عقب نشینی صادق آبادی از ادعای خودش

چرا سیراف کلافی سردرگم است؟

1 خرداد 1396 ساعت 11:12

در پاسخ به این موضوع باید گفت چرا ایران باید با قطر مقایسه شود و چرا با کره جنوبی مقایسه نمی‌شود که محموله‌های میعانات گازی ایران را تبدیل به نفتا و نفتا را به عنوان خورک پتروشیمی ها و پتروپالایشگاههای خود استفاده می‌کند و ارزش افزوده چند برابر تولید می‌کند؟


ميزنفت/ پس از انتشار گزارش‌هایی درباره آخرین وضعیت پروژه پالایشگاهی سیراف و جوابیه عجیب و تند شرکت زیرساخت فراگیر پالایشی سیراف٬ نگاهی به این جوابیه و پاسخ داده به چند ابهام وارد شده به انتقادات می‌تواند بر ابتدایی بودن این طرح صحه بگذارد.

در این جوابیه عنوان شده است نگارنده به دلیل عدم آشنایی با مگاپروژه‌ها و پروژه‌های پالایشی هنوز نمی‌داند برای به ثمر رساندن چنین پروژه‌هایی به 6 سال زمان نیاز است. این پاسخ در شرایطی مطرح شده است که منتقدان هم نسبت به افتتاح پالایشگاه های سیراف در سال 96 انتقاد کرده و این مورد را نشانه خام بودن طرح فوق عنوان کرده بود.

علیرضا صادق آبادی مسئول پروژه سیراف که نگارنده گزارش را به بی اطلاعی متهم کرده است در تاریخ 17 اردیبهشت 94 در حاشیه نمایشگاه بین المللی نفت و در نشستی خبری گفت: تا 2.5 سال آینده تولید زودهنگام و تا 3 سال آینده تولید کامل سیراف محقق شود.



این گفته صادق آبادی بدان معناست که این پروژه باید تا پایان سال 96 به تولید می‌رسید ولی در جوابیه حود اذعان کرده است که به 6 سال زمان نیاز است! از سوی بهتر است به فراخوان عمومی وزارت نفت در تیرماه 1393 دقت کرد که برای مناقصه طرح های پالایشی سیراف منتشر شد؛ در این فراخوان، قوانین و مقررات مربوط به اجرای طرح، تعهدات طرفین (سرمایه گذاران و وزارت نفت)، تقویم زمانی اجرای طرح و همچنین دیاگرام کلی اجرای طرح توسط وزارت نفت مشخص شده بود. طرحی کاملا ناپخته که از لحاظ طراحی فنی مهندسی، اقتصاد طرح و بازار محصولات و همچنین برنامه زمانی مورد نقد جدی بسیاری از کارشناسان صنعت نفت قرار گرفت.



یکی از مفروضات آرمانی و غیر کارشناسی این طرح، اتمام پروژه تا سال 1396 بود. در بخش «EXECUTIVE SUMMARY» این فراخوان عمومی در قسمت «Project Implementation» برنامه زمانی زیر ارائه شده است که نشان می دهد طبق طرح پیش بینی شده توسط وزارت نفت این پروژه می بایست تا نیمه سال 2017 به اتمام برسد!

همچنین در بند 7 «فرآيند دريافت و ارزيابي مدارك متقاضيان و تعهدات سرمايه گذاران منتخب طرح احداث فراگير پالايشي سيراف» آمده است: «مطالعات بازار و گزارش امكان سنجي فني و اقتصادي طرح احداث پالايشگاه ميعانات گازي (شامل ارائه الگوي پالايشي مورد نظر متقاضي و برنامه زمان بندي اجرائي و مالي قابل قبول جهت اجراي مراحل مختلف طرح با توجه به شروع بهره برداري حداكثر اوايل سال 1396) جهت كسب امتيازات لازم در بخش مربوط به "درك از بازار و طرح پيشنهادي" در جدول امتيازدهي انتخاب متقاضيان سرمايه گذاري.»

بر این اساس آن بخش از جوابیه که نویسنده را به نداشتن کمترین تجربه و دانش در پروژه‌های نفتی متهم می‌کند٬ دقیقا مصداق مدیرعامل این پروژه است که خود ادعا کرده بود این پروژه در سال 96 به افتتاح می‌رسد.


*مقایسه ایران و قطر
در بخشی دیگر از این جوابیه٬ انتقاد از طرح سیراف را بازی در زمین دلالان میعانات گازی عنوان کرده و نوشته شده است چطور ممکن است که در کشور قطر با الگوی فرآیندی مشابه از سوی بزرگترین شرکت‌های نفتی و سرمایه‌گذاری در دنیا، تبدیل میعانات گازی به نفتا و سوخت جت و نفت گاز کار خوبیست، اما مشابه این کار در کشور ایران از همه لحاظ فنی و اقتصادی دارای توجیه نیست؟!

در پاسخ به این موضوع باید گفت چرا ایران باید با قطر مقایسه شود و چرا با کره جنوبی مقایسه نمی‌شود که محموله‌های میعانات گازی ایران را تبدیل به نفتا و نفتا را به عنوان خورک پتروشیمی ها و پتروپالایشگاههای خود استفاده می‌کند و ارزش افزوده چند برابر تولید می‌کند؟

از قضا  برای کشور ایران با توجه به شرایط سیاسی خاص در دنیا و برداشته نشدن تحریم‌ها، تولید روزانه 250 هزار بشکه نفتا و بازاریابی برای آن ممکن است قابل مقایسه با قطر نباشد. چرا سیراف را با راس لفان مقایسه کنیم؟ چرا آن را با جامنگار هند مقایسه نکنیم که با وجود افت قیمت نفت در سال 2016 و کاهش مارجین پالایشی در دنیا، این پالایشگاه 35 درصد افزایش سود داشته است.


*کدام قرارداد؟
سیرافی‌ها معتقدند درباره خوراک قرارداد با امور بین الملل  شرکت ملی نفت منعقد شده است که در پاسخ باید گفت چیزی که با سیراف درباره خوراک امضا شده است یک موافقت نامه اولیه است و قرارداد نیست لذا جنبه قانونی و الزامی ندارد. در بخشی دیگر ادعای جوان درباره کاهش فشار مخزن پارس جنوبی و کاهش میعانات گازی را رد کرده که در پاسخ به این بحث٬ باید به اظهارات مدیران شرکت نفت و گاز پارس اشاره کرئد که بارها عنوان کردند این مخزن دچار افت فشار شده است و باید برنامه ریزی دقیقی برای نگهداشت فشار با 30 میلیارد دلار سرمایه گذاری تدوین شود.


*چند سال خوراک؟
در بند 5 جوابیه گفته شده  که این روزنامه مدعی است که وزارت نفت بعد از 12 سال به سیراف خوراک نمی‌دهد در حالی که منتقدان معتقدند وزارت نفت «تعهدی» به تامین کامل  480 هزار بشکه ندارد. ضمن آنکه این جوابیه مدعی است که نرخ بازگشت سرمایه این پالایشگاه‌ها 6 ساله است. این در حالی است که در ابتدا گفته شده بود نرخ بازگشت سرمایه 45 درصد است و در مراحل بعدی به 25 درصد و 15 درصد و اعداد دیگر رسیده است.

با توجه به اینکه مجوز  تامین خوراک کامل سال 94 صادر شده و تا سال 1406 اعتبار دارد و همچنین بنا به گفته شرکت سیراف در این جوابیه٬ برای بهره برداری از این پالایشگاه‌ها به 6 سال زمان نیاز است یعنی خوراک از سال 1400 تا 1406 تعلق می‌گیرد و پس از آن وزارت نفت تعهدی به تامین 480 هزار بشکه خوراک ندارد! حال بهتر است به این پرسش پاسخ داده شود که چه سرمایه گذاری حاضر است برای 6 سال در این طرح سرمایه گذاری کند؟

دلیل وزارت نفت برای تامین 12 ساله خوراک پالایشگاه‌های پارس جنوبی به دلیل افت فشار مخزن پارس جنوبی بوده است که بنظر می‌رسد تنظیم کننده جوابیه علاقه‌ای به پذیرش این موضوع ندارد. موضوع دیگری که در این باره جوابیه مطرح شده است موضوع خام فروشی است که سیرافی‌ها آن را قبول ندارند ولی محمد حسن پیوندی مدیرعامل تاپیکو و یکی از سهامداران سیراف رسما اعلام کرده است که تولید نفتا از سیراف خام فروشی است و نفتا باید تبدیل به محصولات پتروشیمی یا بنزین یورو 5 شود که دقیقا منتقدان هم نسبت به اهمیت این موضوع گزارش‌هایی را منتشر کرده بود.


*واحد یوتیلیتی
طبق گزارش یکی از سهامداران سیراف٬ قرار بوده یک واحد یوتیلیتی برای 8 پالایشگاه 60 هزار بشکه‌ای ایجاد شده و 8 سهامدار این طرح 10 درصد از منابع مالی این واحد را تامین کنند. این بدان معناست که قرار بود برای کاهش هزینه‌ها و توسعه منضبط پروژه این طرح عملیاتی شود ولی در تصمیم جدید٬ قرار شده هر یک از شرکت‌ها بطور مجزا واحد یوتیلیتی احداث کنند.حال این اقدام به چه منظور بوده است؟ جز این است که برخی از سهماداران از پروژه انصراف داده‌اند و برای عقب نماندن کار سایر سهامداران٬ قرار شده هر سهامدار برای خود واحد یوتیلیتی احداث کند؟

آیا این بدان معنا نیست که یا طرح اول اشتباه بوده است یا سهامداران نتوانستند خود را به پروژه برسانند؟  اگر اینطور نیست پس چرا پیشرفت فیزیکی این پروژه از شهریور سال گذشته تا به امروز در مرحله خاکبرداری متوقف شده است؟ آیا تنظیم کنندگان جوابیه نمی‌دانند که احدث یک واحد یوتیلیتی برای هر پالایشگاه نیازمند حداقل 60 میلیون دلار است که نمی‌توانند این عدد را هضم کنند و نویسنده گزارش را به بی سوادی متهم می‌کنند؟
 


کد مطلب: 17642

آدرس مطلب: https://www.mizenaft.ir/report/17642/چرا-سیراف-کلافی-سردرگم

ميز نفت
  https://www.mizenaft.ir