۰
رابطه نفتی چاوز و آمریکا/1

توقف شبیخون به بازار نفت آمریکا

«هام» می­گفت: «اگر طرح بزرگ عملی شود، تولیدکنندگان کوچک آمریکا بزودی از صحنه خارج و نابود خواهند شد. اما آیا واقعاً دولت آمریکا چنین اجازه­ای خواهد داد؟ بله اشتباه است غیر از این فکر کنیم»
پمپ های کله اسبی - عصر نفت
پمپ های کله اسبی - عصر نفت
ميزنفت/ در فاصله سال­های 1998-1993، سیاست درهای باز، ونزوئلا را در مسیری قرار داد که با راهی که در 15 سال از آن دنبال می­کرد بسیار متفاوت بود. بدین معنی که نه تنها اجازه سرمایه‌­گذاری خارجی داده شد، بلکه این امر با معافیت برخی از پروژه­‌ها از سیستم مالیاتی نفتی تشویق شد. به هدایت و نظر «لوئیس گیوستی»[1]، رئیس هیئت مدیره شرکت دولتی نفت ونزوئلا، که اصولاً طراح و معمار سیاست‌های به اصطلاح درهای باز به شمار می‌آمد، این مهندس نفت تحصیلکرده امریکا، به تدریج شرکت دولتی نفت را به انچه در ذهن خود داشت یعنی یک شرکت چند ملیتی مدرن مبدل می‌ساخت؛ شرکتی که کارآمد، سودآور و مستعد خصوصی شدن در آینده بود.

 در واقع بر اساس یادداشتی که راجع به زندگی «گیوستی» توسط مرکز مطالعات استراتژیکی و بین­المللی در واشنگتن تهیه شده بود: «گیوستی وارد صحنه فعالیت‌ها شده بود تا به عنوان پیشتاز خصوصی­ سازی عمل کند و هدف او هم تطبیق شرایط و موقعیت شرکت‌های دولتی نفت با تقاضا و شرایط جدید جهانی بود».

لوئیس گیوستی - <a href='http://www.mizenaft.ir' target='_blank'>ميزنفت</a>
*لوئیس گیوستی

در حالی که چپی‌ها در ونزوئلا «سیاست جدید را کندن گور اوپک می‌دانند» گیوستی و کسانی که طرفداران نظر و اقدامات او هستند، به سختی می‌توانند خصومت خویش را نسبت به اوپک و اعراب پنهان کنند. اکنون بسیاری از کارشناسان نفتی این اعتقاد را پیدا کرده­‌اند که «ونزوئلا در مسیری قرار گرفته بود که تولید را به مقدار بسیار زیادی افزایش دهد و بدین­ترتیب اوپک را متلاشی کند.»

در واقع، در فاصله سال­های 1997-1991 تولید نفت ونزوئلا با 33 درصد افزایش از 2.5 میلیون بشکه به 3.3 میلیون بشکه در روز رسید. در همین زمان، صادرات نفت ونزوئلا به ایالات متحده از حدود یک میلیون بشکه در سال 1991 به 1.8  میلیون بشکه در روز، در سال 1997 رسید، و در واقع 17 درصد کل واردات نفت ایالات متحده را تشکیل می‌­داد. شورای امنیت ملی دولت بیل کلینتون این پیروزی جدید در تامین امنیت انرژی را جشن گرفته، اعلام کرد، «ما یک گام و شرکت اساسی در کاهش وابستگی به خاورمیانه برداشته و به انجام رسانده­‌ایم و اکنون ونزوئلا عرضه کننده خارجی شماره یک نفت ما شده است.»

اوپک هم ظاهراً به پشتیبانی از افزایش تولید ونزوئلا در اجلاس 29 نوامبر 1997 تصمیم گرفت تولید کل خود را 10 درصد بالا ببرد و این کار را ظاهراً به منظور کمک به اقتصاد جهانی، پس از بروز بحران اقتصاد جهانی و جنوب شرق آسیا، انجام داد. سهمیه ونزوئلا در کل تولید اوپک 2.6 میلیون بشکه در روز بود اما شرکت نفت دولتی ونزوئلا به هیچ وجه قصد نداشت خود را به این سهمیه کم و به اصطلاح معتدل محدود کند. سپس در دسامبر 1997، یعنی دقیقاً در زمانی که طرح بزرگ گیوستی ظاهراً با موفقیت اجرا شده و اهداف خود رسیده بود، شرکت دولتی نفت ونزوئلا گرفتار غرور و خود بزرگ­ بینی شد.

یکی از مسئولان گمنام شرکت دولتی نفت ونزوئلا در مصاحبه­ای که با بولتن روزانه نفت آمریکا در سوم دسامبر 1997 انجام داد، خاطر نشان ساخت اهداف این شرکت فراتر از این است که فقط تامین کننده نفت ایالات متحده باشد و مسئولان این شرکت اعلام کردند که ونزوئلا در نظر دارد تولید خود را افزایش دهد، قیمت­ها را پایین بیاورد و تولیدکنندگان کوچک در ایالات متحده را زیر فشار گذاشته، از بازار نفت خارج کند و خود سهم بزرگ­تری را از بازار نفت نصیب خویش سازد.

این نظریه هنگام قوت و اعتبار بیشتری پیدا کرد که گیوستی قبلاً به خبرگزاری رویترز گفته بود: «تداوم قیمت‌­های پایین نفت موجب خواهد شد روزانه یک میلیون بشکه نفت که در ایالات متحده کانادا تولید می‌­شود در چند ماه آینده از شبکه تولید خارج شود.» این اظهارنظرها کاملاً با برنامه‌­های شرکت دولتی نفت ونزوئلا، که اعلام داشت تولید نفت آن کشور در سال 1997 از 3.3 میلیون بشکه به 6.2 میلیون بشکه در روز افزایش خواهد یافت، همخوانی داشت.
 
در ماه‌های بعد، روش و رفتار ونزوئلا در بازار ایالات متحده موید این استراتژی بود. ادامه انتقال نفت ونزوئلا به بازار ایالات متحده به حجم و ا ندازه بی‌­سابقه موجب شد قیمت‌­های نفت در آن کشور سیر نزولی پیدا کند. عربستان سعودی و مکزیک برای حفظ سهم خود در بازار ایالات متحده به شدت قیمت نفت خود را پایین آوردند.

در نتیجه این حوادث، در فاصله اکتبر 1997 و دسامبر 1998، قیمت­های جهانی نفت سقوط کرده، قیمت «سرچاه» در ایالات متحده به 8.3 دلار تنزل یافت که پایین‌­ترین قیمت در 53 سال گذشته بود. گر چه اکنون ما می­‌توانیم درک کنیم که این تحولات زودگذر بوده­اند ولی در آن موقع کمتر کسی چنین فکر می­کرد. در اوایل سال 1999، ناظران امور نفتی و مدیران شرکت­‌های نفتی متفق القول بودند که پایین بودن قیمت‌­های نفت برای مدتی و البته تا آینده نزدیک و قابل پیش­بینی همچنان ادامه خواهد داشت. نظر موسسه انرژی ایالات متحده این بود که «به نظر نمی‌­رسد که اوضاع بازار نفت تا سال­ها بعد بهبود یابد و به حالت تعادل باز گردد.»

فوری‌­ترین اثر سقوط قیمت­‌های نفت بر تولیدکنندگان مستقل کوچک مشاهده شد؛ که هزینه­‌های آنها (هزینه عملیات اکتشاف و حفاری) بیش از قیمت­های سرچاه و میزان بهره مالکانه و مالیات­‌های ایالتی بود. در پایان سال 1998 قیمت «سرچاه» نفت به کمتر از 8 دلار در هر بشکه، در بسیاری از ایالت‌­های نفت خیز رسیده بود، و این در حالی بود که دو سوم چاه‌­های نفت به شرکت‌­های کوچک و متوسط نفتی تعلق داشت که از نظر مالی در وضع خوبی نبودند و هزینه عملیاتی آنها برای استخراج هر بشکه نفت بالغ بر 9 دلار می­‌شد. از نوامبر 1997 تا ژانویه 1999، 136 هزار چاه نفت و 57 هزار چاه گاز بسته شد. تولید به طور قابل ملاحظه ­ای در تمامی ایالات نفت­خیز آمریکا پایین آمده بود و در دسامبر 1998 تولید نفت خام تقریباً 600 هزار بشکه (9.1 درصد) کمتر از مدت مشابه در سال 1997 بود. همان­طور که انتظار می‌­رفت، پایین بودن سطح قیمت‌­های نفت در بلند مدت آثار خود را بر هزینه کردن سرمایه و برنامه­‌های توسعه گذارد و آنها را کاهش داد و این تاثیرات منفی در سال بعد کاملاً محسوس و برنامه‌های توسعه گذارد و آنها را کاهش داد و این تاثیرات منفی در سال بعد کاملاً محسوس و نمایان بود.

در اواسط 1999، علی­رغم بهبود و افزایش نسبی قیمت‌­های نفتی، هزینه‌­های اکتشاف و توسعه شرکت­‌های بزرگ نفتی در ایالات متحده به میزان 9 میلیارد دلار کاهش داشت. و تعداد چاه‌‌هایی که در خشکی عملیات حفاری آنها در سال 1999 به وسیله شرکت‌های بزرگ نفتی تکمیل شده بود به پایین­ترین حد خود از سال 1947 رسید.

 گر چه آمار کامل و دقیقی در مورد شرکت­‌های نفتی مستقل وجود ندارد، اما محتمل به نظر می‌رسد که سرمایه­‌گذاری این گروه از شرکت‌ها کاهش شدید داشته است. انعکاس و تاثیر کاهش سرمایه ­گذاری را در فاصله سال­های 1999-1997 می‌توان در تعداد کل حفاری ایالات متحده به خوبی ملاحظه کرد که از 901 به 496 دکل کاهش یافت، که این کاهش به مراتب شدیدتر از بحران سال 1986 (686 دکل) بود.

پایین­ترین تعداد دکل‌های حفاری (488 دکل)، در مقایسه با سال 1940، در 23 آوریل 1999 ثبت شده است و در خلال همین سال، متوسط دکل‌های حفاری در ایالات متحده، پایین­ ترین تعداد متوسط ماهانه این دکل‌ها به ثبت رسید.

بحران نفتی نه تنها بر تولیدکنندگان نفت، بلکه بر اقشار و طبقات مختلف جامعه نیز اثر منفی گذاشت. پایین بودن قیمت نفت همراه با پایین بودن میزان تولید منجر به کاهش مالیات‌های دریافتی از نفت در ایالت‌های تولیدکننده نفت شد. برآوردهای انجام شده در ژانویه 1999 نشان داده است که ادامه پایین بودن قیمت‌های نفت همچنین موجب شد که دولت فدرال و 33 ایالت نفت­خیز از بیش از 1.8 میلیارد دلار مالیات بر نفت و بهره مالکانه محروم شوند.

درآمدی که عاید 4.5 میلیون نفر صاحبان بهره مالکانه خصوصی می­شد، نیز با کاهش قیمت‌های نفت به شدت پایین آمد. در فوریه 1999، یکی از همین صاحبان بهره مالکانه خصوصی از ایالت اوکلاهما در برابر کمیته فرعی راه­‌ها و روش‌های مجلس نمایندگان آمریکا، نمونه‌­ای از وضع وخیم خود را ارائه کرد و گفت که درآمدهای او از محل بهره مالکانه از 8600 دلار در سال 1997 به 5300 دلار در سال 1998 تنزل پیدا کرده است. او در این جلسه همچنین اذعان کرد که درآمد فردی که تقریباً در سطح فقر زندگی می­کرد 40 درصد کاهش یافته است؛ در واقع او با این گفته می‌خواست نشان دهد که بیش از 200 هزار نفر دیگر از مردم ایالت اوکلاهما هم در چنین وضعیت مشابه وخیمی به سر می‌برند و شدیداً وابسته به درآمدهای حاصل از بهره مالکانه نفت و گاز می‌باشند. تعداد بیشماری از خانواده‌ها، مزرعه­ داران کوچک و روستاهای کوچک، ده‌ها سال از محل درآمد همین بهره مالکانه امرار معاش می‌کرده­اند. دلارهای حاصل از این بهره‌های مالکانه، به دفعات در اقتصاد محلی و از طریق کسبه و مغازه­ داران، داروخانه‌ها، فروشگاه‌های مواد غذایی، مغازه‌های کوچک و کسانی که مامور خدمت­رسانی به افراد سالمند بودند، در حال چرخیدن بوده است. بنابراین هنگامی که آن دلارها از دست بروند، طبیعی است که کل جامعه این ایالت از نظر مالی از هستی و نیستی ساقط می‌شوند.
 

*نجات نفت داخلی
مقامات نفتی ونزوئلا و شرکت‌­های چند ملیتی نفتی و موادشیمایی ایالات متحده، که از ونزوئلا نفت وارد می‌کردند، اکنون باید تاریخ گذشته و عملکرد خود را مورد ارزیابی قرار می‌دادند. آنها دریافتند که این خطر نفت ارزان ونزوئلا بوده است که قبل از هر چیز موجب شد تولیدکنندگان کوچک و متوسط داخلی ایالات متحده اقدام به تأسیس انجمن تولیدکنندگان مستقل نفت در سال 1927 نمایند. با یادآوری و به خاطر آوردن این تاریخ و حوادث گذشته بود که یک تولید کننده کوچک نفت در ایالات اوکلاهما به­نام «هارولدهام»[2]، حملات و انتقادات شدید علیه صنعت ونزوئلا را آغاز کرد، و طبعاً آثار و تبعات آن حملات متوجه شرکت‌های بزرگ نفتی آمریکا و دولت ایالات متحده نیز می‌­شد.

در ژانویه 1999، آقای «هام» با استفاده از شبکه اینترنتی شروع به جلب و پشتیبانی افراد از تشکیل نهضتی به­نام «نفت داخلی را نجات دهید» نمود، و این سازمانی مرکب از شرکت‌­های کوچک و نفتی و متوسط بود، که اعلام کردند که علیه ونزوئلا و کارهایی که عمداً انجام داده و زمینه­ساز پایین نگاه داشتن قیمت‌های نفت و قیمت ­شکنی در بازار (دامپینگ)[3] با هدف استثمار کردن بوده، اقدام قانونی به عمل خواهند آورد.

این سازمان، عربستان سعودی، کانادا و مکزیک را جزء «فهرست متهمان» قرار داد؛ که البته بعداً عراق بجای کانادا در این فهرست قرار گرفت و شکی نبود که اقدام اخیر تا حدودی رنگ و بوی سیاسی هم داشت.

شبکه اینترنتی آقای «هام» حملات شدیدی علیه «طرح بزرگ» ونزوئلا و نیز دولت آمریکا به عمل آورد. آقای «هام» می­گفت: «اگر طرح بزرگ عملی شود، تولیدکنندگان کوچک آمریکا بزودی از صحنه خارج و نابود خواهند شد. اما آیا واقعاً دولت آمریکا چنین اجازه­ای خواهد داد؟ بله اشتباه است غیر از این فکر کنیم؛ دولت ما ما نفت ارزان را خیلی دوست دارد، وظیفه وزارت انرژی دولت آمریکا این است که عرضه انبوهی از نفت از منابع متعدد و کثیر به دست آورد و فراهم کند.

اکنون «هام» حمایت انجمن‌های تولیدکنندگان نفت و گاز 32  ایالات و انجمن صاحبان بهره‌های مالکانه را جلب و آنها را به­دور خود گرد آورده بود. او در دادخواستی که به وزارت بازرگانی و همچنین کمیسیون تجارت بین­المللی تسلیم داشت از این دو سازمان درخواست کرد برنفت وارداتی ونزوئلا و کشورهای دیگر که نام برده، تعرفه برقرار شود. اما در حالی که «انجمن نفت مستقل­ها» از «سازمان نفت داخلی را نجات دهید» حمایت می‌کرد «مؤسسه نفت آمریکا» با آن مخالفت می­کرد. زیرا اکنون مجموعه شرکت‌های آمریکایی که مؤسسه مذکور نماینده آنها بود، منافع خیلی کم در تولید نفت در داخل ایلات متحده داشتند.
 
سهم این مجموعه در کل محصولات نفت و گاز ایالات متحده از اواسط دهه 1980 به این طرف به ­میزان قابل ملاحظه­ای پایین آمده بود؛ چون مجموعه این شرکت‌­ها مقادیر عظیمی نفت از ونزوئلا و سایر نقاط برای پالایشگاه­‌های خود وارد می‌­کردند، لذا نگران اقدامات سازمان «نجات نفت داخلی» بودند. اگر این گروه موفق می‌­شدند، برنامه‌های مجموعه شرکت‌های بزرگ برای دریافت اجازه اکتشاف و تولید نفت در کشورهایی که نام آن­ها در درخواست سازمان «نجات نفت داخلی» آمده بود، مختل می‌شد. ابتدا ممکن بود ونزوئلا که نزدیک­تر و در دسترس­تر بود، این برنامه را متوقف سازد ولی سازمان نفت داخلی همچنین امیدوار بود که با اقدامات خود عربستان سعودی (و سایر کشورهای خلیج­فارس) را در تأسی به ­خود جلب کند تا روابط خود را با مجموعه شرکت‌های نفتی در اجرای برنامه اکتشاف و تولید نفت، به حالت تعطیل درآورند.

به درخواست‌های سازمان «نجات نفت داخلی» تا 29 ژوئن 1999 ترتیب اثری داده نشد. اما در این بین، در فوریه، محتوای نامه دادخواهی سازمان مذکور به مطبوعات درز پیدا کرد. آقای «هام» که اکنون خوشحال و پیروز به­نظر می‌رسید با غرور گفت: «ظرف مدت سه روز، ونزوئلا یک بیانیه مطبوعاتی صادر کرد و هرگونه «قیمت­شکنی» را تکذیب کرد. این کشور ظرف مدت یک هفته تولید خود را به مقدار 500 هزار بشکه در روز کاهش داد و اعلام کرد این کار را به ­منظور رعایت سهمیه تعیین شده توسط اوپک انجام داده است، و علناً اعتراف کرد که در تلاش برای افزایش سهم خود در بازار نفت ایالات متحده شکست خورده است.»

«هام» و سازمان «نجات نفت داخلی» او مدعی شدند که تغییر روش قابل ملاحظه ونزوئلا نتیجه تلاش آنان و خطر برقراری تعرفه بر نفت وارداتی از ونزوئلا بوده است. اما در حقیقت چنین نبود. چرخش 180 درجه­ای ونزوئلا در سیاست نفتی‌­اش کاملاً دلیل دیگری داشت که نتیجه تحولات غیرمنتظره بود: در انتخابات ونزوئلا در دسامبر 1998 «هوگوچاوز» به ریاست جمهوری ونزوئلا انتخاب شده بود.

[1] . Luis Giusti
[2] .Harold Hamm
[3] . Dumping
 
دوشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۵ ساعت ۱۰:۱۱
کد مطلب: 17067
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *