار تن افزایش دهیم  وچون برای انبار کردن جا ندارند سهمیه خود را پس می‌دهند. موارد دیگر را هم خدمت ایشان عرض کردم که آقای هاشمی گفتند ظرف 24 ساعت دیگر به شما اطلاع می‌دهم که در نهایت ظرف همین مدت موافقت خود را اعلام کردند و چند هفته بعد  توانستیم این مشکل را هم پشت سر بگذاریم.

 همزمان بار گندم‌ها در بندر امام دریافت شد ولی چون سیلوی اهواز بمباران می‌شد برنامه ریزی کردیم گندم‌ها به خرم آباد منتقل شود. آقای غرضی استاندار وقت خوزستان گفت اجازه نمی‌دهد گندم به بیرون از خوزستان منتقل شود؛ این مشکل را شبانه با آقای هاشمی در میان گذاشتیم که ایشان با دستوری که به آقای غرضی دادند کار را تمام کردند و قرار شد گندم‌ها به خرم آباد برود.

 مشکل بعدی ما٬ حمل و نقل گندم بود لذا از سردار کاظمی  رئیس ترابری سپاه خواستند تا کامیون‌های سپاه را در اختیار ما قرار دهد که خوشبختانه با همکاری صمیمانه شهید کاظمی این ماموریت به خوبی انجام شد و دو ماه پر استرس را به پایان رساندیم. واقعا آقای هاشمی نقش ویژه‌ای را در پشت سر گذاشتن بحران گندم در اوایل انقلاب ایفا کردند و با جرات می‌گویم اگر پشتیبانی آقای هاشمی نبود با مشکل بزرگی روبه رو بودیم. وضعیت طوری بود که حکم ریاست سازمان غله مستقیما یکبار توسط شهید رجانی و با حکم نخست وزیری صادر می‌شد و نه وزیر بازرگانی. بار دوم با هم این حکم با نظر شخصی و تفویض امام خمینی (ره) صادر شد ولی نقش اصلی در برطرف کردن موانع آن روزها٬ مرهون پشتیبانی موثر شخص ایشان بود.
 
 
*اگر اجازه بدهید به بحث جنگ و نفت و نقش آقای هاشمی در آن راستا بپردازیم. در جایی نوشته بودید که مدیریت جنگ در نفت را مدیون ایشان می‌دانید.
بله تجربه ما با ایشان در نفت بیشتر و عمیق‌تر بود. در آن روزها وضعیت خارگ بسیار بحرانی بود و برای پدافند عامل نیازمند رینگ دفاعی بودیم که با کمک ایشان روی شناورهای خارگ، سلاح‌هایی نصب شد. همچنین در خارگ و خارگو موشک‌هایی نصب شد که کار ما را ساده تر کرد. از یک طرف هم ایشان به قرارگاه خاتم دستور دادند بیمارستانی در جزیره مرجانی خارگ زیر زمین ساخته شود و تمام اتاق‌های کنترل به زیر زمین منتقل شود. برای آنکه بدانیم وضعیت در گلوگاه صادراتی نفت چطور بود باید بگویم در جزیره خارگ روزانه 14 بار اعلام وضعیت قرمز می‌شد٬ بددین معنا که 2.5 دقیقه فرصت داشتیم از اسکله دور شویم.

در آن زمان نفتکش‌ها جرات پهلوگیری در خارگ را  نداشتند لذا چند کشتی را بارگیری می‌کردیم و در محلی دیگر به نفتکش مادر انتقال می‌دادیم؛ این کشتی‌ها بصورت کاروان به حرکت در می‌آمدند و با حمایت نیروهای دریایی سپاه و ارتش و همچنین نیروی هوایی ارتش اسکورت می‌شدند. یکبار در این باره خدمت ایشان رسیدیم که گفتند هدفتان را تداوم صادرات نگیرید، بلند فکر کنید و هدفتان نا امید کردن صدام از حمله به خارگ باشد که این توصیه همیشه در ذهنم باقی ماند.
 

*گویا طرحی نیز به ایشان ارائه دادید که با موافقتشان همراه بود. درست است؟
در طرح جامعی که برای پدافند عامل و غیرعامل به نام طرح استراتژی پدافند درون سیستمی و برون سیستمی خدمت ایشان ارائه دادیم خدمتشان عرض کردیم باید یک سیستم  درونی در نفت ایجاد کرده و با در نظر گرفتن راهکارهایی٬ بستر را برای تداوم روند تولید و صادرات آماده کنیم. مثلا در آن استراتژی عنوان شده بود برخی تجهیزات «بیکار» مانند  توربین های گوره را از سیستم خارج کرده و زیر خاک مخفی کنیم و به جای آن، با ایجاد یک سیستم گردشی، گوره را دور بزنیم تا مشکلی پیش نیاید.

طرح اینگونه بود که چاه های نفت ما به 38 واحد بهره برداری متصل بود که در صورت بمباران یکی از واحدها٬  تعدادی از تولید را از دست می‌دادیم لذا طرحی را برنامه ریزی کردیم که همه چاه‌ها به همه واحدها  وصل باشند که در صورت بمباران اهواز یک، شیر خروجی به این واحد را بسته و نفت را به واحد 2 منتقل کنیم که بسیار مهم بود  روزی در دفتر کار نشسته بودم که اعلام شد 20 واحدهای  بهره برداری اهواز بصورت پشت سر هم و به ترتیب بمباران شده است و 2.3 میلیون بشکه از ظرفیت تولید نفت از دسترس خارج شد ولی در یک ساعت دوباره به وضعیت عادی برگشتیم و این همان نا امیدکردن دشمن بود که آقای هاشمی آن را برای ما هدف‌گذاری کرده بودند.

در بحث پدافندغیرعامل هم همکاری و مدیریت ایشان برای استفاده از همه ظرفیت‌های موجود هم به نوبه خود قابل تحسین بود؛ تصمیم گرفته شد تا با استتار تاسیسات نفتی و مخازن پروپان 2500 زیر شن و ماسه و سازه‌های بتنی، حدالامکان ضربه گیر بزرگی در مقابل بمباران ایجاد کنیم که دستور ایشان به شهید کاظمی برای استفاده از واحد ترابری سپاه، موجب شد تا این اقدام زودتر صورت پذیرد و بقدری موثر واقع شد که با نظر ایشان به عنوان رئیس فنی – مهندسی ستاد پدافند غیرعامل کشور منصوب شدم؛ ریاست ستاد در آن برهه از جنگ بر عهده سرلشگر فیروزآبادی بود.

برای درک بهتر این موضوع باید گفت فشار مخازن پروپان در 600 NGL بالغ بر 2500 PSI بود؛ یعنی خود معادل 5 بمب 500 پوندی اگر منفجر می‌شد تا چند کیلومتر خود را ذوب می‌کرد.
 

*ماجرای اسکای گاردهایی که ایشان به نفت دادند چه بود؟
زمانی که آقای روحانی ریاست ستاد پدافند را بر عهده داشتند گزارشی  را نزد وی بردیم و اعلام کردیم روز به روز به تعداد شهدای صنعت نفت افزوده می‌شود و تاسیسات ما از بین می‌رود لذا باید یک اسکای گارد – پدافند هوایی- در اختیار مناطق نفتخیز قرار گیرد. در آن جلسه به ما گفتند بودجه نداریم و اگر چنین امکانی را می‌خواهید 50 میلیون دلار باید از نفت پرداخت شود. با توجه به کاهش قیمت نفت و وضعیت بد اقتصادی واقعا پولی برای تهیه این پدافند نبود ولی تصمیم گرفتیم جلسه‌ای را  با آقای هاشمی برگزار کنیم.

با آقای ساداتیان مسئول دفتر ایشان تماس گرفتم و این موضوع را با ایشان در میان گذاشتم؛ وی گفت وقت آقای هاشمی خیلی فشرده  است و اگر می‌خواهید ایشان را ببینید فردا ساعت 10 شب می‌توانید در منزلشان دیدار کنید. بلافصله تیم 30 نفره ای با حضور افرادی مانند تیمسار بقایی٬ جشن ساز و .... را جمع کردم و راهی جماران شدیم. در آن جلسه ما شرایط را توضیح دادیم و ایشان 10 دقیقه فقط اشک می‌ریختند و فردای آن روز 25 اسکای گارد در اختیار ما قرار دادند؛ با همان اسکای گاردها چند میراژ عراقی سرنگون شد و تعداد بمباران‌ها با کاهش زیادی روبه رو شد که دو فروند از این میراژها در گوره ساقط شد.

البته ایشان از ما خواستند به جنگ هم کمک کنیم که در همین راستا یک روز یکی از مدیران قرارگاه خاتم  با نامه‌ای از آقای روحانی به اتاق من آمد. در آن نامه قید شده بود 13 خط لوله صادراتی نفت عراق در فاو خطری بزرگ برای نیروهای ما به شمار می‌آید و مناطق نفتخیز جنوب باید برای مسدود کردن این خطوط لوله  تجهیزاتی را در اختیار این قرارگاه  قرار دهد. به وی گفتم برنامه تان چیست که گفتند خودمان می‌دانیم و شما به وظیفه‌تان عمل کنید. من هم مخالفت کردم و بلافاصله با آقای هاشمی تماس گرفتم و توضیحاتی را خدمتشان ارائه کردم.  ایشان گفتند اگر حکم را خطاب به شما صادر کنم آیا می‌توانید این خطر را خنثی کنید که من هم پاسخ مثبت دادم.
 

*وزارت نفت هم واکنشی داشت که چرا بدون سلسله مراتب سازمانی با ایشان موارد را هماهنگ می‌کنید؟
حقیقت ماجرا بله بطوری که پس از این حکم٬ وزارت نفت به ما انتقاد کرد که چرا مستقیما وارد این موضوع شدید ولی در شرایط جنگ این حرف‌ها چندان مهم نبود.
 

*پس از دریافت حکم چه کردید؟
پس از این حکم٬ جلسه ای با مدیران تشکیل دادیم و درباره این موضوع بحث کردیم. این جلسه دو ساعت به طول کشید زیرا با توجه به پر بودن 13 خط لوله صادراتی عراق باید همه زوایای کار را در نظر می‌گرفتیم. آقای جشن ساز آقای کهنسالی به نام آقای اسفندیاری  را به جلسه آورد که از قدیمی های نفت بود. آقای اسفندیاری توصیه کرد برای تحقق هدفمان باید به خط لوله سیمان تزریق کرد در حالی‌که قرارگاه  روی تخلیه نفت در اروند تاکید داشت. سرپرستی کار را به آقای جشن ساز سپردیم که با موفقیت انجام شد و طی این ماموریت٬ آقای عروجعلی کریمی به درجه شهادت نائل شدند.

در حین انجام ماموریت٬ آقای هاشمی تماس گرفتند و گفتند در نزدیکی محل ماموریت٬ یکی از یگان‌های موشکی ما با کمبود شدید امکانات مواجه است و اگر می‌توانید به آن‌ها امکانات برسانید. با آقای جشن ساز آنجا رفتیم که فرمانده آن یگان را شهید درخشانی بر عهده داشتند و پس از اعلام نیاز آن‌ها٬ تجهیزات مورد نیاز در اختیارشان قرار گرفت.
 

*شما سال 67 از نفت به ستاد کل نیروهای مسلح رفتید؛ در آنجا هم با ایشان ارتباطی داشتید؟
پس از استعفا در مناطق نفتخیز جنوب به ستاد کل نیروهای مسلح رفتم و در سمت معاونت لجستیکی و پشتیبانی این ستاد٬ مسئولیت کمیته کاری عقد قراردادهای نظامی با شوروی سابق به من واگذار شد  که سفرهای زیادی با هیئتی 20 نفره به شوروی داشتیم. در همان ایام قرار شد در جریان سفر آقای هاشمی به شوروی راهی مسکو شویم که هیئت مذاکره کننده با گروه روسی مذاکره می‌کرد و آقای هاشمی هم به دیدارهای خود می‌پرداخت و تیم شوروی فقط منتظر دستور مستقیم گورپاچف بودند تا قراردادی را با ما منعقد کنند. گورپاچف به افتخار آقای هاشمی ضیافت شامی را ترتیب داده بود و قرار بود ما هم پس از پایان مذاکرات عازم کرملین شویم.

آقای هاشمی و گورپاچف سخنران بودند که ابتدا رئیس جمهور شوروی به ایراد سخنانش پرداخت. متن سخنرانی بصورت ترجمه شده روی میز هیئت ایرانی قرار داشت و متن ترجمه شده سخنان آقای هاشمی هم به زبان روسی روی میز آن‌ها قرار داشت تا نیاز به مترجم نباشد. پس از سخنرانی گورپاچف نوبت به آقای هاشمی رسید و ایشان با خود مترجم آوردند که مایه تعجب شد چه ما چه روس‌ها. آقای هاشمی به تیم تشریفات گفته بودند که چون متن سخنرانی‌شان در هتل جا مانده است باید از مترجم استفاده کند ولی بعد از چند ساعت متوجه شدیم ایشان به عمد متن سخنرانی خود را در هتل جا گذاشته‌اند تا بتوانند نکات مهم‌تری را مطرح کنند.

اظهارات ایشان در کرملین  به حدی روی روس‌ها تاثیر گذاشت که گورپاچف٬ جلسه فوری کمیته حزب کمونیست را تشکیل داد  و مجوز فروش سلاح به ایران را از حزب گرفت. شبانه به ما زنگ زدند تا در جلسه‌ای فوری٬ مذاکرات را ادامه بدهیم. هیچگاه فراموش نمی‌کنم مسوئل تیم مذاکره کننده آن‌ها که بسیار عبوس و بداخلاق بود با رویی باز در عرض نیم ساعت قرارداد معامله سلاح را نهایی کرد تا با زیرکی و هوشمندی آقای هاشمی٬ بتوانیم قرارداد استراتژیک نظامی را با شوروی امضا و تجهیزات عظیمی را دریافت کنیم. اهمیت این قرارداد بحدی استراتژیک بود که کار صنعت هوا و فضا از این قرارداد بصورت جدی آغاز شد.
 

*پس از پایان جنگ هم اندکی بعد به حفاری رفتید...
سخن گفتن از آن روزها باید با ذکر این واقعیت عجین باشد که با آغاز دوران ریاست جمهوری ایشان، فصل نوینی از سازندگی و ارتقای صنعت نفت کشور آغاز شد؛ ایشان با شناختد دقیقی که از صنعت نفت داشتند توجه ویژه ای را در این بخش متمرکز کردند و با انعقاد قراردادهای خوبی در همه بخش‌های صنعت نفت، جانی دوباره به صنعت فرسوده و آسیب دیده نفت دادند. نقش ایشان در صنعت نفت را باید در دو محور بیشتر مورد بررسی قرار داد. یکی جذب سرمایه و تزریق سرمایه گذاری به نفت و دوم افزایش سطح دیپلماسی انرژی.

در حول محور نخست باید گفت که اصولا تمدن پارس جنوبی و آغاز حرکتی نوین برای توسعه پارس جنوبی در دوره ایشان کلید خورد و آیت الله هاشمی با حساسیت خاصی بر این میدان گازی خواستار توسعه آن شدند. همچنین در دوره ایشان شرکت‌های آمریکایی، کانادایی و اروپایی وارد کشور شدند و قراردادهای خوبی را با شرکت های مختلفی مانند انی و توتال امضا کردند.

پالایشگاه بندرعباس و اراک در زمان ریاست جمهوری ایشان تاسیس شدند که بخوبی نشان می‌دهد نگاه ایشان به موضوع زنجیر ارزش افزوده نفت به چه شکل بوده است. ایشان بدنبال نمایش‌های آنچنانی نبود و فقط به جذب سرمایه و تکامل صنعت نفت می‌اندیشید و در همین بستر، کارهایی را به ثمر رساند که دولت‌های بعدی آنرا تکمیل کردند از جمله بازسازی تاسیاست نفتی،

پالایشگاه‌ها، پتروشیمی، تاسیسات خارگ، مناطق خشکی و دریایی که در زمان دفاع مقدس آسیب جدی دیده بودند. همچنین در آن دوران، با ساخت دو دستگاه دکل دریایی ایران البرز و ایران خزر، گام بزرگی برای انجام امور اکتشافی در دریای خزر برداشته شد.


دکتر عاصمی پور و آیت الله هاشمی رفسنجانی - <a href='http://www.mizenaft.ir' target='_blank'>ميزنفت</a>

خوب بخاطر دارم در روزی که قرار بود از دکل ایران خزر رونمایی شود وزارت نفت صدرا – سازنده دکل- را به این مراسم دعوت نکرد و می‌خواست همه چیز را به نام خود تمام کند؛ طی هماهنگی با آقای خبره مدیرعامل وقت شرکت صدرا، این موضوع را با آقای هاشمی در میان گذاشتم که آقای هاشمی در مراسم پرده برداری از لوح این دکل حفاری، از آقای خبره دعوت کرد تا مراسم افتتاح توسط وی انجام شود. این نکته از آن جهت حائز اهمیت است که این اقدام آقای هاشمی، قدردانی عملی از سازندگان داخلی بود که مورد نظر شخص ایشان بود. با حمایت ایشان بود که طلسم حضور ایران در منابع نفتی خزر شکسته شد.
 

*ایران البرز هم در آن زمان ساخته شد؟
بله؛ وقتی ایران خزر مورد بهره برداری قرار گرفت در کابین همین دکل، به همراه اعضای هیئت مدیره شرکت ملی حفاری 90 دقیقه با آقای هاشمی جلسه برگزار کردیم و نکاتی را عنوان کردیم که بیشتر آن‌ها عملی شد.ما به ایشان گفتیم که با توجه به عمق آب در طرف ایران، نیازمند جک آپ نیستیم و باید دکل نیمه شناور بیاوریم که پیشنهاد شد دو دستگاه نیمه شناوری که روسیه برای آذربایجان ساخته است به اجاره ایران دربیاید. در سفر آقای ناطق نوری – رئیس وقت مجلس شورای اسلامی- به مسکو ما هم همراه ایشان رفتیم و قرارداد ساخت دو دکل نیمه شناور را امضا کردیم که بنا به مشکلاتی محقق نشد و ایشان تصمیم گرفتند دکل نیمه شناوری در پایانه نکا ساخته شود که با حمایت ایشان ایران البرز ساخته شد.

با این تصمیم، پس از شیب یارد آستاراخان روسیه، صدرا دومین شیب یارد خزر را راه اندازی کرد وعلاوه بر ساخت این دکل نیمه شناور، 5 شناور 63 هزار تنی هم توسط  صدرا ساخته و به آب انداخته شد. همزمان با این طرح، موضوع سوآپ هم مورد پیگیری ایشان قرار گرفت و در سفری که به قراقستان داشتند قراردادی بین ایران و این کشور امضا شد که به آغاز سوآپ انجامید. نکایی که تا آن روز جز محصولات کشاورزی خروجی خاصی نداشت با این تصمیمات به یک تمدن نفتی در شمال کشور تبدیل شد و در بستر آن، شرکت‌های حفاری شمال و شرکت نفت خزر تاسیس شد. خط لوله 179 میلیون دلاری از نکا به تبریز ساخته شد تا نفت را به آنجا منتقل کند و حتی قرار بود پالایشگاهی دیگر در شمال کشور با تامین نفت از کشورهای حاشیه دریای خزر ساخته شود تا مشکلات سوختی را برطرف کند.

ببنید با این اقدامات بود که ظرفیت بزرگی در صنایع نفت در شمال کشور ایجاد شد و صنعت فراساحل و حفاری به شمال کشور هم منتقل شدند و شرکت پایانه‌های نفتی تاسیاست خود را در نوار ساحلی خزر راه اندازی کرد. همه این‌ها به یمن تصمیمات و مشورت پذیری شخص آقای هاشمی بود.

این نکته را هم عرض کنم که در جریان تاسیس شرکت ملی حفاری در اوائل انقلاب، نقش آقای هاشمی بسیار اساسی بود زیرا ایشان درباره اهمیت صنعت حفاری با امام خمینی (ره) موضوعی را در میان گذاشتند که منجر به تاسیس شرکت ملی حفاری و بهتر بگوییم ملی شدن صنعت حفاری شد.

اما درباره محور دوم نیز باید اعتراف کرد روابط سیاسی و هوشمندی ایشان در این باره، بهترین دوران اوپک را برای ما رقم زد؛ آنجا که هرگاه اوپک در اتخاذ تصمیمات استراتژیک و مهم دچار اختاف نظر می‌شد ایشان با تماس‌هایی که با روسای جمهور کشورهای عضو اوپک بر قرار می‌کرد گره‌های سخت را باز می‌کرد. نقش وزارت امورخارجه در آن دوران و استفاده ایشان از این ظرفیت در حوزه انرژی یکی از مهمترین اقدامات ایشان بود که متاسفانه در دوره‌های بعد دیده نشد و آقای ولایتی با مدیریت آقای هاشمی مددکار صنعت نفت بود.
 

*جمع بندی پایانی با شما....
ایشان را باید صاحب حقی بزرگ بر صنعت نفت دانست که اگر حمایت‌های ایشان و نگاه پشتیبانشان به این صنعت نبود امروز نمی‌توانستیم با افتخار از این صنعت یاد کنیم و صنعت نفت باید تمام قد به آقای هاشمی ادای احترام کند. روحش شاد.
چهارشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۵ ساعت ۰۹:۵۸
کد مطلب: 16288
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *