۰
۲
افتخاری که به هیچ هم نمی ارزد

گوره - جاسک؛ یک خودزنی بزرگ

جمهوری اسلامی ایران خود را معطوف بحرانی نمی کند که می تواند آن را در جایگاه تهدید کننده امنیت جهانی قرار دهد و دست آخر، باید از موضع خود عقب بکشد؛ این حقیقت، از همان قاعده ای نشات می گیرد که می گوید «قدرت در تهدید است نه اجرا»!
گوره - جاسک؛ یک خودزنی بزرگ
میز نفت | خط لوله گوره – جاسک، تنها پروژه دولت روحانی است که خودش آن را پیاده و اجرا کرده و تا چند ماه آینده به صورت ناقص تحویل دولت بعدی می شود؛ گرچه شرکت ملی نفت با سفرهای مطبوعاتی و رپرتاژ های تبلیغاتی، سعی دارد از این پروژه، به عنوان فتح الفتوح یاد کند اما به ماهیت این پروژه، نقدهای فراوانی وارد است.

اصولا پروژه های نفتی یا از نظر اقتصادی قابل دفاع هستند و یا از نظر دیدگاه استراتژیک مورد تاکید قرار دارند؛ از نظر اقتصادی و مبحث هزینه – فایده، این خط لوله نه تنها هیچ آورده ای برای کشور ندارد بلکه هزینه محض است؛ اینکه یک میلیون بشکه نفت از غرب کارون به جاسک ارسال، و یک هزار کیلومتر خط لوله برای آن ساخته شود اصولا از هیچ منطق اقتصادی برخوردار نیست و فقط حیف کردن منابع کشور آن هم در روزهای بی پولی است.

این پروژه در میان بدنه کارشناسی وزارت نفت بویژه مدیریت امور بین الملل شرکت ملی نفت منتقدان جدی دارد؛ گزارش های مفصلی در باره خط لوله گوره – جاسک تدوین شده و  با آمار و ارقام، ثابت شده اجرای چنین پروژه ای دستاورد خاصی برای جمهوری اسلامی ایران ندارد.

با این توضیح مختصر، می توان به این مهم پی برد که تنها رویکرد لحاظ شده در این پروژه، ملاحظات استراتژیک و امنیتی است؛ آن هم از دولتی که از صدر تا ذیلش، سابقه امنیتی داشته و اصولا در تصمیمات خود، رویکردهای اینچنینی را در پیش می گیرد. وقتی تغییر قطب صادرات نفت ایران از جزیره خارک به جاسک مطرح شد، اینگونه گفتند که با احداث خط لوله و مخازن ذخیره سازی در بندر جاسک، قدرت ژئوپلتیکی جمهوری اسلامی ایران در منطقه خلیج فارس افزایش می یابد. تغییری که روحانی به آن می بالد، به دنبال طرح این موضوع است که جمهوری اسلامی ایران اگر روزگاری مانع تردد نفتکشها در تنگه هرمز شود، خودش از طریق بندر جاسک و دریای عمان، می تواند همچنان صادرکننده نفت باشد.

 برای درک بهتر موضوع، بهتر است به چند نکته مهم توجه کنیم:

1 – این پروژه، حاوی این پیام به کشورهای منطقه است که ایران، مسیر صادرات نفت خود را از تنگه هرمز جدا کرده و چنانچه روزی این آبراه مسدود شود، هیچ مشکلی برای کشور بوجود نمی آید درست برعکس کشورهای عراق، کویت، عربستان، قطر و تا حدودی امارات. با ارسال چنین پالسی، قطعا کشورهای دیگر پروژه های خط لوله دیگری را برای دور زدن تنگه هرمز به کار می گیرند هرچند که توقف صادرات نفت، محموله های ال ان جی و پتروشیمی از حیاتی ترین آبراه جهان، چندان سهل نیست.

اینکه دولت با طراحی یک خط لوله و ساخت آن، در کاهش اهمیت تنگه هرمز نقش «پیشرو» را بر عهده گرفته و با توسل به آن، از قدرت بالقوه جمهوری اسلامی ایران می کاهد، موضوعی نیست که بتوان آن را صرفا یک اشتباه محاسباتی نامید؛ قطعا طراحان این خط لوله از جمله شخص رئیس جمهور، می دانند این پروژه ارتباط چندانی به منافع ملی کشور ندارد کما اینکه شخص حسن روحانی، در دوران دفاع مقدس، خاطرات جالبی از پروژه محرم دارد که از آن عبور می کنیم.

2 – نکته بعدی آن است که آیا جمهوری اسلامی ایران اراده ای برای بستن تنگه هرمز دارد یا خیر؟ قطعا در سخت ترین شرایط اقتصادی و تحریمی کشور، چنین تصمیمی اتخاذ نمی شود؛ نمونه های تاریخی بسیاری برای این مهم وجود دارد، از دورانی که مرحوم هاشمی فرمانده جنگ از بستن تنگه هرمز گفت تا به امروز که شخص رئیس جمهور، تهدید کرد در صورت صفر شدن صادرات نفت ایران، نفت سایر کشورها نیز از تنگه عبور نمی کند ولی در حد حرف و لفاظی باقی ماند.

به بیان ساده تر، جمهوری اسلامی ایران خود را معطوف بحرانی نمی کند که می تواند آن را در جایگاه تهدید کننده امنیت جهانی قرار دهد و دست آخر، باید از موضع خود عقب بکشد؛ این حقیقت، از همان قاعده ای نشات می گیرد که می گوید «قدرت در تهدید است نه اجرا»!

3 – نکته بعدی که مورد تاکید طرفداران امنیتی این پروژه قرار دارد، همانی است که در زمان جنگ هم شنیده می شد؛ در ابتدای دهه 60 که خارک بمباران می شد، پروژه ای تحت عنوان پروژه محرم طراحی شد که قرار بود مبدا صادرات نفت را به دریای عمان انتقال دهد. توجیه آن بود با این اقدام، جنگنده های رژیم بعث دیگر نمی توانند در صادرات نفت اخلالی ایجاد کنند اما این پروژه که حواشی بسیاری به پا کرد، در نهایت به صورت ناقص اجرایی و به حال خود رها شد.

این نکته از آن جهت بیان شد که از نظر پدافندی، اصولا تفاوتی میان خارک و جاسک وجود ندارد؛ وقتی یمنی ها سراسر عربستان و دریای عمان را با تجهیزات ابتدایی خود بمباران می کنند قطعا برای کشورهایی که به جنگ افزارهای پیشرفته مسلح هستند، نقطه زنی جاسک و تاسیسات نفتی آن، بسیار سهل الوصول تر از آنی است که می توان تصورش کرد.

خلاصه آنکه، این پروژه هیچ سنخیتی با واقعیات عیان و رویکردهای دولتی که به دنبال تنش زدایی است، ندارد؛ اینکه دولت تصمیم گرفت در کاهش اهمیت تنگه هرمز و ایجاد حس ناامنی در منطقه، پیشقدم شود، موضوعی چند وجهی و پیچیده است ولی در مجموع، دستاورد روشن و خاصی برای کشور نداشته و نخواهد داشت. نه جاسک توسعه می یابد و نه منافع ملی تامین می شود؛ افتخارش ماند برای کابینه امنیتی ها که حسام الدین آشنا، یکی از زایش هایش است...!
 
 
يکشنبه ۱۵ فروردين ۱۴۰۰ ساعت ۰۶:۴۶
کد مطلب: 29636
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *


Iran, Islamic Republic of
گروهبان کی می روی؟
صادق
Iran, Islamic Republic of
سلام دوستان عزیز
با نهایت ادب باید بگم متاسفانه یکی از بی محتوا ترین و مغرضانه ترین تحلیل هایی که تا الان خونده بودم رو توی این مطلب خوندم.
ایده طرح انتقال نفت از سواحل مکران به پیش از انقلاب برمیگرده. هشت سال جنگ تحمیلی به ما ثابت کرد و صادرات نفت به صورت متمرکز و اونهم از منطقه ای محصور مثل خلیج فارس چقدر اشتباه هست. در طول تاریخ هیچ نقطه ای به اندازه خارک در هشت ساله جنگ مورد هدف قرار نگرفته.
حتی از نظر اقتصادی هم که این دوستان دغدغه دارند باید گفت هزینه انتقال نفت از جاسک به طرز چشمگیری کمتر از انتقال نفت از پایانه خارک هست اونم برای ماکه باید نفت رو به مشتریانمون در مقصد تحویل بدیم
ببخشید سرتونو درد اوردم اما منصف باشیم
خدانگهدار