۰
آمریکا، شبکه مبادلات بانکی را هدف گرفت

تهی شدن نفت در برجام

تهی شدن نفت در برجام
وحید حاجی‌پور/  فارغ از اینکه مهمترین هدف انتشار بخشی از اعترافات رضا ضراب – بدون اعتبار سنجی – ایجاد بحران در ترکیه است، اما باید کمی مدقانه به اتفاقات اخیر اندیشید و آن را در کنار اظهارات اخیر دونالد ترامپ درباره نفت ایران قرار داد. ترامپ پیامی را مخابره کرده است با این مضمون:« مشتریان نفت ایران می‌توانند براحتی کشورهای دیگر را جایگزین کنند زیرا نفت مازاد مطلوبی در بازار وجود دارد».

در ایران، واکنش‌ها به غیر موثر بودن این پیام متمرکز شده است و برای بی اثر خواندن آن، آمارهای صادرات نفت منتشر می‌شود که البته طبیعی است. برگه‌ای که ترامپ در این باره امضا کرده است را برخی کارشناسان، نقض برجام می‌دانند ولی این متن چنان با ظرافت نگاشته شده است که نمی‌توان آن را ناقض برجام نامید. این همان خطی است که آمریکا و سناریو نویسان سیاست خارجی این کشور در پیش گرفته است و قصد دارند با تصویب قوانین داخلی و هم عرض با «نقض برجام» مهمترین دستاورد سیاست حارجی ایران را تهی از محتوا کنند.

به بیان ساده‌تر، آمریکا بدنبال عقیم سازی برجامی است که نمی تواند هضمش کند و به زیرکی هر چه تمام به همراه شرکای اروپایی و آسیایی خود، در صدد «کاغذ کردن» برجامی است که ایران روی آن حساب ویژه‌ای باز کرده است. واشنگتن به خوبی می‌داند مهم ترین دستاورد ایران از برجام افزایش فروش نفت و به تبع آن افزایش درآمدهای نفتی است پس ناگزیر است برای خلع سلاح موشکی ایران  و همچنین مسائل منطقه‌ای، چنین رویکردی را در نظر بگیرد.

همزمان با این مساله، به یکباره پرونده رضا ضراب مطرح می‌شود و موضوع پولشویی هماهنگ شده میان ایران و ترکیه به میان می‌آید. اظهارات ضراب در دادگاه و انتشار بخشی از اعترافات او، گرچه ترکیه را هدف اصلی خود قرار داده است اما در نگاهی دقیق‌تر می‌توان به این مساله پی برد که یکی از اهداف  استراتژیک آن، تبدیل روابط مالی ایران با ترکبه به یک «نمونه مشابه» برای کشورهای دیگر است که در  صورت همکاری‌های مالی با ایران دچار عقوبتی سخت خواهند شد.

برخلاف آنکه مدیران وزارت نفت و مسئولان کشور، نگران کاهش سهم ایران از بازار هستند، باید گفت که «نقطه محوری» آمریکا جایی است که کمترین هزینه را برای آن دارد: «سخت کردن دسترسی ایران به شبکه بانکی جهانی و تراکنش‌های بین الملل». افزایش ریسک مبادلات بانکی میان ایران و سایر کشورهای جهان که گاها قرار است پیمان‌های پولی دو جانبه امضا کنند، هدفی است که با پدیده ضراب محقق می‌شود.

بدون تردید برای آمریکا، عدم حضور شرکت‌های نفتی در ایران مهم است اما از یاد نبریم در صورت ورود این شرکت‌ها به ایران و سرمایه گذاری در صنعت نفت، درآمدهای جمهوری اسلامی ایران حداقل  تا 4 سال آینده دچار تغییر نخواهد شد در حالی که عقیم سازی روابط  مالی میان ایران و سیار کشورهای جهان اثری آنی و فوری بر اقتصاد ایران دارد درست در زمان تحریم‌های شدید طی سال‌های 89 تا 93 .

کسانی که به بازارهای نفتی و نحوه فروش نفت آشنایی دارند بخوبی می‌دانند برای فروش نفت 4 ابزار اساسی وجود دارد؛ قراردادها، مسائل بیمه و ریسک، پشتیبانی و شبکه بانکی. سه ابزار نخست با استفاده از برخی راهکارها ولو سخت و پیچیده چندان از دسترس دور نیست اما در خصوص مساله چهارم یعنی مسائل نقل و انتقال پول محموله‌ها، تقریبا راهکار مورد اعتمادی وجود ندارد و هزینه‌های سنگینی نیز در بر دارد. زمانی که ایران در این زمینه تحریم می‌شود، هرگونه همکاری مالی برای تسویه پول نفت به معنای پولشویی است و جریمه‌های سنگینی را به همراه دارد؛ اگر هم نشانی از تحریم نباشد، به نوعی «تحریم خاموش»  جایگزین آن می‌شود که برای منافع کشور بسیار خطرناک است. اتفاقی که در باره پرونده ضراب رخ خواهد داد دقیقا چوبی خواهد شد برای کشورهای جهان تا از هرگونه مبادلات نفتی با ایران صرف نظر کنند و بجای آن بسراغ سایر تولید کنندگان نفت بروند، همان پیشنهادی که ترامپ داده است.

در مقابل سیاسیون و نگاه‌های سیاسی که بسیار مشتاق هستند بخش ‌های دیگری از اعترافات ضراب منتشر شود، باید این هشدار را به مسئولان کشور داد که هر چه سریعتر تبعات بازی زیرکانه آمریکا برای از کاراندازی برجام را مورد بررسی قرار داده و پلنی را برای مقابله با آن طراحی کنند. ترامپ رسما کارآیی برجام را با قوانین فرعی هدف قرار داده است و متاسفانه مسئولان کشور در خواب به سر می‌برند و دلخوش به اعدادی هستند که اتفاقا مورد تمرکز آمریکا قرار گرفته‌اند.
 
سرانجام ماجرای ضراب به پایان خواهد رسید ، سرانجام جریمه‌ای سنگین برای هالک بانک بریده خواهد شد و در ایران،  جناح‌های سیاسی بدنبال مچ گیری از هم مشغول خواهند بود در حالی که کاخ سفید به آرامی در حال اجرایی کردن برنامه‌های خود است. انسداد حساب‌های ایرانی‌ها در کشورهای خارجی نخستین گامی بود که برای مقابله با پولشویی برداشته شد ولو آنکه بانک مرکزی مجبور به تکذیب آن شود؛ بی برنامگی در ساختار اقتصادی ایران کاکلا مشخص است و در صورت عدم بکارگیری برنامه‌های دقیق در این زمینه، باید شاهد قفل شدن منابع درآمدی ایران و کاهش پله به پله فروش نفت ایران باشیم.

برخلاف آنکه عده‌ای، آمریکای ترامپ را بی خطر می‌پندارند اما بهتر است سری به گزارش ‌های اندیشکده‌های آمریکایی زد که نسخه‌های وحشتناکی برای ایران ارائه می‌دهند، بویژه برای محدود سازی ایران در مباحث مالی و بانکی. از یاد نبریم طوفان AFTF هم در راه است و این همان دردسری است که ایران را رسما به قعر خواهد کشاند.

آمریکا، هم دلار را از ایران می‌گیرد و بواسطه دلار، یورو را هم از سبد ایران حذف می‌کند و از طرف دیگر با بهره برداری از همکاری‌های هالک بانک با ایران، ریسک همکاری با ایران را به اوج ممکن خواهد رساند. تاکید می‌شود نقطه محوری برنامه‌ای آمریکا برای ایران، کاهش فروش نفت نیست بلکه عدم دسترسی ایران به کانال‌های مبادلات مالی است که هنوز برای مسئولان درک نشده است.
سه شنبه ۱۴ آذر ۱۳۹۶ ساعت ۰۰:۳۴
کد مطلب: 19723
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *