وحيد حاجيپور| اصولا روند انتصابات در وزارت نفت طي پنج سال اخير، از چاله به چاه افتادن است؛ حتي مدافعان سنتي وزير نفت هم نسبت به اين روند انتقاد دارند اما برخورد وزير نفت با انتصابهاي صورت گرفته بر اساس مدلي است که منش مديريتي زنگنه است.
وزير نفت مديراني را ميخواهد که چيزي جز «بله» از دهان و امضاهايشان خارج نشود، پير و جوانشان هم مهم نيست، مهم آن است که کاملا مطيع باشند و جرات «نه» گفتن به درخواستهاي وزير نفت را نداشته باشند. البته استفاده از مديران همسو و هماهنگ با هر وزيري و مسئولي رسمي رايج است اما وزير نفت به راديکال ترين شکل موجود، اين رويه را اجرايي ميکند.
وزير نفت در جلسه راي اعتماد در سال 92 گفته بود عذر گروهبانها را خواهد خواست و دوباره ژنرالها را به مسند کار باز خواهد گرداند. دو دسته کردن مديران نفت با اين کليد واژهها، موجب شد تا برخي مديران براي ژنرال شدن مطيع باشند و جسارت اظهار نظري متفاوت از نظر وزير را نداشته باشند. اين افراد به سرعت سمتهاي مديريتي را درو کردند تا تنها تخصصشان مدح وزيري باشد که گويي کارآيي مديرانش، چندان اهميتي ندارد.
زنگنه گرچه خود را يک تکنوکرات و بيزار از پوپوليسم ميداند اما از همان ابتداي حضورش در نفت، سعي کرد پوپوليسم را به شکلي ديگر اجرا کند که مهمترين اقدام وي، صدور حکم قائم مقامي براي سيد کاظم وزيري هامانه بود. وزيري هامانه نخستين وزير نفت محمود احمدي نژاد بود که به دليل مخالفت با برخي دستورات رئيس جمهور وقت، از کار کنار کذاشته شد؛ زنگنه هم او را به کار گرفت تا به قول خود براي بازگرداندن ژنرالها عمل کند اما هامانه تبديل به قائم مقام بي اختياري شد که مهمترين امور جاريه اش، حضور در مراسمها و همايشها باشد.
در چنين شرايطي قائم مقام استعفا داد و نسبت به تصميمات تک بعدي وزير نفت اعتراض کرد. زنگنه مرضيه شاهدايي را هم به سمت مديريت شرکت ملي صنايع پتروشيمي منصوب کرد و دستگاههاي تبليغاتي وي حماسه سرودند که براي نخستين بار در تاريخ صنعت نفت ايران، يک زن معاون وزير نفت شد. اين پوپوليسم زماني تکميل شد که وزير نفت براي شاهدايي حکم قائم مقامي را صادر کرد، اين حکم هم با مانور رسانهاي همراه شد که چه نشستهايد که براي نخستين بار در تاريخ صنعت نفت، يک زن قائم مقام وزير نفت شد.
شاهدايي در سمت قائم مقامي هم هيچ اختياري نداشت جز حضور در مراسمهاي عادي و عمومي و ديگر هيچ. کسي نپرسيد وظيفه قائم مقام چيست و در سبک مديريتي زنگنه که همه چيز در دفتر او تمرکز دارد، آيا تتمه اختياري براي قائم مقام باقي مانده است يا خير؟ دو روز پيش هم زهرا گودرزي يکي از کارشناسان امور حقوقي شرکت ملي نفت عضو هيئت مديره اين شرکت شد، حکمي که زنگنه صادر کرد اينبار هم با حماسه سرايي همراه شد که براي «نخستين بار» در تاريخ صمعت نفت، يک زن عضو هيئت مديره شرکت ملي نفت شد.
پوپوليسمي که زنگنه به شکل خودش پياده کرده است، هياهويي است براي مخفي کردن اشتباهات و کم کاريهاي صورت گرفته طي پنج سال گذشته. گويي مشکل امروز صنعت نفت نبود زنان در عرصه مديريتي است که با تصميمات وزير نفت اين مشکلات در صدد برطرف شدن است. وزير نفت که شاگردان خاصه خود را به مديريت شرکتهاي نفتي برگزيده است، جوانگرايي را به شکلي که خودش دوست دارد اجرا ميکند و در اين ميان، هنوز هستند افرادي که اگر زنگنه ساختمان وزارت نفت را به آتش بکشاند بگويند حتما حکمتي در کار است.
وزير نفت قانون و ضابطه را دوست ندارد، اين را همگان ميدانند؛ قانون منع بکارگيري بازنشستگان که آمد و مديرعامل شرکت ملي نفت کنار رفت، وي مسعود کرباسيان وزير سابق اقتصاد را به دفترش دعوت کرد و از او خواست مديريت اين شرکت را بر عهده بگيرد. بازنشستهاي ميرود و بازنشستهاي ديگر بر سر کار ميآيد که اين نشان ميدهد صنعت نفت تبديل به محلي براي گعدههاي سياسي و دوستانه وزير نفت شده است. کرباسيان گرچه روزگاري در نفت بوده است اما نه شناختي از نفت و اين صنعت دارد و نه مرد آن است که در شرايط تحريم کمکي باشد براي عبور از اين شرايط.
نااميدي عجيبي از انتصابات در نفت ظهور کرده است؛ پوپوليسم زنگنه در حال طي مسير خود است و دستگاههاي تبليغاتي وي آن را به اوج خود رساندهاند، سراشيبي که برخي آن را صعود ميدانند محل «اسکي بازي» افرادي شده است که به دره ختم ميشود. البته آنها تا سه سال ديگر کنار ميکشند اما صنعت نفت سقوط خواهد کرد. شايد آن روز تيتر زدند «براي نخستين بار در صنعت نفت، اين صنعت سقوط کرد»!
دوشنبه ۲۸ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۱۸
آقای زنگنه فقط معاونین دست و پا بسته و بله قربان گو را می خواهد آخر کسی نیست که بگوید همین عملکرد شاهدایی را در پتروشیمی و وزارت نفت چرا منتشر نمی شود کسی که یک شبه از کارشناسی که آنهم را درست انجام نمی داد بهسمت قام مقامی رسید متاسفیم آقای زنگنه لااقل به فکر آیندگان باشید