۰
پادشاهان نفت و گسل ایران و عربستان/ 5

چرا آمریکا به ایران سلاح فروخت؟

شاه، ایران و اسرائیل را به چشم دو متحد در منطقه یا دو سنگر تحمل، میانه روی و ضد کمونیسم که دارای منافع استراتژیک متقابل می‌باشند، می‌نگرد.
جنگنده اف 4 - عصر نفت
جنگنده اف 4 - عصر نفت
ميزنفت/ پس از آنکه نیکسون موافقت خود را برای فروش سلاح به ایران اعلام کرد باز هم تعدادی از اعضای دولت وی به مخالفت پرداختند و عنوان کردند چنین امتیازی موجب بروز اختلافات در منطقه خاورمیانه می‌شود ولی رئیس جمهور وقت آمریکا نظری دیگر داشت و با سفیر آمریکا در تهران، دلایل خاصی را ابراز کردند. دفاع آن‌ها با ایران با انتقاد تندشان از ملک فیصل همراه بود و معتقد بودند چون پادشاه عربستان به اصلاح نظام فئودالی خود بی توجه است.
جزئیات گزارش پنجم ميزنفت در ادامه می‌آید:

                                                                                                    *** 

بعدازظهر روز 8 آپریل 1970 نیکسون رئیس جمهور آمریکا از مک آرتور سفیر کبیر در ایران و ژنرال آلکساندر هاب  معاون کیسینجر در کاخ سفید استقبال کرد ابتدا عکسی گرفته شد و کمی صحبت‌های معمولی رد و بدل شد و سفیر تازه در جای خود قرار گرفته بود که نیکسون ناگهان به اصل مطلب پرداخت و گفت: «کمتر از شش ماه مانده که نیروهای انگلیسی خلیج فارس را تخلیه کنند و نیکسون از وزارت دفاع می‌شنید که ایران هنوز آمادگی قبول مسئولیت‌های دفاع منطقه را ندارد. لازم است بداند که آیا واقعاً قدرت آن را دارند یا نه؟ ملوین لیرد و ژنرال‌ها به او می‌گفتند «خوب، شاه هنوز تسلیحات لازم را تحویل نگرفته است. اینطور نیست؟ این چیزی نیست که ما دریافته‌ایم؟ آن‌ها فکر نمی‌کنند که شاه هنوز قدرت آن را داشته باشد.» هیگ جواب داد. «بله قربان، احساسی وجود دارد که او قادر بر انجام تمام کار نیست.»

نیکسون گفت: «اگر بتواند انجام دهد بسیار خوب خواهد بود چون او دوست ماست، اینطور نیست؟»
مک آرتور قاطعانه گفت «بله قربان، سپس رئیس جمهور پرسید او دستگاهش را به سختی اداره می‌کند، اینطور نیست؟» مک آرتور ادامه داد: «همینطور است. نفوذ شما بر او فوق العاده است، شاه به من گفته است که ما رابطه خوبی با رئیس جمهور داریم. او کاملاً صریح صحبت می‌کند و اظهار داشت که من رئیس جمهور شما را تحسین می‌کنم. او جهان بین المللی و به ویژه این قسمت از دنیا را بهتر از هر یک از پیشینیان خود درک می‌کند (منظورش رؤسای جمهوری کندی و جانسون بود) او اظهار داشت که «آن‌ها واقعاً به هیچ وجه خاورمیانه و نقاط پیچیده آن را درک نمی‌کردند.»

مک آرتور 62 ساله برادرزاده ژنرال دوگلاس فرمانده جنگ در کره بود. مک آرتور قبل از پست سفارت خود در تهران در سپتامبر 1969 به عنوان دیپلمات عالی مقام آمریکا در ژاپن، بلژیک و اتریش خدمت کرده بود.چهار ماه بعد که مک آرتور به کاخ سفید رفته بود نیکسون از او می‌پرسید که شاید شاه بیش از حد بلندپرواز است و در حقیقت دارد بیش از قدرتش مسئولیت قبول می‌کند. مک آرتور با این حرف مخالفت نکرد ولی گفت «ممکن است کمی بلندپرواز باشد ولی نمی‌توانم بگویم آنچه را که ما در حال انجام آن هستیم در جهت اصلاح برنامه او است ولی در هر حال، اگر به او بگوییم که تو این چیز یا آن چیز را لازم نداری عصبانی خواهد شد.» نیکسون گفت: «البته با خود من هم گهگاهی عصبانی شده است.»

این اظهارات مک آرتور برای این بود که از عصبانی کردن شاه خودداری کنید چون درباره هزینه‌های مرتبط با ساختار نظامی ایران یا زیرساختی که برای پشتیبانی آن لازم است با شاه صحبت نکرده بود که همین پایه تشخیص اولویت‌ها و ایجاد یک برنامه پنج ساله است. ولی آنچه را که سفیر گفته بود مشغول انجام آن است این بود که با مقامات دولت آمریکا مشغول مذاکره است تا خط اعتبار جدیدی برای شاه به-دست آورد تا تمام خریدهایی را که احساس می‌کرد لازم دارد انجام دهد.

موضوع انجام کار و پرهیز از کاغذبازی و کارشناس بازی بود. نیکسون می‌گفت هر وقت آن‌ها هر چیزی برای امضا به اینجا بفرستند من فوراً امضا می‌کنم. ولی با این وجود تا به حال مجبور شده‌ام چندبار پیشنهادات وزارت خارجه را در این مورد رد کنم. ولی حقیقت این گونه ثبت شده که هرگاه به موضوع شاه و ایران می‌رسید نیکسون می‌گفت «من از او خوشم می‌آید، من از او و کشورش خوشم می‌آید ولی بعضی از آن پدرسوخته‌های آن‌جا را دوست ندارم. درست نمی‌گویم؟»

مک آرتور حرف او را تکرار و تأیید کرد. مک آرتور به رئیس جمهور یادآوری کرد که ایران متحد طبیعی آمریکا بین ژاپن و اروپا است و آقای رئیس جمهور، ایران بین ژاپن، ناتو و اروپا تنها کشوری است که قوی، استوار و مهاجم است و بالاتر از همه به ما به عنوان نزدیکترین دوست نگاه می‌کند. در نقاط دیگر ما مشغول رفع موارد ضعف هستیم که آن هم برای ما مشکلی است. آقای سفیر از اظهاراتی که به وسیله جوزف لنس وزیر خارجه هلند مدیرکل آینده ناتو ادا شد شگفت زده شده و از وی پرسیده بود که اگر روزی کشورهای اروپایی با انتخابی بین قطع نفت آن‌ها از خلیج فارس و تسلیم به تولیدکنندگان نفت روبه رو شوند چه اتفاقی خواهد افتاد؟ لنس پیش بینی وحشتناکی کرده و گفت: «می‌ترسم از آنکه اروپای غربی هیچ چاره‌ای جز رسیدن به یک سازش نداشته باشد. چون راه دیگر که باعث فروپاشی کامل اقتصاد و زندگی ملی آن خواهد شد. هنگامی که ریچارد نیکسون در آپریل 1971 از کاخ سفید جهان خارج را نگاه می‌کرد به استثنای ایران چیزی که باعث خوشحالی او باشد وجود نداشت.

در سایر نقاط آسیا، فیلیپین مانند یک قوطی پر از کرم است و برمه پیوسته در آشوب و همیشه در این حال خواهد ماند و شما برمه‌ای‌ها را می‌شناسید که دائماً در حال جویدن آن گیاه یا چای سیاه معروف‌شان می‌باشند. پاکستان در حال رفتن به جهنم است. ولی ایران به راحتی در دنیای دیگری قرار دارد ولی نکته اینجاست که باید بتوانیم با آن‌ها باشیم و آن‌ها را قوی نگه داریم چون آن‌ها در مرکز کار و دوست آمریکا محسوب می‌شوند. از طرف دیگر مگر ما به جز اروپا دیگر چه کسی را سراغ داریم. مدیترانه جنوبی که تمام آن از دست رفته، مراکش که نمی‌تواند دوام بیاورد. کشورهای بدبخت اطراف آن هم مانند اردن و لبنان و بقیه هم مانند این است که در حال سقوط می‌باشند.

برخلاف تمام کشورهای دیگر مسلمان در خاورمیانه، ایران روابط غیررسمی و نزدیک خود را با اسرائیل حفظ کردده و از اینکه آمریکا از این دولت یهودی پشتیبانی می‌کند آن را تنبیه نکرده و شاه در این مورد فوق العاده خوب رفتار کرده است. شاه، ایران و اسرائیل را به چشم دو متحد در منطقه یا دو سنگر تحمل، میانه روی و ضد کمونیسم که دارای منافع استراتژیک متقابل می‌باشند، می‌نگرد. یکی از مقامات ایران در سال 1969 به اسوشیتد پرس چنین توضیح داد که هر دو کشور ما یعنی اسرائیل در یک طرف و ایران در طرف دیگر با ملی گرایی اعراب رادیکال و توسعه گر روبه رو هستند. نماینده غیررسمی اسرائیل در تهران که هیچکس میل نداشت برای او از عنوان سفیر استفاده کند در دفتر بازرگانی اسرائیل در ساختمانی تحت امنیت شدید واقع در شماره 5 خیابان تخت جمشید در نزدیکی سفارت آمریکا کار می‌کرد. شاه از حفاظت اقلیت‌های مذهبی و قومی به ویژه شصت هزار نفر یهودیانی که بعد از تأسیس اسرائیل در 1948 اقامت در ایران را برگزیده بودند احساس افتخار بسیار می‌کرد. جامعه یهودیان که یکی از قدیمی‌ترین جوامع ایران بود، با ایرانیانی که هزاران سال پیش در ایران می‌زیستند وابستگی داشتند.

تا سال 1970 سالانه حدود 40 میلیون دلار نفت به اسرائیل صادر می‌شد و شاه این ادعا را داشت که فروش نفت به اسرائیل یک رابطه بازرگانی است که با کنسرسیوم نفت انجام شده و هیچ ارتباطی با دولت ندارد مهندسین و مشاورین اسرائیلی با همکاران ایرانی خود در حفر چاه‌های آب عمیق در قزوین در شمالغربی تهران جهت آبیاری زمین‌های کشاورزی در دامنه کوه‌های البرز همکاری می‌کردند.

پشتیبانی شاه از اسرائیل با تعهدی که برای دفاع از عربستان سعودی و ذخایر نفتی جنوب خلیج فارس داده بود برابری می‌کرد. چنانچه سعودی‌ها و میادین نفتی آن‌ها با رادیکال‌های محلی دچار زحمت می‌شد شاه پیشنهاد کرده بود که وارد عمل شده و قضایا را فیصله دهد. مک آرتور در ملاقاتی که با نیکسون داشت به رئیس جمهور اظهار داشت مشکل ما با ملک فیصل پادشاه عربستان سعودی این است که خیلی دیر شروع به اصلاح کشور فئودال خود کرده است. اگر در همان زمانی که شاه ایران شروع به انقلاب بزرگ اجتماعی خود کرد، ملک فیصل به وی تأسی می‌کرد، وضعیت عربستان امروز کاملاً متفاوت بود.
سه شنبه ۲۰ تير ۱۳۹۶ ساعت ۱۱:۴۰
کد مطلب: 18159
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *