۰
چرا LNG به سود کشور نيست؟

صادرات گاز در دامِ يك مقايسه اشتباه

البته روس‌ها وارد بازار ال‌ان‌جي نيز شده‌اند و امريكا نيز طرح‌هاي بزرگي را در‌اين‌باره در دست اجرا دارد، اما اين بدين معني نيست كه روس‌ها در حال تغيير استراتژي خود هستند.
صادرات گاز در دامِ يك مقايسه اشتباه
وحيد حاجي‌پور| در نبود هيچ راهبرد مشخصي در حوزه صادرات گاز، خبرهايي درباره توجه وزارت نفت به ال‌ان‌جي شنيده مي‌شود. با وجود استدلال كارشناسان مبني بر غلط بودن ورود ايران به ال‌ان‌جي به صورت گسترده، اما برخي افراد همچنان به فكر القاي اين تفكر اشتباه هستند كه بايد به سمت ال‌ان‌جي حركت كرد.

توجيهاتي كه براي اين موضوع تراشيده مي‌شود از جنس همان توجيهاتي است كه براي قرارداد پرحاشيه ايران اف‌ ال‌ان‌جي ارائه شده بود. مدافعان اينگونه صادرات گاز، قطر و استراليا را مثال مي‌زنند كه با سرمايه‌گذاري گسترده وارد بازار ال‌ان‌جي شدند و ايران در اين فقره دچار عقب‌ماندگي است.

*مقايسه درست
چنين مقايسه‌هايي از اساس باطل است؛ چراكه هر يك از دارندگان ذخاير گاز طبيعي با توجه به مؤلفه‌هاي مهمي همچون بازارهاي هدف، موقعيت جغرافيايي، تعداد همسايگان، نقش گار در امنيت ملي و... راهبردهاي مختلفي را براي صادرات گاز انتخاب مي‌كنند. به عنوان نمونه كشور قطر راهبرد صادراتي خود را روي ال‌ان‌جي بنا كرده است؛ چراكه مجبور است براي صادرات گاز خود به اين سمت حركت كند. اين كشور بر خلاف كشورهايي مانند ايران، روسيه، تركمنستان، آذربايجان و... ازتعدد همسايگان سود نمي‌برد و به دليل دسترسي آسان به آب‌هاي آزاد، گاز طبيعي خود را مايع كرده و صادر مي‌كند.

اين كشور حدود 600 ميليون مترمكعب توليد گاز دارد و با توجه به جمعيت 2.6 ميليون نفري خود، قاعدتاً بازار مصرفي در داخل ندارد و مجبور است گاز خود را صادر كند. جز خط لوله دلفين كه كمتر از 50 ميليون متر مكعب گاز را به امارات صادر مي‌كند، گاز اين كشور در تأسيسات گازي به ال‌ان‌جي تبديل شده و صادر مي‌شود.

استراليا نيز به همين شكل است؛ كشوري در قاره‌اي دور‌افتاده كه براي گاز خود چنين استراتژي را انتخاب كرده و آن را به صورت ال‌ان‌جي صادر مي‌كند، اما در مقابل بيش از 90 درصد گاز خود را از طريق خط لوله صادر كرده و آذربايجان و تركمنستان نيز از اين استراتژي براي صادرات گاز بهره مي‌برند.

اينكه عنوان شود ايران بايد تمركز خود را بر ال‌ان‌جي قرار دهد، يك خطاي راهبردي و نشاني از يك برداشت سطحي از مقوله گاز و ژئوپلتيك انرژي است. ايران با 15 كشور مرز خاكي و دريايي دارد كه اغلب اين كشورها نيازمند گاز هستند. ايران و قطر دو كشور منطقه هستند كه ذخاير بالاي گاز دارند درست برخلاف ساير كشورها كه از اين موهبت بهره‌مند نيستند.

نياز كشورهاي همسايه نشان مي‌دهد سالانه بين 100 تا 120 ميليارد مترمكعب مي‌توان صادرات گاز به اين كشورها داشت كه اين ميزان را از طريق خط لوله و با هزينه كمتري نسبت به ال‌ان‌جي مي‌توان صادر كرد.


*ال‌ان‌جي يا خط لوله؟
متأسفانه راهبرد مشخصي در‌باره انتخاب كدام روش براي صادرات گاز وجود ندارد؛ افرادي كه معتقدند ال‌ان‌جي گزينه بهتري است، بايد به اين نكات توجه كنند كه تكنولوژي مايع‌سازي گاز در دست امريكاست و چون كاربرد دوگانه دارد، هيچگاه اين تكنولوژي در اختيار ايران قرار نخواهد گرفت. ضمن آنكه در دوره اصلاحات سه طرح بزرگ ال‌ان‌حي تعريف شد كه از اين سه طرح، تنها ايران ال‌ان‌جي اجرا شد، اما به دليل تحريم‌ها، شركت‌هاي غربي از ادامه همكاري عقب كشيدند و حتي توربين‌هاي اين پروژه حتي پس از برجام به ايران تحويل داده نشد.

از سوي ديگر بايد توجه داشت كه با توجه مزيت ايران در برخورداري از همسايگان نيازمند گاز، خط لوله برتري عميق و بزرگي نسبت به ال‌ان‌جي دارد. اصولاً خط لوله يكي از مؤلفه‌هاي قدرت در سياست خارجي است و اين موضوعي است كه متأسفانه با وجود اهميتش، مورد غفلت واقع شده است درست بر عكس ال‌ان‌جي كه چنين قدرتي ندارد.

در صادرات گاز توسط خط لوله، كشور صادر‌كننده، گاز را با فرمولي مشخص و در قرارداد بلند‌مدت – معمولاً 25 ساله – به خريدار مي‌فروشد، اين به معناي نفوذ راهبردي در بازارهاي هدف است، در‌حالي‌كه چنين امتيازي در ال‌ان‌جي وجود ندارد. گرچه بازار ال‌ان‌جي به پيشرفتگي بازار نفت نيست، اما بي‌شباهت هم نيست، در اين بازار محموله‌هاي گاز مايع در قالب قراردادهايي خريد و فروش مي‌شود و با توجه به اينكه بيش از 10 كشور توليد‌كننده ال‌ان‌جي هستند، نبود يك فروشنده موجب مي‌شود خريدار به سراغ فروشندگان ديگر برود.

اين بدان معني است كه با ال‌ان‌جي نمي‌توان از اين فرصت براي چانه‌زني سياسي و اقتصادي با كشور خريدار بهره برد، درست برخلاف خط لوله كه كشور فروشنده گاز، يگانه تأمين‌كننده انرژي مورد‌نياز خريدار خود است. مانند كاري كه روسيه در اروپا انجام مي‌دهد و با وجود تلاش‌هاي امريكا براي كاهش نفوذ اقتصادي و حتي سياسي روسيه در اروپا، مسكو براي افزايش صادرات گاز به قاره سبز مسيرهاي ديگري را در دستور كار قرار داده است.

البته روس‌ها وارد بازار ال‌ان‌جي نيز شده‌اند و امريكا نيز طرح‌هاي بزرگي را در‌اين‌باره در دست اجرا دارد، اما اين بدين معني نيست كه روس‌ها در حال تغيير استراتژي خود هستند. ايران چه در خط لوله و چه در حوزه ال‌ان‌جي از موقعيت جغرافيايي ممتازي برخوردار است، اما اولويت‌ها را نبايد فراموش كرد. خط لوله بهترين و اصلي‌ترين راهبردي است كه سياست‌گذاران كشور در سطح كلان بايد با تأكيد بيشتري دنبال كنند، هرچند كه كمي دير شده است. پيگيري صادرات گاز از طريق ال‌ان‌جي هم زمان‌بر است و هم نيازمند سرمايه‌گذاري كلان است كه صرفه اقتصادي ندارد. ضمن آنكه هيچ امتياز مثبتي براي ايران ندارد.

پيوند زدن استراتژيك مزيت‌هاي كشور با نيازهاي مصرفي همسايگان، ضرورتي است كه هيچگاه در ال‌ان‌جي ديده نمي‌شود و بهتر است اين موضوع از اولويت خارج شود.
 
چهارشنبه ۵ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۰۸
کد مطلب: 22679
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *