درباره برکناری خادمی
مرثیه ای برای مرگ مردانگی در نفت
دکتر محمد جواد عاصمی پور
به تعبیر زیارت عاشورا بر خود واجب می دانم نسبت به این برکناری معترض باشم؛ به اعتقاد بنده این برکناری یک حکم استراتژیک اشتباه بود که قطعا تبعاتش در آینده مشخص خواهد شد لذا تمام قد از عملکرد و مدیریت آقای خادمی در صنعت حفاری حمایت می کنم. خادمی نشان داد حداقل صدای رسای مردانگی،معرفت و استقلال هنوز هم در این سرزمین شیران طنین انداز است حتی اگر به اندازه یک قلم و مقاله باشد.
15 سال پیش که بیشتر هنرمندان و بازیگران مطرح کشور برای حضور در جشنواره ای با عنوان «سینما و نفت» در اهواز گرد هم آمده بودند از سوی وزارت نفت برای سخنرانی در مراسم اختتامیه معرفی شدم. آقای ناصر تقوایی اجرای برنامه را بر عهده داشت و برای سخنرانی، شروع به معرفی اینجانب با سوابق اجرایی و علمی کرد که با تشویق اندک حضار همراه بود. پشت تریبون رفتم و سخنرانی خود را با عنوان «مرثیه ای بر مظلومیت صنعت نفت» آغاز کردم.
پس از پایان سخنرانی آقای ناصر تقوایی از یکی از بازیگران زن کشور دعوت کرد تا به سخنرانی بپردازد که پس از اعلام نام ایشان، سالن از تشویق شدید حضار منفجر شد. با دیدن این تصویر از ناصر تقوایی درخواست کردم مجددا چند دقیقه ای به بنده فرصت دهد تا چند نکته را یادآوری کنم.
وقتی پشت تریبون رفتم و گفتم نه از این جهت که نقدی به استقبال مردم از هنرمندان یا ورزشکاران داشته بلکه باید از عدم توازن جامعه گلایه مند بود؛ اگر شب گذشته از این مورد مطلع می شدم قطعا موضوع سخنرانی خود را «مرثیه ای برمظلومیت مدیران، کارشناسان سرآمد صنعت نفت» قرار می دادم که البته بعدها این مقاله با عنوان «ایکاش منم هم فردوسی پور بودم» منتشر شد.
فی الحال روز گذشته خبری منتشر شد مبنی بر برکناری هدایت الله خادمی از «مدیریت شرکت حفاری شمال»؛ برکناری ایشان قطعا برای خودشان یک موهبت است و برای صنعت نفت یک «واقعه ناگوار»، هیچ ارتباطی به شایستگی های جانشین وی ندارد؛ جالب است جانشین ایشان بارها و بارها به تأیید و تخصص آقای خادمی پرداخته است اما با این حال مسولان به این نتبجه رسیده اند که خادمی باید برود؛ با مشاهده چنین تغییری، مجددا باید مرثیه ای برای صراحت مدیران، کارشناسان و پایداری آنان و وفاداری‌شان به یک صنعت و نه یک شرکت سرود، مرثیه ای بر ذبح مردانگی و تخصص در صحنه مدیریت کشور.
بازتاب و اثر این برکناری امروز، متوجه یک فرد خاص نیست زیرا پیام رسان یک خطر بزرگ است. خطری بزرگ برای مدیران و متخصصان کشورکه اگر بخواهید نسبت به پایمال شدن حق خود و پیگیری مطالبات خود اعتراضی کنید با اخراج و برکناری مواجه می شوید.
دیگر پیام برکناری آقای خادمی به نهادهایی است که با نفت کار می کنند؛ پیامی که مضمونش به این شرح است: «اگر از این دست مدیران دارید و مایلید با وزارت نفت کار کنید، باید به پاکسازی این مدیران دست بزنید.» این برکناری برای سایر مدیران نیز این پیام را به همراه داشت که برای حیات کاری خود باید سر به راه باشید و اعتراضی نکنید.
متاسفانه این جریان به محدوده یک وزیر و یک وزارت ختم نمی شود، مثل یک اپیدمی به همه سطوح و حتی بخش خصوصی تسری پیدا می کند، به طوری که شاگرد و مدیر دیروز شما هم ناچار می شود، اصولی را که تا دیروز در باره دیگران، امر به معروف و نهی از منکر می کرده ، امروز در رابطه با شرکت تحت مدیریت خود به فراموشی بسپارد!
اول صبح روزهای شنبه برای کارکنانش مراسم زیارت عاشورا بر گزار می کند بدون آنکه معرفتی از آن داشته باشد؛ بدون آنکه بداند یکی از فرازهای این زیارت نامه «تقبیح دیدن و اعتراض نکردن» به یک ناحقی بزرگ است. اینکه شرط نجات حفاری شمال از ورشکستگی، تعویض مدیر است در نوع خود قابل تامل است هرچند که پیشتر نیز نهادهایی مشابه چنین افداماتی را در دستور کار قرار داده بودند که نفتی ها به خوبی آگاهند.
از آنجا که از آغاز تشکیل شرکت حفاری شمال، از تحویل ایران خزر و ایران امیرکبیر (ایران البرز دیروز) تا سامان دهی شرکت در زمانی که رئیس هیئت مدیره شرکت ملی حفاری ایران و حفاری شمال و قائم مقام شرکت ملی نفت ایران بودم، به خوبی از قابلیت های این شرکت آگاه بودم؛ با شناختی که از شرکت حفاری شمال داشتم از انتخاب آقای خادمی برای تحول این شرکت رضایت کمال و تمام داشتم زیرا وی را به عنوان یکی از مدیران بنام صنعت حفاری می شناختم و همیشه عملکرد ایشان را در شرکت ملی حفاری و حفاری شمال دنبال می کردم لذا به تعبیر زیارت عاشورا بر خود واجب می دانم نسبت به این برکناری معترض باشم؛ به اعتقاد بنده این برکناری یک حکم استراتژیک اشتباه بود که قطعا تبعاتش در آینده مشخص خواهد شد لذا تمام قد از عملکرد و مدیریت آقای خادمی در صنعت حفاری حمایت می کنم. خادمی نشان داد حداقل صدای رسای مردانگی،معرفت و استقلال هنوز هم در این سرزمین شیران طنین انداز است حتی اگر به اندازه یک قلم و مقاله باشد.
خادمی از مدیران شجاع، سالم، باتجربه و اثرگذار بوده است، ما نباید این طور خوش استقبال و بد بدرقه باشیم، متاسفانه سرنوشت بسیاری از مدیران و کارشناسان در جغرافیای مدیریت اینچنین است. به شخصه با چند یادداشت طی چند ماه گذشته، برای دومین بار از سوی یکی از شاگردانم - بنا به دستوری خاص- مجبور به استعفا شدم که با این اظهار نظر در باره آقای خادمی امیدوارم مجبور به استعفای سوم نباشم!
همه ما با همه بی معرفتی هایی که دیدیم به لطف آموزه های های نظام جمهوری اسلامی ایران و امام خمینی(ره) باکی از سیلی ها به دل راه ندادیم و هر لحظه آماده ایم برای خدمت به مردم سیلی بخوریم و پشت مسئولیت نکردیم که مطمئن هستم قطعا آقای خادمی نیز لحظه ای به خدمت صادقانه پشت نخواهد کرد و از امروز در سنگر دیگری به خدمت مشغول خواهد شد.
ما شبیه کرم ابریشم می مانیم که از پیله خود بیرون نمی آییم در حالی که می دانیم در این پیله جان می سپاریم مگر آنکه دگردیسی مان، ما را از اصالت، مردانگی و معرفتمان دور نکند.خادمی نیز چنین نکرد و بهای آن را باید نه خودش بلکه شرکت حفاری شمال، صنعت حفاری و در نهایت کشور بپردازد. ما نیز که حداقل می توانیم به اندازه یک قلم و یک صدا تاثیر گذار باشیم از این وظیفه دریغ نکنیم. به عنوان یکی از اعضای خانواده بزرگ صنعت نفت به آقای خادمی خداقوت گفته و قدردان خدمات، دلسوزی ها و تلاش های ایشان در صنعت نفت کشور هستم.
پس از پایان سخنرانی آقای ناصر تقوایی از یکی از بازیگران زن کشور دعوت کرد تا به سخنرانی بپردازد که پس از اعلام نام ایشان، سالن از تشویق شدید حضار منفجر شد. با دیدن این تصویر از ناصر تقوایی درخواست کردم مجددا چند دقیقه ای به بنده فرصت دهد تا چند نکته را یادآوری کنم.
وقتی پشت تریبون رفتم و گفتم نه از این جهت که نقدی به استقبال مردم از هنرمندان یا ورزشکاران داشته بلکه باید از عدم توازن جامعه گلایه مند بود؛ اگر شب گذشته از این مورد مطلع می شدم قطعا موضوع سخنرانی خود را «مرثیه ای برمظلومیت مدیران، کارشناسان سرآمد صنعت نفت» قرار می دادم که البته بعدها این مقاله با عنوان «ایکاش منم هم فردوسی پور بودم» منتشر شد.
فی الحال روز گذشته خبری منتشر شد مبنی بر برکناری هدایت الله خادمی از «مدیریت شرکت حفاری شمال»؛ برکناری ایشان قطعا برای خودشان یک موهبت است و برای صنعت نفت یک «واقعه ناگوار»، هیچ ارتباطی به شایستگی های جانشین وی ندارد؛ جالب است جانشین ایشان بارها و بارها به تأیید و تخصص آقای خادمی پرداخته است اما با این حال مسولان به این نتبجه رسیده اند که خادمی باید برود؛ با مشاهده چنین تغییری، مجددا باید مرثیه ای برای صراحت مدیران، کارشناسان و پایداری آنان و وفاداری‌شان به یک صنعت و نه یک شرکت سرود، مرثیه ای بر ذبح مردانگی و تخصص در صحنه مدیریت کشور.
بازتاب و اثر این برکناری امروز، متوجه یک فرد خاص نیست زیرا پیام رسان یک خطر بزرگ است. خطری بزرگ برای مدیران و متخصصان کشورکه اگر بخواهید نسبت به پایمال شدن حق خود و پیگیری مطالبات خود اعتراضی کنید با اخراج و برکناری مواجه می شوید.
دیگر پیام برکناری آقای خادمی به نهادهایی است که با نفت کار می کنند؛ پیامی که مضمونش به این شرح است: «اگر از این دست مدیران دارید و مایلید با وزارت نفت کار کنید، باید به پاکسازی این مدیران دست بزنید.» این برکناری برای سایر مدیران نیز این پیام را به همراه داشت که برای حیات کاری خود باید سر به راه باشید و اعتراضی نکنید.
متاسفانه این جریان به محدوده یک وزیر و یک وزارت ختم نمی شود، مثل یک اپیدمی به همه سطوح و حتی بخش خصوصی تسری پیدا می کند، به طوری که شاگرد و مدیر دیروز شما هم ناچار می شود، اصولی را که تا دیروز در باره دیگران، امر به معروف و نهی از منکر می کرده ، امروز در رابطه با شرکت تحت مدیریت خود به فراموشی بسپارد!
اول صبح روزهای شنبه برای کارکنانش مراسم زیارت عاشورا بر گزار می کند بدون آنکه معرفتی از آن داشته باشد؛ بدون آنکه بداند یکی از فرازهای این زیارت نامه «تقبیح دیدن و اعتراض نکردن» به یک ناحقی بزرگ است. اینکه شرط نجات حفاری شمال از ورشکستگی، تعویض مدیر است در نوع خود قابل تامل است هرچند که پیشتر نیز نهادهایی مشابه چنین افداماتی را در دستور کار قرار داده بودند که نفتی ها به خوبی آگاهند.
از آنجا که از آغاز تشکیل شرکت حفاری شمال، از تحویل ایران خزر و ایران امیرکبیر (ایران البرز دیروز) تا سامان دهی شرکت در زمانی که رئیس هیئت مدیره شرکت ملی حفاری ایران و حفاری شمال و قائم مقام شرکت ملی نفت ایران بودم، به خوبی از قابلیت های این شرکت آگاه بودم؛ با شناختی که از شرکت حفاری شمال داشتم از انتخاب آقای خادمی برای تحول این شرکت رضایت کمال و تمام داشتم زیرا وی را به عنوان یکی از مدیران بنام صنعت حفاری می شناختم و همیشه عملکرد ایشان را در شرکت ملی حفاری و حفاری شمال دنبال می کردم لذا به تعبیر زیارت عاشورا بر خود واجب می دانم نسبت به این برکناری معترض باشم؛ به اعتقاد بنده این برکناری یک حکم استراتژیک اشتباه بود که قطعا تبعاتش در آینده مشخص خواهد شد لذا تمام قد از عملکرد و مدیریت آقای خادمی در صنعت حفاری حمایت می کنم. خادمی نشان داد حداقل صدای رسای مردانگی،معرفت و استقلال هنوز هم در این سرزمین شیران طنین انداز است حتی اگر به اندازه یک قلم و مقاله باشد.
خادمی از مدیران شجاع، سالم، باتجربه و اثرگذار بوده است، ما نباید این طور خوش استقبال و بد بدرقه باشیم، متاسفانه سرنوشت بسیاری از مدیران و کارشناسان در جغرافیای مدیریت اینچنین است. به شخصه با چند یادداشت طی چند ماه گذشته، برای دومین بار از سوی یکی از شاگردانم - بنا به دستوری خاص- مجبور به استعفا شدم که با این اظهار نظر در باره آقای خادمی امیدوارم مجبور به استعفای سوم نباشم!
همه ما با همه بی معرفتی هایی که دیدیم به لطف آموزه های های نظام جمهوری اسلامی ایران و امام خمینی(ره) باکی از سیلی ها به دل راه ندادیم و هر لحظه آماده ایم برای خدمت به مردم سیلی بخوریم و پشت مسئولیت نکردیم که مطمئن هستم قطعا آقای خادمی نیز لحظه ای به خدمت صادقانه پشت نخواهد کرد و از امروز در سنگر دیگری به خدمت مشغول خواهد شد.
ما شبیه کرم ابریشم می مانیم که از پیله خود بیرون نمی آییم در حالی که می دانیم در این پیله جان می سپاریم مگر آنکه دگردیسی مان، ما را از اصالت، مردانگی و معرفتمان دور نکند.خادمی نیز چنین نکرد و بهای آن را باید نه خودش بلکه شرکت حفاری شمال، صنعت حفاری و در نهایت کشور بپردازد. ما نیز که حداقل می توانیم به اندازه یک قلم و یک صدا تاثیر گذار باشیم از این وظیفه دریغ نکنیم. به عنوان یکی از اعضای خانواده بزرگ صنعت نفت به آقای خادمی خداقوت گفته و قدردان خدمات، دلسوزی ها و تلاش های ایشان در صنعت نفت کشور هستم.
دوشنبه ۲ شهريور ۱۳۹۴ ساعت ۰۷:۴۱
کد مطلب: 8349
دکتر پیمان معروف
۱۰۳
درود بر مهندس عاصمی پور مرد شریف..... از شما جز گفتن حرف حق حرف دیگری بر نمی امد...انشالله خداوند بزرگ و امام رضا نگه دار مردان بزرگی چون شما و خادمی باشد....آری هم شما و هم خادمی باید میرفتید چرا که شما چون عقاب و شاهین بر فراز ابرهایجهالت و نادانی و دزدی و رشوگیری پرواز میکردید و هرگز یارای همنشینی با شغالان مال مردم خور و کفتارها کور روز بد اندیش را نداشتید....آری بقول خواجه نظام الملک وقتی کارهای بزرگ در دست مردان کوچک باشد... مردانی که بزرگی نامهای چون عاصمی پور چون خادمی...... هراس دارند ناگزیر به حذف انان میگردند چرا که با همه ی کم سوادی ای که دارند حداقل مشاورینی دارند که به انها میگویند این مردان بزرگ چه قابلیتهای بزرگی دارند...... امروز نه تنها ذبح مردانگی بلکه باید گفت داعشیان مسند نشین نفت راستی و صداقت را گردن زدند.... جغدان شب گرد روز کور اینهمه درخشانی صداقت را برنمی تافتند و به زعم خود آن کردند که هرگز نمیبایست میکردند..... اما در نهایت اینجانب بعنوان یک دلسوز این صنعت به تمام کرسنت نشینان و دکل بازان اعلام میکنم که همانگونه که بارها گفته ام شما هم بدانید که پیروزی با راستی و صداقت است پس به امید آینده ای که خیلی هم دور نیست مینشینیم تا دست روزگار سیه روی کند هر که را در او غش باشد...........
دکتر پیمان معروف هستم ..... جناب گلشنیان سلام.... بنظر شما اگه جناب دکتر عاصمی پور از مهندس خادمی حمایت نکنند و بیایند از دلالان و قمار بازان کرسنتی حمایت کنند اونوقت شما خوشحال خواهید شد..؟؟؟ ولی جناب.... یقین بدان که دکتر عاصمی پور در طول زندگی شرفتمندانه اش هرگز نه مجیز گوی کسی بود و نه چون بعضی دستمال یزدی در دستش گرفت...!!!!!!! و اتفاقا اگر امروز در بین بزرگان صنعت نفت ایران آن جایگاه رفیع را دارد و در قلب تک تک بدنه ی صنعت نفت جا دارد تنها و تنها بخاطر گفتن حرف حق و شجاعت و مردانگی اش بود و هست...... در مورد مهندس خادمی هم بدان که دامن ایشان انقدر پاک و منزه است که با اینگونه سخنان دزدان کرسنتی و فک و فامیلشان هرگز گردی از کثافت و نجاست بر خود نگیرد..... جنابعالی بهتر است فعلا فکر قمار بازان کرسنتی و اجرای نقشه های دزدی از پروژه های نفتی باشید تا گذشت روزگار ثابت کند آنچه را که تو و امثال تو از شنیدن و دیدنش لرزه بر اندام نه چندان راستتان می افتد.....
تقدیم به مهندس خادمی که فقط مدیر عامل ما نبود بلکه پدر بود... تقدیم به مهندس خادمی که لایق بهترین ها ست چون مدیری متخصص، دانا، با اخلاق، سالم، و انسانی واقعی است... در این روزگاری که هر کس به فکر جیب خودش است به فکر اشتغال جوانان، به فکر بیکار نشدن کارگران و پرسنلش، به فکر پیشرفت صنعت حفاری ایرانی!!!! و به فکر کشورمان ایران بود..
آفرین به تو ای بزرگ مرد تاریخ ایران زمین در زمانه خودخواهی ها !!!!
در پیامها خواندم مصدق امروز نامیدنت.. به حق که لایق این توصیف هستی...
در راه باریکی که از آن می‌گذشتم
تاریکی بی‌دانشی بیداد می‌کرد
ایمان به انسان، شبچراغ راه من بود
آفرین به تو ای بزرگ مرد تاریخ ایران زمین در زمانه خودخواهی ها !!!!
در پیامها خواندم مصدق امروز نامیدنت.. به حق که لایق این توصیف هستی...
در راه باریکی که از آن می‌گذشتم
تاریکی بی‌دانشی بیداد می‌کرد
ایمان به انسان، شبچراغ راه من بود
سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز
مرده آنست که نامش به نکویی نبرد
الاحق و الانصاف چنین قلمی و چنین بیانی در حمایت از حق ارزش ستودن دارد. خادمی مدت دوسال شبانه روز برای حمایت از حقوق حقه پرسنل و خانواده های آنها جنگید و قطعا خداوند تبارک و تعالی پاسخ درخوری به این بنده مخلص و انقلابی اش خواهد داد. به اعتقاد بنده ایشان از شرکت حفاری شمال رفت ولی در پنجره دل همه کارکنان حفاری شمال جای امنی گرفته و در فرصت مقتضی پاسخ این تلاش و دلسوزی را خواهد گرفت.
مرده آنست که نامش به نکویی نبرد
الاحق و الانصاف چنین قلمی و چنین بیانی در حمایت از حق ارزش ستودن دارد. خادمی مدت دوسال شبانه روز برای حمایت از حقوق حقه پرسنل و خانواده های آنها جنگید و قطعا خداوند تبارک و تعالی پاسخ درخوری به این بنده مخلص و انقلابی اش خواهد داد. به اعتقاد بنده ایشان از شرکت حفاری شمال رفت ولی در پنجره دل همه کارکنان حفاری شمال جای امنی گرفته و در فرصت مقتضی پاسخ این تلاش و دلسوزی را خواهد گرفت.
دكتر عاصمي پور اي كاش بوديد و مي ديديد كه تمامي كاركنان حفاري شمال از روز ي كه متوجه شدند (شنبه يايكشنبه) جطور گريه مي كردند وقتي از در مي رفتند بيرون هيچكدام دل و دماغ حرف زدن با هم رو حتي نداشتن... اقاي خادمي بعد از ديدن اين صحنه بازم با لهجه قشنگش و اون شوخ طبعي كه داشت مي گفت: "په چه تونه، مگه من كجا دارم مي رم" ... واي نمي دونيد كه چه ساعت هاي بدي رو همه دارن تجربه مي كنن...
آقای دکتر عاصمی پور،همیشه ودرمجموع ،سرودی زیبا ورسا لز مردانگی ،معرفت ومدیریت مبتنی براصول وارزشهابوده وهست .دکتر عاصمی پور دردفاع از ارزش های مهندس خادمی ،کاری کرد که می باید می کرد نه بیشتر ونه کمتر.کلامش سرودی ازجنس سرودهای همیشگی اش ومبتنی برمعرفت ،غیرت ،شرف ومردانگی بود.فقط همین !دفاع او حمله وتهاجم به ضدارزشهاوآشکار ورسوا کردن بی معرفتی ها،نامردی ها،پلیدی ها ورذیلت ها ست دفاع از ،با معرفت ها، با غیرت ها ومردان پاک ودلسوز ودلسوخته صنعت نفت وکشور است رویکرد مدیریت مکتبی و مبتنی براصول وارزشهاست .دکترعاصمی پور دردهه شصت ،درزمان جنگ تحمیلی ،بنیان گذار یک مکتب مدیریتی مبتنی براصول وارزشهای والای انسانی وسلامت ،معرفت غیرت ،،صداقت ،وشهامت حرفه ای بوده که مدیران بسیاری را رشد وپرورش داده است مدیرانی که طی سه دهه بارعظیم مدیریت واداره بخش عمده ی صنعت نفت کشور را ازمدیریت نفت مناطق نفت خیز جنوب تا فلات قاره،نفت مرکزی،پایانه های نفتی ایران ،منطقه ویژه اقتصادی پارس ،شرکت نفت وگاز پارس ،شرکت مهندسی وتوسعه نفت،،شرکت ملی حفاری ،شرکت نیکو،شرکت ملی نفت ایران و....تاسطوح معاونت وزیر وزیر نفت را برعهده داشته ویا دارندمکتب مدیریت مبتنی بر اصول وارزشهای والایی همچون شعور،شرف ،شهامت ،سلامت ،پاکدامنی ،غیرت ،معرفت ومردانگی،حق جویی، حق کویی وپایداری ،استقامت ووفاداری به اصول وارزشهاست.مهندس خادمی مدیر متخصص ،محبوب وخوش نام حفاری وصنعت نفت ایران ،همچون ده ها مدیر متعهد ومتخصص صنعت نفت کشور از پیروان وپرورش یافتگان مکتب مدیریتی مبتنی براصول و ارزشهاست. دکتر عاصمی پور خود پیش وبیش از شاگردان وپرورش یافتگان مکتب مدیریتی اش،طی سه دهه گذشته پایبند ومتعهد به اصول وارزشها بوده ومانده است وبارها هزینه های پایبندی به اصول وارزشها ودفاع از حق ودفاع ازمظلومین ،مغضوبین ،ومغفولین را آگاهانه ومشتاقانه پرداخته وکنارگذشته شده ومورد غضب قرارگرفته است.این مدیر ومربی بزرگ ودلسوز ،طی سه دهه وهمچنان پرچم سلامت ،پاکدامنی واستقلال،مردانگی،معرفت وغیرت رادربین مدیران صنعت نفت وکشور باعزت وشهامت برافراشته نگاهداشته است این مدیربزرگ واقعاً الگوی معرفت ،غیرت ،مردانگی ،شهامت وشرف مدیریتی است.
به هرحال این نیز بگذرد اما بارکج به منزل نمی رسدوجود رهبران ومدیران شایسته وبزرگی همچون دکتر عاصمی پور،سرودی زیبا ورسا برمردانگی ،معرفت ومدیریت مبتنی براصول وارزشهاست و ودفاع از ارزشهای مهندس خادمی نیز ازجنس همین سرودهاست.
به هرحال این نیز بگذرد اما بارکج به منزل نمی رسدوجود رهبران ومدیران شایسته وبزرگی همچون دکتر عاصمی پور،سرودی زیبا ورسا برمردانگی ،معرفت ومدیریت مبتنی براصول وارزشهاست و ودفاع از ارزشهای مهندس خادمی نیز ازجنس همین سرودهاست.
