۱
خاطرات امیر بقایی درباره روزهای دفاع مقدس

جنگنده‌هایی برای نفت

خدمت حضرت آقا هم عرض کردم یک اف 14 با یک سوخت‌رسان از چابهار تا ارومیه را کنترل می­کند و هر هواپیمایی تکان هم بخورد یا می‌زند یا فرود می‌‌آورد. نیروی هوایی و سیستم موشکی باید قوی باشد. در دوره پهلوی استراتژی این بود که به ما موشک ندهند.
جنگنده‌هایی برای نفت
میز نفت|  متنی که در ادامه می‌آید، اظهارات امیر حبیب بقایی فرمانده اسبق نیروی هوایی ارتش است؛ وی در گفت و گو با فارس به بیان بخشی از خاطرات خود در صادرات نفت و نقش نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران پرداخته است:
 
*یکی از کارهای نیروی هوایی در کل خوزستان گشت هوایی بود. سال 1364 من در پایگاه دزفول خدمت می­کردم ولی با ایجاد پایگاه امیدیه شهید بابایی دستور دادند که ما در امیدیه مستقر شویم. بعد از گذشت مدتی از استقرار ما، دشمن مارون 2 را هدف قرار داد. در آن زمان مارون 2 به پالایشگاه اصفهان 160 هزار بشکه نفت می‌داد تا سوخت هواپیما، بنزین، گازوئیل و این قبیل فرآورده‌ها را تولید کند. در آن زمان پالایشگاه اصفهان، بزرگترین پالایشگاه فعال ایران بود.
 
*بعد از حمله دشمن به مارون 2 من به عنوان فرمانده پایگاه هوایی با لباس بسیجی با یک ماشین پیکان از محل حادثه بازدید کردم. در همان زمان آقای جشن‌ساز که در محل حادثه به دیدن بنده آمد و چون لباس عادی به تن داشتم متوجه نشد که بنده فرمانده نیروهای هوایی امیدیه هستم و با گلایه به بنده گفت که به خاطر این سهل‌انگاری فرمانده پایگاه باید اعدام شود زیرا نتوانسته از بروز این حادثه جلوگیری کند. من هم وقتی متوجه شدم ایشان بنده را نشناخته تاکید کردم که بله باید فرمانده اعدام شود.( با خنده)
 
*خب می­دانستم این حرف آقای جشن‌ساز از روی ناراحتی خیلی زیاد زده شده بود و اگر من هم به جای او بودم همین واکنش را نشان می‌دادم. در آن زمان پایگاه امیدیه میزبان حداقل 5 هزار نفر نیرو از استان‌های خوزستان، فارس، بوشهر و کهگیلویه بود که در زمان عملیات‌‌ها تعدادشان به 30 هزار نفر هم می‌رسید.
 
*پس از این حادثه بنده با امیر غلامی فرمانده پدافند دیدار کردم و پیشنهاد دادم که برای جلوگیری از تکرار حادثه مارون 2، از سامانه اسکای گارد استفاده کنیم. ولی ایشان به دلایلی پیشنهاد را قبول نکردند و بنده هم از طریق شهید بابایی برای استفاده از این سامانه تایید گرفتم. در آن زمان من شهید بابایی را عباس صدا می‌زدم.
 
*اسکای گارد سیستمی مجهز به موشک و رادار است و هواپیمای مهاجم را در رنج 6 کیلومتری هدف قرار می­دهد. پس از یک هفته از آن ماجرا، اسکای گارد در مارون 2 مستقر شد. یک هواپیما از نیروهای متجاوز به خلبانی شاکر محمد به قصد حمله به تجهیزات به منطقه آمد که آن را با سامانه اسکای گارد مورد هدف قرار دادیم.
 
*با توجه به اهمیت مناطق نفت‌خیز در طول دوران جنگ، در آن زمان به شهید بابایی گفتم به نظر من باید هرچه اسکای گارد در کشور هست را جمع کنیم و در مناطق نفت خیز بگذاریم. این اقدام از سال 1364 آغاز شد. البته از ابتدای جنگ هم مناطق نفتی را هدف قرار می‌‌دادند ولی وقتی در خلیج فارس دستشان قطع شد، جنگ نفتی را شروع کردند. نخست هم به سراغ مناطق نفت‌‌خیز ‌رفتند که ما مانع شدیم. در مرحله بعد هنم به سراغ حمله به خارک رفتند.
 
*بنده خدمت آقای هاشمی رفسنجانی و آقای آقازاده وزیر نفت وقت رفتم و اوضاع را تشریح کردم. در آن جلسه من گفتم اگر دیر بجنبیم، صادرات نفت تعطیل است. مرحوم هاشمی گفت پیشنهادت چیست. گفتم اسکای گاردهای کل کشور در مناطق نفت‌خیز قرار بگیرند. با این پیشنهاد موافقت شد و این کار ظرف 48 ساعت صورت گرفت و حجم زیادی از اسکای گاردها در امیدیه و دیگر مناطق نفت­خیز مستقر شدند. در نتیجه آن شاید 20 هواپیمای دشمن هدف قرار گرفت.
 
*اما دو ماه بعد اعلام کردند به مارون 2 حمله شده­ است و گفتند در این حمله هواپیمایی هم در کار نبود. من احتمال دادم از طریق موشک این کار را انجام دادند. در آن زمان با آقای دانش‌‌پور، مغز متفکر علمی نیروی هوایی مشورت کردم. او گفت عراق با استفاده از میراژ اف 1 این کار را از فاصله 15-16 کیلومتری انجام داده است. بنابراین با همکاری علیزاده مدیر گچساران، زراعتی مسئول پدافند غیرعامل و پرسنل نفت، تصمیم گرفتیم گچساران را با ماسه بادی، بتن و گل‌پاشی استتار کنیم. این کار هم ظرف 48 ساعت انجام شد.
 
*بعد از حمله با میراژ، من سیستم مقابله با دشمن را تغییر دادم. به شهید بابایی پیشنهاد کردم که اف 14 در امیدیه مستقر کنیم. برای این کار شرکت نفت هم به ما امکانات داد از جمله اینکه کانکس‌­های لوکس در اختیارمان گذاشت که از آن برای اتاق آلرت خلبانان استفاده کردیم. جنگنده­‌های اف 14 مستقر شدند و با انجام چند رهگیری، صحنه جنگ عوض شد. در این مقطع دشمن منطقه موره، گچساران و اهواز را هم زدند. پس از آن جنگ از مناطق نفت­‌خیز به دریا کشیده شد.
 
*آن زمان مساله اول ما ایجاد امنیت برای خارک جهت صادرات نفت بود. ما برای بازدید از جزیره سیری به آنجا پرواز کردیم. در آن زمان یک جت فالکون را از تهران ربوده و به بغداد برده بودند و قرار بود هواپیمای دوم که من سوار بر آن بودم نیز ربوده شود. خلاصه ما به مقصد رسیدیم و سوار بر کشتی برای بررسی امکان صادرات نفت از جزیره سیری بازدید کردیم. خواستیم برگردیم که به ما گفتند پرواز شما ممنوع است و باید شب را بمانید. کاشف به عمل آمد که قرار بود هواپیمای حامل ما را نیز به عراق ببرند. من به خلبان آن هواپیما گفتم شما عرق وطن پرستی ندارید که می خواستید چنین کنید؟ که جواب تندی داد و فهمیدم قصد اینها برای ربودن ما و هواپیما جدی و برنامه‌ریزی شده بوده است. فردای آن روز ما با هواپیمای دیگری به امیدیه برگشتیم. بعد از آن جنگ نفت­کش­‌ها شروع شد.
 
*در حوزه پدافند نیروی هوایی، خاطراتی که عنوان می­کنم مربوط به زمانی است که نیروی هوایی با پدافند یکی بود. ماموریت نیروی هوایی، دفاع از فضای کشور است و خدمت حضرت آقا هم عرض کردم یک اف 14 با یک سوخت‌رسان از چابهار تا ارومیه را کنترل می­کند و هر هواپیمایی تکان هم بخورد یا می‌زند یا فرود می‌‌آورد. نیروی هوایی و سیستم موشکی باید قوی باشد. در دوره پهلوی استراتژی این بود که به ما موشک ندهند.
 
*من خاطره­‌ای از بابایی و ستاری و فرمانده موشکی در اهواز یادم می‌‌آید که در سال‌های 62-63 لوله‌های 5-6 متری را از مواد منفجره پر و سپس پرتاب می‌کردند. یعنی می‌خواهم بگویم نخستین تلاش‌ها برای ساخت موشک از اینجا شروع شد. تدارکات این کار با گروه بیت‌الزهرا بود. خدا را شکر هم‌اکنون ما در اوج اقتدار موشکی هستیم که نتیجه زحمات خالصانه نیروهای انقلاب است.
 
*در خصوص پدافند هوایی لازم به ذکر است که قبل از آغاز جنگ، پدافند کشور 16 فروند هواپیما و بالگرد را سرنگون کرد. پدافند هوایی در دوران جنگ از 235 مرکز حساس که 71 نقطه آن نفتی بود، با تمام قدرت دفاع کرد. پدافند هوایی مجموعا از 3 هزار و 145 فروند نفتکش عبوری حمایت کرد که یک هزار 377 حمله هوایی به این کشتی­‌ها شد. از این تعداد 379 اقدام تاکتیکی بود که در این اثر آنها 55 هواپیما را در خلیج فارس و منطقه جنوب هدف قرار دادند. نیروی دریایی هم در این بخش با نیروی هوایی همراه بود. اینها آفند و پدافند با هم انجام دادند. اما این آمارهایی که عرض کردم مربوط به عملیات‌های نیروی هوایی است.
 
*خاطرم هست زمانی که من از کل مناطق نفت‌‌خیز بازدید کردم در آنجا دلم برای پدافند سوخت. یک شب شرکت نفت در اهواز من را برای شام دعوت کردند. هر کاری کردند من شام نخوردم. بغض گلوی مرا گرفته بود. بعد از سه روز بازدید منطقه و پدافند خدا را خوش نمی‌آمد من چنان غذای مفصلی بخورم و نیروها و همکاران بنده در مضیقه باشند. اما از فردای آن روز بعد از اینکه دلیل غذا نخوردنم را گفتم، غذای نیروهای پدافند و پرسنل نفت یکسان شد و از این بابت بسیار خوشحال شدم.
 
*در طول دوران مسئولیتم سعی کردم همیشه برای کشورم خدمت کنم زیرا من خلبانی هستم که برایم هزینه شده و هر بار که پرواز کردم پول مردم را در قالب بنزین هواپیما مصرف می‌کردم. طبق آمار حدود 200 هزار نفر از شهدای ما زیر 18 سال هستند که در قالب بسیج وارد جبهه شده بودند. جوانان ما خیلی خون دل خوردند. 40 هزار ارتشی شهید شدند. لذا همه باید ید واحد شویم و این مملکت را گلستان کنیم. من فقر را قبول ندارم زیرا این مملکت غنی است. مملکت ما چیزی کم ندارد و امیدوارم در آینده نه چندان دور آدم­های دلسوز بیایند و ظرف اجرای دو برنامه این مملکت را دوباره آباد کنند.
 
 
يکشنبه ۳۰ شهريور ۱۳۹۹ ساعت ۱۳:۳۷
کد مطلب: 28392
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *