۰
۲
نفت و دفاع مقدس/ 4

ناگفته‌های غرضی از جنگ

مشاجره با وزیر نفت کویت/ به حافظ اسد گفتم از ما نفت بخرد/ در فرودگاه قرارداد فروش بستیم!/ سوریه خط لوله عراق را چرا قطع کرد؟/ آقای هاشمی در سال 1366 می‌گفت اگر 10 میلیارد دلار داشته باشیم، می‌توانیم جنگ را ببریم/ به احمد آقا گفتم دست من شکسته باشد، اگر نتوانم سهم ایران را از بازار نفت بگیریم/ بازار نفت، بازار خرید و فروش شیر نیست/ به وزیر نفت قطر گفتم: «اگر چاهی زدی، بمبارانش می‌کنم»
ناگفته‌های غرضی از جنگ
به گزارش «ميزنفت»، سید محمد غرضی وزیر اسبق نفت، چندی پیش در گفت‌وگویی تفصیلی با «ميزنفت»، از روزهایی که استاندار خوزستان بود و در همان زمان برای تصدی مسئولیت وزارت نفت در دولت شهید رجایی، برگزیده شد، ناگفته‌هایی را  از سال‌های وزارتش شرح داد. بخشی از سخنان وی در این گفت‌وگو به مسائلی از صنعت نفت در جنگ تحمیلی مربوط می‌شد.

وی در آغاز گفت‌وگو یادآور شد: زمانی که استاندار خوزستان بودم، ارتش بعث به مرزهای جنوب غربی کشور حمله و تا عمق حدود 70 کیلومتری و تا حوالی دزفول پیشروی کرده بود، اما به علت اینکه نمی‌توانست از نیروهایش پیشتیبانی کند، متوقف شده و در نقاطی تثبیت شده بود.

در ادامه گزیده‌ای از گفته‌های وزیر نفت دوران جنگ پیش روی شماست:

 
*مشاجره با وزیر نفت کویت
در طول چهار سال وزارتم، پیوسته با اوپکی‌ها درگیر بودم و بر این موضع خود در اوپک همواره اصرار کردم و اجازه ندادم که تولید اوپک از 16 میلیون بشکه تجاوز پیدا کند و قیمت نفت هم از 30 دلار کمتر شود. به قدر ظرفیت تولید و صادرات نفت ایران، دفاع می‌کردم.

در طول وزارتم، هر سال، بیست و چند میلیارد دلار، پول وارد کشور کردم. اگر نمودارهای اقتصادی مربوط به تورم در آن سال‌ها را ببینید، از سال 1361 تورم و گرانی به شدت کنترل شده است، در حالی که هزینه‌های جنگ هم پرداخت می‌شد.

الجزایر و ونزوئلا خوب بودند. نیجریه هم ثبات نداشت و مثل وزارت نفت سال‌های گذشته ایران، وزیر نفتش دائم عوض می‌شد که توانمند هم نبودند. اماراتی‌ها کمابیش همراهی می‌کردند. کویت و عراق با ما دشمنی می‌کردند.

در حاشیه یکی از این اجلاس‌ها، به شیخ علی؛ وزیر نفت کویت گفتم: چرا 6 میلیارد دلار به صدام کمک بلاعوض کردید؟ گفت: قرض دادیم. گفتم: قرض دادید یا از او برای جنگ با ایران حمایت کردید!
 

*حافظ اسد را مجاب کردم از ما نفت بخرد
عراق تأسیسات نفتی ایران را هدف قرار داده بود، تدابیر ما هم متقابلا اقداماتی برای کاهش صادات نفت عراق بود. در آن شرایط برنامه این بود که در مسیرهای صادرات نفت عراق اختلال ایجاد کنیم.

من با حافظ اسد، دوست بودم. با وی تماسی داشتم و از او خواستم از ما نفت بخرد. به همین منظور «عبدالحلیم خدام»؛ معاون و وزیر امور خارجه خود را به تهران فرستاد و با او در ساعت 2 بعد از ظهر در فرودگاه مهرآباد تهران، قرارداد فروش 200 هزار بشکه نفت را منعقد کردم. ساعت 4 بعد از ظهر بعد حافظ اسد از رادیوی ملی سوریه اعلام کرد که سوریه از ایران نفت می‌خرد.

عراق با خط لوله‌ای که از خاک سوریه به سواحل مدیترانه می‌رسید، 300 هزار بشکه نفت صادر می‌کرد. پس از اینکه سوریه در سال 61 به‌عنوان یکی از مشتریان جدید نفت ایران شد، در ادامه مذاکرات و تعاملات دو جانبه و به دلیل روابط عمیقی که با ایران پیدا کرده بود، خط لوله نفت عراق به سوریه را قطع کرد و عراق را از صادرات این میزان نفت محروم کرد. ضمن آن، سوریه زمین و هوا را بر عراق بست.

من معمولا رادیو لندن را گوش می‌کردم؛ پس از این اقدام سوریه، همان شب، این رادیو اعلام کرد که ایران در تعامل با سوریه، کاری که به اندازه استقرار 10 لشکر در مرزهای غربی عراق، ارزش دارد.

تکاوران نیروی دریایی هم اسکله البکر و الامیه را در جزیره فاو منهدم کردند و بخش چشمگیری از صادرات نفت عراق از این مسیر هم برای مدتی، مختل شد.


*دیپلماسی انرژی در خاک ترکیه
خدا کمک کرد تا در آن برهه، کمر صدام را بشکنیم. فقط مانده بود خط لوله نفت عراق که از مسیر ترکیه صادر می‌کرد. «خلیل تورگوت اوزال»؛ نخست وزیر وقت ترکیه را می‌شناختم. پیش از پیروزی انقلاب یک سالی فراری بودم و در ترکیه مخفی شده بودم و در آن سال‌ها با او آشنا شده بودم.

در زمان وزارتم با او هم صحبت کردم و از او خواستم که از ترانزیت نفت عراق از خاک کشورش جلوگیری کند تا به ترکیه نفت صادر کنیم. او گفت غرضی ما نمی‌توانیم، چون باید به نیروهای نظامی پاسخگو باشیم. با این وجود قرارداد فروش 200 هزار بشکه نفت را با ترکیه بستم که بر همین اساس، رابطه ایران و ترکیه که نزدیک بود به مخاصمه تبدیل شود، بهبود پیدا کرد و شبح جنگ از مرزهای ایران و ترکیه، رخت بر بست و حامیان صدام در ترکیه عقب‌نشینی کردند.

باید توجه داشت که نفت در ایران، فقط یک مسئله فنی، سرمایه‌ای، اشتغال‌زایی و... نیست، بلکه یک مسئله عظیم سیاسی است و نفت یک ابزار مهم و بسیار قدرتمند است، چون تولید و صادرات نفت، قابلیت‌ها و توانایی‌های زیادی به حکومت برای اداره کشور می‌دهد.
 

*دستم بشکند اگر نتوانم نفت بفروشم
وقتی داشتم می‌رفتم وزارت نفت، در بحبوحه جنگ بود. احمد آقا گفت: «می‌گویند که از ما نفت نمی‌خرند.» گفتم: «احمد آقا روزی 60 میلیون بشکه نفت در دنیا مصرف می‌شود و سهم اوپک از این رقم 16 میلیون بشکه است، دست من شکسته باشد، اگر نتوانم سهم ایران را از بازار بگیریم»

ایران همیشه تحریم بوده است؛ تحریم سازمان ملل و اینها یک وجه است، اما رقابت داخلی میان ایران و عربستان از این تحریم‌ها هم بدتر است و توضیح دادم که چگونه رقیبم را قانع کردم که عرضه نفت اوپک را کاهش دهیم.

نفت، یک قدرت و توان است. نفت، مسئله خرید و فروش کالای ساده‌ای مثل شیر نیست. نفت بسیار بسیار قدرت می‌دهد. زمانی که من وزیر بودم، آن طور عمل کردم که شرح دادم و دخالتی در امور دیگران نمی‌کردم و نمی‌کنم، اما قدرت سیاسی ایران، بسیار بالاست، طوری که بتواند این مسائل را به خوبی مدیریت کند. شما همان مذاکرات من با حافظ اسد و ترک‌ها را در نظر بگیرید. همان بحث‌ها را با چینی‌ها، ژاپنی‌ها و هندی‌ها هم داشتم. مهم نیست که تحریم هستیم، مهم شیوه اداره کشور در این شرایط است.
 

*عدم کفایت درآمد 20 میلیارد دلاری نفت برای اداره جنگ
این جلسات از ساعت هفت صبح آغاز می‌شد و تا اذان ظهر ادامه داشت. بحث اصلی در بیشتر جلسات این بود که درآمد حاصل از صادرات نفت که سالانه حدود 20 میلیارد دلار است، برای ادامه جنگ کافی نیست، پس باید تولید را افزایش داد و صادرات را بیشتر کرد و نفت زیادتری فروخت تا این درآمد دست کم 2 برابر شود.

من هم توضیح دادم که پس از مذاکرات فراوان، برای افزایش قیمت نفت توانستیم میزان تولید نفت را از 24 میلیون بشکه به 16 میلیون بشکه کاهش دهیم و در این میان، سهم صادرات نفت ایران هم مشخص است و نمی‌توانیم بیش از آن صادر کنیم که اگر بر خلاف تعهدات خود عمل کنیم، جدای از ایجاد بی اعتمادی در میان کشورهای صادرکننده نفت، باعث عرضه مازاد و در نتیجه کاهش قیمت نفت می‌شویم.

عرضه هر بشکه نفت اضافی به بازار، قیمت آن را می‌اندازد. خلاصه تا چهار سال وزارت من تمام شود، این بحث‌ها بین من و دولت ادامه داشت. آقایان می‌گفتند اگر درآمد نفت 40 میلیارد دلار نشود، نمی‌توانیم بجنگیم. در دولت تصور می‌کردند اگر صادرات نفت چهار میلیون بشکه شود، درآمد نفت هم دو برابر می‌شود. حتی بعضی از آنها پس از من می‌گفتند تولید نفت ایران را به 13 میلیون بشکه می‌رسانیم.
 

*مهار آتش‌سوزی چاه‌های نورزو
در سال 61 بود که جنگنده‌های بعثی سکوی نفتی نوروز را هدف قرار دادند، این اتفاق یکی از چالش‌هایی بود که در دوران وزارت خود با آن روبه‌رو شدم و حتی به علت آلودگی نفتی که ایجاد شد، ایران را تحت فشار قرار دادند تا آتش بس را بپذیرد و...

 جنگنده‌های بعثی، سکو و چاه‌های نفت میدان نوروز را هدف قرار دادند و به دنبال آن روزانه چند هزار بشکه نفت به آب‌های خلیج فارس می‌ریخت و آلودگی گسترده‌ای به وجود آورد که به علت شرایط جنگی، مهار آن و تعمیر چاه، دشوار بود. کشورهای منطقه همچون قطر، کویت و عمان به امام (ره) فشار می‌آوردند که باید آتش ‌بس را بپذیرید تا فوران نوروز را مهار کنیم.

در این میان، یک آمریکایی آمد در دوبی و گفت 20 میلیون دلار به من بدهید و امام خمینی (ره) هم تقاضا کنند تا بیاییم آتش را خاموش و چاه‌های نوروز را مهار کنیم.

اتفاقا حالا که صحبت به اینجا رسید، می‌خواهم یادی بکنم از آقایان محمدتقی ابوالحسنی وهدایت‌زاده! این آقایان با چند نفر دیگر در تهران نزد من آمدند و گفتند ما می‌توانیم چاه را ببندیم، من هم گفتم حالا که می‌توانید بسم‌الله! بروید ببندید. همین چند کلمه بین ما رد و بدل شد.

ابوالحسنی که یکی از آهنگران خبره نفتی است، با یک گروه بیست 30 نفره متشکل از متخصصانی از پالایشگاه تهران مثل جوشکار، تراشکار، لوله‌کش و مکانیک و همچنین چند غواص، چهار ماه در شرایط سخت و زیر هجوم جنگنده‌های عراقی، در نوروز کار کرد و سرانجام صبح عید قربان سال 62 چاه را مهار کردند. چند تن از افراد این گروه شهید شدند. این گروه را نزد امام (ره) بردم و تشویق شدند.

مبالغی که ابوالحسنی و هدایت‌زاده و گروهشان برای مهار چاه‌های نوروز هزینه کردند، حدود 10 سال بعد در وزارت نفت مورد اختلاف ذی‌حساب شد و ذی‌حساب گفت اگر وزیر وقت نفت تأیید کند، پرداخت می‌کنیم. برای همین نزد من آمدند. تا آن زمان چیزی به من نگفته بودند. پرسیدم چقدر هزینه کرده‌اید، گفتند: هفت میلیون! من تأیید کردم و ذی‌حساب هم پرداخت کردند.

آنان در مهار چاه‌های نوروز حماسه آفریدند و تکنولوژی جدیدی خلق کردند. پنج چاه نفت را با هفت میلیون بستند، در صورتی که گفته می‌شود اکنون هزینه بستن یک چاه بیش از 30 میلیون دلار است.


*غرضی به وزیر نفت قطر: «اگر چاهی زدی، بمبارانش می‌کنم»
در همان ایام جنگ قطری‌ها رفته بودند در این میدان مشترک حفاری کنند. به وزیر نفت قطر گفتم: «اگر چاهی زدی، بمبارانش می‌کنم، این میدان مشترک است و تا وقتی رضایت ما را جلب نکنی، اجازه هیچ کاری نداری!» همین شد که دکلش را برداشت و رفت و تا وقتی من وزیر بودم، قطر در پارس جنوبی هیچ اقدامی نکرد.

در واقع ماجرا از این قرار بود که یک شرکتی برای حفاری در گنبد شمالی رفته بود با قطری‌ها قرارداد بسته بود، یک دلالی آمد و گفت که قطر چنین قراردادی بسته است و... من هم به او همان پیغام را دادم که به وزیر نفت قطر برساند که پس از آن، شرکت طرف قرارداد با قطر، کارش را نیمه کاره رها کرد و رفت. من به دنبال اقتدار سیاسی نظام جمهوری اسلامی ایرانم.

این پیام من خطاب به وزیر نفت قطر که تهدید نیست، احقاق حق است. پدر جان این یک خانه مشترک است، اگر کسی می‌خواهد واردش شود، باید رضایت مرا جلب کند، اگر من نباشم، باید صبر کند! اینکه تهدید نیست! ای داد و بیداد. به نظرم انگار برای خودتان حاکمیتی قائل نیستید.
جمعه ۳ مهر ۱۳۹۴ ساعت ۱۷:۳۸
کد مطلب: 9205
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *


مهندس علی متین دفتر
Iran, Islamic Republic of
در اون زمان مسئولان نفتی مملکت صادقانه کار میکردند و اهل دزدی و پورسانت نبودند اما الان چی...!!!؟؟؟ چند مدیر ارشد در وزارت نفت داریم که زن و بچه هاشون توی ایران باشند؟؟؟؟ دلیل بیکار کردن برادر من که روی یک دکل ایرانی در خلیج فارس کار میکرد چی بود؟؟ غیر از این بود که دکل نفتی ایرانی رو بیکار کردن و بجاش دکل هندی آبان وبا کارگر هندی استخدام کردن بخاطر اینکه بعضی از آقایون به حق دلالی و پورسانت برسند!!!! آیا در اون زمان هم قراردادهای مثل کرسنت منعقد میشد تا ملتی رو به خاک سیاه بنشونند و بجاش مشتی دلال و دزد رشوه های ملیارد دلاری بگیرند.....!!!! و ووووووووو
United States
جناب عصر نفت انصافا خیلی نامردی...!!!! آخه مرد حسابی من چه هیزم تری به تو فروختم که از هر 10 نظرم یکیش رو اونم بزور و با کلی ساسنسور چاپ میکنی.... اصلا مگه من چی کفتم یا چی میگم!!!!! جز اینکه میگم آقایون ژنرالها آقایون کرسنتی بخدا مال مردم خوردن کار خوبی نیست... بخدا دزدی آخر عاقبت خوشی نداره بخدا شخص معتاد نمیتونه جایی رو اداره کنه.... ای بابا ببین من دارم اینا رو برا کی میگم... راستی عصر نفت من که مطمئنم چاپ نمی کنی خوب بذار یه گپ خودمونی بزنیم نظرت چی؟ ها .... آره باشه.... ببین قانون دوم نیوتن میگه هر عملی را عکس العملی ست مساوی با آن و در سوی مخالف.... در عرفان مولانا هم میگه که ... این جهان فعل است و ما را ندا //// سوی ما آید نداها را صدا //// حالا بذار آقایون هی دزدی کنند... بذاز تو روز روشن جیب ملت رو بزنند... بذار مال بدبخت یتیم رو بخورند.... آخر سر خواهی دید که فلان مدیری که پاک بود و صادقانه و در جهت رضای خداوند و مردم کار کرد اون برد کرده یا اون آقایونی که دستشون تا آرنج در کرسنت و ...... بود از قول من به جناب دانشمند برسون که در زندگی کسی پیروز شد که تونست 2 تا بچه ی خوب و صالح تحویل جامعه بده..... من مرده و شما زنده تکلیف اون کسانی رو هم که مال حروم دادند زن و بچه شون خورد رو هم در آینده ی نه چندان دور خواهیم دید... بله جناب عصر نفت سعدی میفرماید که.... چراغی که بیوه زنی برفروخت //// بسی دیده باشی که شهری بسوخت /// حالا بذار جنابان کرسنتی با ژنرال های مال مردم خور هی بریزن توی کیسه ی خودشون...... با انفجار کیسه چه خواهند کرد!!!!!!