۰
۱
یادداشت وارده/

قهرمان سازی از ناظران رگ سفید

چه بسا اگر این مدیران غیر مسئول در عملیات مهار چاه در جایگاه خود مشغول بکار خود بودند اشکالات فنی و از دست رفتن تجهیزات در عملیات حفاری مانند چاه های گازی کیش، دکل شماره 54، دکل شماره 48 و ... پیش نمی‌آمد.
قهرمان سازی از ناظران رگ سفید
غلامعلی ابطحی/ پس از 58 روز تلاش شبانه روزی پرسنل شرکت ملی حفاری و مناطق نفت خیز جنوب چاه شماره 147 رگ سفید که با غرش های مهیب و فشار بسیار زیاد در حال سوختن بود مهار شد و خاموش شد. اگر چه این واقعه هم از نظر تلفات جانی و هم از نظر تلفات مالی بسیار تلخ و مهیب بود به طوری که پس از خاموشی این آتش نه تنها نباید خوشحالی و رقص و پایکوبان می شد بلکه برای از دست دادن 2 نفر کشته و چند زخمی و از دست دادن روزانه حداقل 5 هزار بشکه نفت و یک دکل حفاری و سایر خسارت جانبی که حدود هزار میلیارد ریال می باشد باید عزای عمومی اعلام کرد اما این حادثه می تواند هم برای وزارت نفت تجارب ارزشمندی به همراه داشته باشد:

1- مهم ترین درسی که می توان از رگ سفید گرفت این است که هیچ حادثه ای در صنعت نفت و گاز دنیا بی علت و سبب نبوده است. فوران چاه یکی از حوادثی است که نمی توان صرفا آن را «خودجوش» یا صرفا آن را به حوادث طبیعی مربوط کرد که اگر چنین بود چاه های حفاری زیادی در دنیا می بایست فوران کند. در یک ارزیابی ریسک در دانشگاه نروژ در سال 2014 گزارش شده که حدودا بیش از هر 300 سال یکبار  ممکن است یک چاه نفتی بر اثر حوادث طبیعی فوران کند که خارج از کنترل ناظرین حفاری بوده است.

شرکت های بین المللی حوزه نفت و حفاری از یک دهه بیش با درس گرفتن از حوادث گذشته و  بازنگری در رویه ها و دستورالعمل های ایمنی و بازرسی فنی، «ریسک فوران چاه» را به صفر رسانده اند زیرا «فوران چاه» یک حادثه غیر معمول و غیر طبیعی نیست و چنانچه تمامی فاکتورهای موثر در حفاری به دقت کنترل نشوند ممکن است در هر چاهی اتفاق بیفتد. لذا وقوع این حادثه در رگ سفید که جزو چاه‌های پرفشار و باسابقه در زمینه فوران بوده است نشان دهنده یک خطای مهندسی در برنامه حفاری است که عوامل و علل متفاوتی مانند خطای نیروی انسانی در طراحی برنامه حفاری، عدم توجه یا مدیریت صحیح در زمان هشدارهایی که از قبل از زمان وقوع فوران در ساعت های قبل در عملیات حفاری مشاهده می شده است، عدم تخصص افراد کنترل کننده عملیات حفاری، عدم آشنایی با دستورالعمل های ایمنی حفاری و رعایت کردن آن ها در زمان عملیات یا عدم صحت عملکرد تجهیزات دکل حفاری و... می باشد که هر کدام در جای خود باید به دقت بررسی شود.

این کار نه تنها برای شناسایی عوامل وقوع حادثه چاه رگ سفید مورد نیاز نیست بلکه ممکن است جلوی بسیاری از ریسک ها و خطرات باالقوه ای که هم اکنون در سایر چاه های حفاری وجود دارد را نیز بگیرد چون که همان طور که در صنعت حفاری کشورمان بسیاری از تجهیزات و تکنولوژی ها قدیمی است، بسیاری از سیاست ها و دستورالعمل های صنعت حفاری نیز برای شناسایی ریسک و خطرات این صنعت نیز با دستورالعمل های روز دنیا فاصله دارد و یقینا تا ضعف در این زمینه شناسایی و باور نشود نمی توان، دنبال راه حل و پیشگیری و جبران این عقب ماندگی بود

2- بررسی علت و عوامل حادثه نیز باید به شیوه سنتی صورت نپذیرد و وزارت نفت و مدیرعامل ملی حفاری اگر می خواهند علت واقعی این حادثه را بفهمند به صرف گزارش از نفرات زیر مجموعه خود اکتفا نکنند. زیرا بعضی از همین مدیران و نفرات فنی ممکن است در وقوع این حادثه بی احتیاطی و قصوری داشته باشند که یقینا علت حادثه را به روشنی بیان نخواهند کرد و مانند تمام حوادث گذشته علت این حادثه و برخورد با خاطئیان این حوادث مکتوم خواهد ماند. بررسی علل و عوامل حادثه می‌بایست با تشکیل کارگروهی بدون دخالت افراد درگیر در این حادثه صورت پذیرد تا علت واقعی این حادثه بر همگان محرز شود و اینجاست که وقوع سازمانی حاکمیتی به عنوان سیاست گذار و ناظر خارج از بدنه شرکت ملی نفت یا شرکت های تابعه آن مورد نیاز است که صرفا با اطلاعات موجود از عملیات حفاری و سابقه آن به واقعیت علت موضوع دست یابد.

3- هرچند مدیران ارشد شرکت ملی نفت و  شرکت‌های تابعه  در تمام این عملیات در محل حادثه وجود داشتند و یا با هلی کوپتر روزانه خود را به محل حادثه می‌رسانند که صرفا برای روحیه دادن به پرسنل مفید بودند اما این مدیران نباید فراموش کنند که وظیفه اصلی آن ها چیست و جو جهت علت یابی و بررسی نواقص و اشکالات موجود در آموزش نیروی انسانی، ایجاد تجهیزات و ماشین آلات مناسب، اصلاح رویه های و سیاست‌های ایمنی در عملیات نفتی و الزام به بکارگیری آنها، برخورد با مقصرین در وقوع حادثه و... می باشد. وزیر محترم نفت و مدیران ارشد شرکت ملی نفت نباید فراموش کنند که یکی از عوامل وقوع این حوادث در کوتاهی ها و برنامه ریزی های مدیریتی گذشته نهفته است که باعث ضعف نیروی انسانی و خطای آموزشی و تربیت نیروی انسانی کارآزموده و کبود تجهیزات و امکانات موثر و کارا شده است.

هر چند تشویق و قدردانی از کارگران زحمت کش موثر در مهار کردن این چاه لازم است اما این امر نباید موجب شود که مسئولینی که با کم کاری و بی احتیاطی نقشی از وقوع این حادثه داشتند تحت الشعاع تلاش کارگران خدوم مهار کننده آتش قرار گیرند و با حضور روزانه و پوشیدن لباس کار حفاری که مدت ها بر تن نکرده بودند و عرق ریختن در مجاور آتش بخواهند خطای مدیریتی و نظارتی خود را بپوشانند.

4- هر چند در هر حادثه ای حریقی عملیات جهادی با حضور حداکثر توان نیروی انسانی و تجهیزاتی در بکار بستن راه حل اطفای حریق بسیار خوب است و در حادثه رگ سفید از روز اول حادثه همه افراد مسئول و غیر مسئول در محل حادثه جمع شده بودند که صرفا سهمی در خاموش کردن این اتش داشته باشند که در بعضی روزها حضور این افراد تا 800 نفر هم می رسید اما به نظر می رسد که «وظایف سازمانی» و «نظم در هر عملیاتی» مقدم بر صرف حضور به ویژه برای مدیران یک سازمان می باشد که می خواهند حضور خود رابرای بعد از مهار چاه با عکس یادگاری ثبت و ضبط کنند و این عکس ها را جز روزمه و سوابق خود منظور کنند و این موردی است که به نظر می رسید در حادثه رگ سفید فراموش شده بود.

چه بسا اگر این مدیران غیر مسئول در عملیات مهار چاه در جایگاه خود مشغول بکار خود بودند اشکالات فنی و از دست رفتن تجهیزات در عملیات حفاری مانند چاه های گازی کیش، دکل شماره  54، دکل شماره 48 و از دست رفتن تجهیزات و انتظارهای طولانی مدت در سایر دکل ها مانند دکل 92 و چاه های میدان نفتی آذر  و فاز 14 پارس جنوبی در ماه های گذشته اتفاق نمی افتاد یا با تلاش خود سعی در رفع این مشکلات فنی و عملیاتی می کردند.

 شرکت ملی حفاری ذاتا وظیفه اش حفاری است و تاکنون در عملیات راهسازی و پشتیبانی حفاری دخالتی نداشته اما از روز اول با تمام مدیران در محل حادثه حضور داشته در حالی که پس از چند روز اول که تجهیزات اولیه از کنار آتش دور شدند پس از حدود 30 روز وظیفه اصلیش که حفاری است آغاز و شرکت ملی مناطق نفت خیز جنوب که با داشتن «سازمان کنترل فوران و اطفای حریق چاه های نفت و گاز» وظیفه اش راهسازی و پشتیبانی حفاری و نگاشتن برنامه مهندسی حفاری است با داشتن تمام اطلاعات زمین شناسی و حفاری چاه های منطقه این همه مدیر و افراد غیر مسئول در محل حادثه بکار نگمارده و مشخص نیست اصلا اگر قرار باشد در هر حادثه ای تمام مدیران و افراد غیر مسئول در حادثه ای جمع شوند وظیفه ادارت ذیصلاح و تفکیک وظایف سازمانی کجاست. این امر باعث ازدحام نیرو در محل حادثه و ناکارآمدی عملیات به دلیل موازی کاری ها و دخالت در وظایف سازمانی می شود و مسئولیت کار مشخص نیست غیر از این که هزینه های پشتیبانی و  جانبی به شرکت های دولتی تحمیل می کند.

نکته لازم به توجه این است که «مهار چاه» و «مهار حریق» نیز یک عملیات تخصصی است و صرف پوشیدن یه لباس کار و چفیه و کلاه ایمنی حتی پوشیدن لباس آتش نشانی حرفه ای یک شبه این علم و دانش را به یک مدیر منتقل نخواهد کرد.

5-  مدت هاست که در شرکت ملی نفت آزمون و خطا جای خود را به بررسی های علمی، فنی و آماری واقعی داده و همگان به دنبال آن هستند که ثابت کنند «تجربه»  مقدم بر «علم و دانش» است و با این استدلال جلوی هر گونه خلاقیت و فن آوری جدید گرفته شده است که این خود یقینا در پایداری افراد سابق بر روی جایگاه های فعلی و سمت های مدیریتی بی ارتباط نیست و این امر از برنامه ریزی های برای مهار رگ سفید به روشنی آشکار شد و همان طور که مدیرعامل شرکت ملی حفاری در مصاحبه های خود بیان کردند دو راه برای خاموش کردن چاه وجود داشت.یکی از سطح و دیگری توسط عملیات حفاری و کشتن چاه فعال؛ چون تمام چاه های سابق از سطح خاموش شده بود و این افتخار به نام فرمانده های ان عملیات ها ثبت شده بود تمام تلاش این بود که چاه از سطح خاموش شود که برنامه ریزی ابتدایی بر این مبنا شکل گرفت اما جای سوال است که حتی بدون در نظر گرفتن فشار و دبی چاه و وضعیت مخزن آسماری که مشابه با حوادث گذشته نبود چرا بعد از یک عملیات و کشف حقایقی همچون کج شدن دهانه چاه و از بین رفتن تجهیزات سر چاهی که اجازه خاموش کردن از سطح را نمی دهد باز اصرار بر این کار بود. غیر از اینکه چند بررسی دقیق علمی و اماری از چاه های منطقه و شرایط چاه 147 رگ سفید نشان دهنده آن بود که این چاه فقط توسط حفاری مهار می شود. لذا به نظر می رسد قبل از شروع هر عملیاتی بررسی دقیق علمی و فنی باید مقدم بر مشابه سازی با حوادث گذشته باشد و هر چند «سخن علمی» از جانب اشخاصی که در حوادث گذشته حضور نداشتند ممکن است بهتر از تلاش های بی فرجام افرادی باشد که در حوادث گذشته ناظر حادثه بوده اند.

6- همان طور که بیان شده چاه حفاری شده برای مهار چاه 147 رگ سفید طی 35 روز حفاری شده است که این می تواند درس مهمی برای صنعت حفاری کشورمان باشد. در صنعتی که امروزه به دلیل استهلاک تجهیزات در حفاری و عقب ماندن از تکنولوژی تجهیزاتی، فنی، کالا و مواد حفاری، طول دوره حفر یک چاه متوسط بین 6 ماه و یا حتی در مواردی به بیش از  یک سال رسیده است به نظر می رسد رسیدن به استاندارد جهانی برای حفاری در 45 روز یا 60 روز می تواند نزدیک شود به شرطی که تمام تجهیزات و ماشین آلات دکل حفاری و سرویس های جانبی به روز و مدرن باشند و از خرید کالا و تجهیزات بی کیفیت پرهیز شود که این وظیفه مدیران این صنعت است که با روش های نوین قراردادی و سرمایه گذاری، شرکت های مدرن و کارآزموده را وارد این صنعت نمود و  با دقت فنی زیاد عملیات حفاری نظارت و کنترل و اجرا شود و از تمام امکانات موجود استفاده کنند هر چند که بکارگیری مثلا 10 پمپ تراک برای یک عملیات سیمان کاری در هر دکل حفاری صرفا در حادثه ای این چنینی قابل نمایان است و در عملیات حفاری عادی نمی توان از این قدرت استفاده کرد.

7- از بروز خسارات مالی و جانی در حادثه رگ سفید می توان به این نتیجه رسید که «پیشگیری» در صنعت نفت و حفاری پیش از وقوع حوادثی این چنینی چقدر اهمیت دارد. اگر در سال های گذشته اهمیت و تمایل کافی و متخصصانه به بررسی ریسک ها و شناسایی خطرات این صنعت گمارده می شد و با بکارگیری از علم و تجربه متخصصان این صنعت برای رفع نواقص تجهیزات و ابزارآلات یا دستورالعمل ها یا آموزش های تخصصی مورد نیاز هشدار دهنده در موقع وقوع خطر تلاش لازم بعمل می آمد ممکن بود امروز شاهد چنین حادثه ای نبودیم و یا روزانه از کنار حوادثی که هر کدام می تواند رگ سفید دیگری را رقم زد به راحتی نمی گزشتیم. این مورد لازم به توجه است که هزینه پیشگیری حتی چند درصد از خسارتی که ممکن است در هر یک از این حوادث به صنعت نفت وارد می اید نیست و لذا مدیران نفتی باید در این زمینه دیدگاهشان را عوض کنند و به بهانه نبود بودجه و نقدینگی این بخش مهم صنعت را فدای کارهای روزمره نکنند و این کار هم صرفا با صدور بخشنامه و گرفتن مشاور بی تجربه در این صنعت قابل حل شدن نیست بلکه نیازمند پایش و پیگیری و تخصص در این زمینه می باشد.

8- یکی از مهمترین برنامه های عنوان شده مدیرعامل محترم شرکت ملی حفاری در اولین روزهای ورود به این شرکت حضور در بازارهای بین المللی عنوان شد اما به نظر می رسد ایشان باید به این نکته توجه داشته باشند که در هیچ کجای دنیا مهار چاه و خاموش کردن فوران آن، نکته مثبتی برای این شرکت نیست زیرا اول چاهی فوران کرده که سپس این چاه مهار شده است و کار شرکت های حفاری ذاتا مهار چاه نیست. بلکه برعکس هر شرکت حفاری که در 3 یا 5 سال اخیر در هنگام عملیات چاه با «فوران چاه» مواجه شده است به عنوان بزرگترین نکته منفی در رزومه کاری ان شرکت بشمار می آید و ممکن است با وجود تکمیل تمام مستندات لازم از ورود به مناقصات و پروژه های بین المللی محروم گردد. لذا به نظر می رسد

مستندسازی و تبلیغ رسانه ای و مصاحبه و تیتر خبر زدن برای مهار این چاه در این حادثه با منویات ایشان در برنامه های پیش رو برای این شرکت تضاد داشته باشد و بهتر است این روند پایان یابد.

نکته لازم به ذکر در پایان این است که هر چند تلاش های کارمندان و پرسنل درگیر در این حادثه برای جلوگیری از ضرر بیشتر قابل تقدیر می باشد و رسیدگی به وضعیت و مشکلات شغلی آنان و حل معضلات و مشکلات کاری و شغلی به جای بازدید های میدانی در پیشگیری از وقوع حوادث آینده مفید خواهد بود اما   این موضوع باید برای همگان در صنعت نفت نهادینه شود که «مهار چاه فوران شده» افتخار نیست زیرا که اگر «مهار چاه فوران شده» باعث افتخار می شد باید اول دست آن هایی را بوسید که با کم کاری و سهل انگاری باعث وقوع فوران چاه شدند تا یک عده ای به قله های افتخار برسند و حتی ممکن است این دو گروه در عنوان فقط دو دسته باشند و در واقع یکسانند. این سنت غلط و اشتباه که پس از وقوع هر حادثه ای ناگوار و خسارت های جانی و مالی بیشمار که سرمایه ملی به هدر رفته، شادی و پایکوبان می شود و قهرمان سازی بعلت اطفای حریق اتفاق می افتد باید توسط وزارت نفت منع گردد زیرا شادی و خوشحالی در هیچ حادثه ای عقلانی نیست و نام نیک در پیشگیری و عدم وقوع حادثه است نه در اطفای حریق و مهار چاه.

 افتخار آفرینان واقعی نه تنها مدیران حفاری و نفتی هستند که صرفا با پوشش کارگران دکل های حفاری یا آتش نشانان حرفه ای در 60 روز گذشته صرفا با حضور در محل چاه نظاره گر و شاهد عملیات اطفای حریق چاه بودند و با گرفتن عکس های سلفی و دسته جمعی، سرپوشی بر اشتباهات بزرگ مدیریتی و عملیاتی در سال های گذشته می خواستند بیابند که بدین وسیله جایگاه های خود را از دست ندهند بلکه افتخار آفرینان واقعی همان کارگران و کارمندانی صنعت نفت هستند که در تمام مراحل اطفای حریق در لحظات اولیه فوران و پشتیبانی حفاری، راه سازی، ساخت قطعات و تجهیزات مورد نیاز در محل چاه و کارگاه های داخلی و به ویژه عملیات حفاری و سرویس های حفاری صرفا در سر موعد کاری خود به وظایف گذشته خود پرداختند و هیچ اسم و عنوانی مانند همیشه از آن ها نبوده و نخواهد بود و از فردا نیز همین وظایف را در سایر محل های عملیاتی انجام می دهند بدون این که عکس سلفی در کنار آتش برافروخته بگیرند و قهقهه بزنند یا تیتر اول اخبار و رسانه ها باشند و بخواهند از رهگذر این حادثه در جایگاه شغلیشان تثبیت و ارتقاء یابند.  
 
 
 
يکشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۶ ساعت ۱۱:۴۹
کد مطلب: 19947
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *


Iran, Islamic Republic of
با سلام
لطفا یکی بپرسد این آقای محمد بهمئی که همزمان دارای دو سمت (یکی در حراست شرکت ملی نفت و دیگری در شرکت ملی حفاری ) می باشد دقیقا نقششان در مهار چاه چی بوده ؟
ایشان که در ایام فوران چاه در ستاد حضور داشته و مشغول قلع و قمع دشمنان سابق و روی کار آوردن دوستان خود بودند .
همزمان هم با استخدام نفرات در ستاد شرکت ملی نفت مشغول هستند .