۲
نکاتی که باید بدانیم

همه چیز درباره تنگه جبل الطارق

بیشتر کشتی‌هایی که به مدیترانه می‌روند سوئزمکس یا افرامکس هستند که کوچک‌تر از VLCC می‌باشند. به همین دلیل عمده بندرها کشورهای حوزه مدیترانه امکان پهلو دادن نفت‌کش‌های بزرگ را ندارند و برای تخلیه بار نفت‌کش‌های بزرگ دو راه تنها وجود دارد.
تنگه جبل الطارق - میز نفت
تنگه جبل الطارق - میز نفت
وحید حاجی‌پور | توقیف نفت‌کش گریس در تنگه جبل الطارق در حالی به یکی از سوژه‌های اصلی خبری جهان تبدیل شده است که کمتر اطلاعاتی درباره این تنگه وجود دارد. 

به گزارش جوان، بیش از 90 درصد از تجارت جهانی وابسته به دریا و آبراه‌هاست؛ تنگه‌ها و کانال‌ها امروزه از اهمیت بسزایی برخوردار هستند که این اهمیت، با عوامل مهمی همچون حجم تردد، نوع دسترسی و راه جایگزین با ضریب استراتژیک همراه می‌شوند. یکی از کالاهای استراتژیکی که در تجارت دریایی حیاتی است، نفت خام و انرژی است که بر این اساس، تنگه‌ها بر اساس میزان تردد و دسترسی طبقه‌بندی می‌شوند.

به‌عنوان نمونه، تنگه هرمز کشورهای حوزه خلیج‌فارس را به دریای آزاد وصل می‌کند؛ تنگه بسفر دریایی مدیترانه را به دریای سیاه و تنگه داردائل، دریای مرمر با به دریای مدیترانه متصل می‌کند. بااین‌وجود شاخص‌های دیگری نیز در طبقه‌بندی اهمیت تنگه‌ها وجود دارد و ان،  راه جایگزین برای آن تنگه است. درصورتی‌که تنگه هرمز بسته شود هیچ راه دیگری برای عبور و مرور کشتی‌ها از خلیج‌فارس وجود ندارد ولی این محدودیت در کانال سوِئز وجود ندارد و در صورت بسته شدن این کانال، کشتی‌ها می‌توانند با دور زدن قاره آفریقا خود را به اروپا و مدیترانه برسانند هرچند که مسیر طولانی‌تر می‌شود.

تنگه مالاکا - میز نفت*تنگه مالاکا

در تنگه باب المندب و مالاکا نیز چنین راهکارهایی وجود دارد به‌طوری‌که اگر تنگه مالاکا که روزانه ١۶ میلیون بشکه نفت از خود عبور می‌دهد دچار مشکل شود، می‌توان لومبوک – در جنوب اندونزی - را جانشین آن کرد. گرچه این راهکارها ازنظر اقتصادی صرفه کمتری دارند ولی با توجه به امکان جایگزین شدن آبراهی دیگر، اهمیت یک کانال یا تنگه نیز دچار تغییر می‌شود.

به‌صورت کلی باید گفت تنوع در دسترسی و حجم تردد در تنگه‌ها از اهمیت بسیاری برخوردار است؛ تنگه هرمز در خلیج‌فارس که هیچ جایگزینی ندارد با تنگه‌ای مانند مالاکا که جایگزین مناسبی دارد از میزان اهمیت تفاوت‌های بسیاری باهم دارند از این منظر، استراتژیک بودنشان در سطوح مختلفی طبقه‌بندی می‌شوند.
 
*مسئول تنگه کیست؟
یکی از موارد هم در مدیریت تنگه‌ها، آب‌های سرزمینی کشورهاست. در حالت کلی کشورهای نزدیک به تنگه‌ای مسئولیت را بر عهده‌دارند مانند تنگه مالاکا که کشورهای مالزی و سنگاپور نظارت بر آن و مدیریتش را عهده‌دار هستند اما باوجود حاکمیت دو کشور بر این تنگه، وزنه سنگاپور در مدیریت این تنگه سنگین‌تر است. عمده امور جاری این تنگه مانند نقشه‌برداری، نشانه‌گذاری دریایی، راهبری کشتی‌ها، کنترل دریایی و ... توسط این کشور انجام می‌شود.

مالاکا تنگه‌ای باریک، بلند و با عمق کم است و طی کردن مسیر این تنگه با سرعت استاندارد 24 ساعت زمان می‌برد درست برعکس تنگه هرمز که عمق و عرضی بیشتر از مالاکا دارد و برای عبور از آن، نیاز به راهنما و آب‌های مد ندارد و عبور از آن حداکثر 4 ساعت به طول می‌انجامد. ضمن آنکه یکی از تفاوت‌های مالاکا و هرمز در این است که در مالاکا نشانه‌های دریایی و بویه‌ها بسیار حیاتی است درست برعکس تنگه هرمز که نیازی به نشانه‌های دریایی نیست که به همین تناسب، میزان خطر تصادم و حوادث در تنگه هرمز کمتر از مالاکا است.

 اتاق کنتزل ترافیک دریایی یا VTS - میز نفت*اتاق کنترل ترافیک دریایی 

در تنگه‌ها سیستم مدیریت تردد کشتی‌ها همه امور را در دست می‌گیرد که ‌به VTS یا Vessel traffic service  معروف است؛ هر کشتی که وارد تنگه‌ها می‌شود باید اطلاعات خود شامل مبدأ و زمان سفر، مسیر طی شده، مقصد کشتی، اسامی و ملیت کارکنان کشتی، ریز محموله و ... را اعلام کند.
 
*درباره جبل‌الطارق
تنگه جبل‌الطارق مانند سایر تنگه‌ها و آبراه‌های دنیا از این رویه تبعیت می‌کند. این تنگه میان سه کشور مراکش، جیبراتار و اسپانیا تقسیم‌شده و کنترل روی آن از سوی سه کشور صورت می‌گیرد که البته سهم مراکش کمتر از دو کشور دیگر است. درباره منطقه خودمختار جیبراتار که معادل اسپانیایی جبل‌الطارق است باید گفت که 300 سال پیش، حاکمیت این منطقه به بریتانیا واگذارشده بود که بعد از جنگ جهانی دوم به‌طور کامل به قیمومیت این کشور درآمد.

تنگه جبال الطارق - میز نفت*تنگه جبل الطارق

باوجود اختلافات شدید اسپانیا و انگلیس برای پایان دادن به این وضعیت، اما اهالی جبل‌الطارق به دلیل برخورد قهرآمیز اسپانیا با خود ترجیح دادند زیر نظر انگلستان باقی بمانند و به همین دلیل، این منطقه در دستان نیروی دریایی انگلیس است.

نکته جالب درباره این تنگه آن است که اسپانیا، دو شهر بندری سبته و ملیله مراکش را در حاکمیت خود دارد که همین موضوع سبب شده است تا مراکشی‌ها کمترین سهم را در کنترل این تنگه داشته باشند. گرچه سه کشور اسپانیا، جیراتار و مراکش مدیریت این آبراه را با سیستم VTS بر عهده‌دارند اما سهم مراکشی‌ها همواره در اختیار اسپانیا بوده است همان‌طور که مادرید نسبت به حاکمیت جیراتار بر بخش بزرگی از این تنگه معترض است.
 
*نفت‌کش از کجا واردشده است؟
اگر قبول کنیم نفت‌کش توقیف‌شده از تنگه جبل‌الطارق وارد دریای مدیترانه شده باشد، توقیف آن توسط انگلیسی‌ها کمی عجیب به نظر می‌رسد زیرا طبق قوانین و کنوانسیون‌های دریانوردی، ورود به مدیترانه از پایین تنگه یعنی قسمت مراکش صورت گرفته است همان‌طور که برای خروج از مدیترانه باید از بالای تنگه یعنی منطقه تحت حاکمیت جیراتار عبور کرد.

*مسیر طی شده توسط گریس 1

بر اساس کنوانسیون unclos، آب‌های سرزمینی یک کشور تا 12 مایل از ساحل آن کشور محسوب می‌شود و تا 250 مایل نیز جزو آب‌های فلات قاره آن کشور. در این محدوده کشور صاحب آب‌های سرزمینی می‌تواند کشتی را متوقف کرده و آن را بازرسی کند و در صورت تخلف کشتی، امکان توقیف آن را دارد ولی درباره توقیف نفت‌کش روسی گریس 1 دلیل توقیف سیاسی بوده و هیچ مشکلی از بابت تخلفات دریانوردی وجود نداشته است.

با توجه به کنوانسیون آنکلاز، در صورت کم بودن فاصله دو کشور در یک تنگه، آب‌های سرزمینی میان دو کشور به مساوی تقسیم می‌شود که با توجه به این مسئله، مشخص نیست نفت‌کش توقیف‌شده در آب‌های مراکش و اسپانیا بوده و یا جیبراتار.
 
*کشورهای خلیج‌فارس و جبل‌الطارق
برای صادرات نفت به کشورهای حوزه دریای مدیترانه دو راه اصلی وجود دارد؛ خروج از خلیج‌فارس، ورود به دریای سرخ و باب المندب و درنهایت عبور از کانال سوئز به‌عنوان راه اول و دیگری دور زدن قاره آفریقا و عبور از تنگه جبل‌الطارق. تقریباً بیشتر محموله‌های نفتی که از خلیج‌فارس راهی مدیترانه می‌شود از راه اول استفاده می‌کنند و به همین منظور، کشتی‌های سوِئزمکس برای بارگیری و صادرات استفاده می‌شوند.

این نفت‌کش‌ها برای عبور از این کانال 165 کیلومتری طراحی‌شده‌اند که برای عبور از کانال سوئز 14 ساعت مسیر را طی می‌کنند. کشتی گریس 1 یک کشتی VLCC یا Very Large Crude Carriers  است که بزرگ‌تر از کشتی سوئزمکس است. با توجه به بیشتر بودن آبخور این کشتی و وزن بالای آن، باید محموله آن جهت عبور از کانال سوئز سبک‌سازی می‌شد به این شکل که حجم مشخصی از محموله در مخازن تخلیه‌شده و در پورت سعید دوباره به کشتی تحویل می‌شد تا کشتی بتواند از کانال عبور کند.



کمتر کشتی حاضر به انجام این کار است زیرا تجربه نشان داده بخشی از محموله تخلیه‌شده که در آن‌سوی کانال دوباره تحویل کشتی می‌شود، ازنظر کمی و کیفی دچار مشکل شده و برای فروشنده و صاحب کشتی مشکل‌آفرین است. تغییر در چگالی محموله، کاهش کیفیت محموله، کم شدن محموله تحویلی با توجیهات تفاوت میترها و ... ازجمله مشکلاتی است که همواره چالش آفرین بوده است.
 
*مدیترانه و نفت‌کش
همان‌طور که اشاره شد، بیشتر کشتی‌هایی که به مدیترانه می‌روند سوئزمکس یا افرامکس هستند که کوچک‌تر از VLCC می‌باشند. به همین دلیل عمده بندرها کشورهای حوزه مدیترانه امکان پهلو دادن نفت‌کش‌های بزرگ را ندارند و برای تخلیه بار نفت‌کش‌های بزرگ دو راه تنها وجود دارد. یکی استفاده از گوهای شناور که به MBM مشهور هستند و دیگری توقف در آب‌های آزاد مدیترانه جهت بارگیری نفت‌کش‌های کوچک‌تر از طریق روش کشتی به کشتی.

به‌طورکلی نفت‌کش‌های بزرگ مانند VLCC و ULCC در دریای شمال و انگلستان و رتردام هلند تردد دارند و بار خود را در این مناطق تخلیه می‌کنند به همین دلیل است که بسیاری از کشورهای صادرکننده نفت جهان، با اجاره یا خرید مخزن در این مناطق، نفت خود را به مخازن خود منتقل کرده و ازآنجا نفت را به‌صورت محموله‌های کوچک‌تر به فروش می‌رسانند.
 
 
 
دوشنبه ۱۷ تير ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۴۷
کد مطلب: 24072
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *