میز نفت | در اکتبر سال ۱۹۷۳ میلادی، هنری کیسینجر، وزیر امور خارجه ایالات متحده در دولت ریچارد نیکسون از دیپلماسی مشهور تلفنی در گفتوگو با گلدا مایر، نخستوزیر رژیم اسرائیل بهره برد. هفتههای دشواری در حال سپری شدن بود. اتحاد جماهیر شوروی تسلیحات نظامی به سوریه و مصر ارسال کرده و نیروهای آنها در مرزهای اسرائیل در حال آمادهباش بودند.
در آن زمان، آمریکا نیز شروع به ارسال تجهیزات نظامی به اسرائیل کرد. اوپک، مشهورترین سازمان نفتی دنیا تهدید کرد که صادرات نفت به ایالات متحده را در صورت تداوم حمایت آنها از تلآویو تحریم خواهد کرد. دولتهای اروپایی هم با تهدیدهای دولتهای عربی روبرو شدند.در تاریخ صنعت نفت این دوره بهعنوان بحران نفتی ۱۹۷۳ شناخته میشود قیمت نفت خاورمیانه به شدت کاهش یافت.
تولید نفت در ایالات متحده نیز رو به کاهش گذاشت. با وجود تعرفههای واردات نفت برای حمایت از تولیدکنندگان طلای سیاه در ایالات متحده، تولیدکنندگان اکلاهاما و تگزاس نمیتوانستند رقابت کنند.در فاصله سالهای ۱۹۷۰ تا ۱۹۷۳ میلادی واردات نفت ایالات متحده تقریباً دو برابر شد و به ۶.۲ میلیون بشکه در روز در سال ۱۹۷۳ میلادی رسید.
در آن سالها مصرف سوخت خودروهای آمریکایی بالا بود. بهصورت میانگین یک خودرو با یک گالن بنزین ۱۳ مایل پیمایش داشت. در سالهای پس از بحران ۱۹۷۳ میلادی، خودروها بزرگتر و پرمصرفتر شدند. گوی اعتیاد نفتی آمریکاییها، همواره سیریناپذیر بوده است.
کیسینجر برای مدیریت شرایط بحرانی ژئوپلیتیک پدید آمده از رهبران تلآویو قول گرفت که حملهای از سوی آنان انجام نشود. آمریکاییها قادر به اقدام دیگری نبودند. مایر در این بحران به انتظار نخستین حمله نشسته بود. در 14 ماه اکتبر، هواپیماهای آمریکایی حامل سلاحهای نظامی برای ارتش اسرائیل در پرتغال برای سوختگیری به زمین مینشستند.
آمریکاییها و پرتغالیها فرصتی برای مشاهده پاسخ اوپک نداشتند. در 17 اکتبر 1973 میلادی، نشست اوپک برگزار شد. در آن زمان، ارتش اسرائیل با حملات سوریها و مصریها زمینگیر شده بود. در این نشست، تحریم نفتی دولتهای حامی اسرائیل به تصویب رسید. کشورهای دانمارک، هلند و پرتغال به دلیل سوخترسانی به هواپیماهای آمریکایی با تحریم روبرو شدند.
در روز ۲۴ اکتبر، اسرائیلیها با نادیدهگرفتن درخواست سازمان ملل متحد برای برقراری آتشبس، پیشرویهای خود را آغاز کردند. لیونید برژنف، رئیسجمهور اتحاد جماهیر شوروی از تلآویو خواست تا بهسرعت عملیاتهای نظامی خود را متوقف کند. در ۲۵ اکتبر، پنتاگون اعلام وضعیت اضطراری شماره سه و هشدار حمله اتمی داد. کیسینجر معتقد بود که بهاحتمال ۷۵ درصد ارتش شوروی وارد جنگ خواهد شد.
بهای سنگین جنگ
پس از نقشآفرینی ایالات متحده در جنگ اعراب و اسرائیل، بهسرعت هزینههای هنگفت آن پدیدار شد. با ایجاد رکود اقتصادی در آمریکا و سایر مناطق دنیا، قیمت هر بشکه نفت از مرز ۶۰ دلار عبور کرد. این عدد سه برابر قیمت نفت در سالهای پیش از آن بود.
علاوه بر آمریکاییها، در بسیاری از کشورهای دیگر دنیا نیز شاهد بحران انرژی بودیم. یک سال بعد، سهمیهبندی بنزین در ایالات متحده آغاز شد و رانندگان باید برای سوختگیری کوپن ارائه میکردند.این بحران نفتی باعث شد تا نفت به یک کالای جادویی تبدیل شود که نوسانات قیمت آن از منطق اقتصادی تبعیت نمیکند.
دانیل یارگین، نویسنده صاحبنام در کتاب «غنیمت، در جستجوی نفت، پول و قدرت» نگاهی همهجانبه به تاریخ پرفرازونشیب نفت و این مقطع مهم تاریخ طلای سیاه داشته است. اندکی بعد و پس از رسوایی واتر گیت، پرزیدنت نیکسون از کاخ سفید اخراج شد و جیمی کارتر روانه واشنگتن گردید. کارتر تصمیم گرفت تا راهبرد متفاوتی در حوزه نفت در پیش بگیرد. در گام نخست، کارتر یک کمیسیون انرژی با حضور فیزیکدانان و مهندسان تشکیل داد تا منابعی جایگزین برای نفت بیابند.
نصب صفحههای خورشیدی بر روی سقف کاخ سفید اگرچه اقدامی نمادین بود، اما نشان داد دولت وی خواهان گذار از عصر نفت است. در آن زمان حداکثر سرعت در بزرگراههای ایالات متحده ۵۵ مایل در ساعت تعیین شد تا مصرف سوخت کاهش یابد. دولت از شرکتهای خودروسازی نیز خواست تا خودروهایی کاراتر و با مصرف کمتر تولید کنند. اگر جنگ کیپور پایانی بر رؤیای نفت ارزان بود، اما باعث شد تا انرژی هستهای بهسرعت توسعه یابد.
امید به انرژی هستهای
در دهه ۱۹۵۰ میلادی پرزیدنت آیزنهاور نسبت به آینده انرژی هستهای خوشبین بود. در سال ۱۹۵۳ میلادی در سازمان ملل متحد سخنرانی معروف خود با عنوان اتم برای صلح را ایراد کرد. این سخنرانی سرآغاز تحولات ژئوپلیتیک گستردهای در دنیا بود.هرچند امکان ساخت بمبهای هستهای و خطر زبالههای هستهای، نگرانیهایی پدید آورده بود.
ایده ایجاد اتوپیای انرژی از دنیای علم فاصله گرفت و به بخشی از رویاهای انسان ها تبدیل شد. مثلا پرزیدنت فورد معتقد بود با آزمایش موفقیت آمیز زیردریایی های اتمی می توان خودروهای دارای سوخت هستهای نیز تولید کرد اما در دهه ۱۹۷۰ میلادی و با افزایش ۱۰ برابری هزینههای رآکتورهای هستهای نسبت به پیش بینی های اولیه، رویاهای رهبران غرب در این زمینه بر باد رفت.
راهپیمایی های اعتراض آمیز نسبت به توسعه نیروگاه های هستهای در اسپانیا و آلمان غربی برپا شد. حادثه مرگبار نیروگاه هستهای هریسبورگ در ایالت پنسیلوانیا در ۲۸ مارس ۱۹۷۹ میلادی باعث شد تا رؤیای هستهای شدن آمریکا به فراموشی سپرده شود. بروز اشکال فنی در چرخه دوم خنککننده رآکتور شماره دو نیروگاه در کنار چند اشتباه محاسباتی و خطای انسانی باعث یک فاجعه بزرگ شد. بخشی از رآکتور نیروگاه ذوب شد و منطقهای به مساحت چند مایل مربع تخلیه شد.
اما حجم قابلتوجهی از مواد رادیواکتیو در منطقه منتشر شده بود. دو سال بعد، ساکنان مناطق اطراف ۲۵ میلیون دلار جریمه از دولت فدرال دریافت کردند. تعدادی از مدیران نیروگاه نیز به دلیل کوتاهی در اجرای مقررات ایمنی در دادگاه محکوم شدند.
چند سال بعد، انفجار نیروگاه هستهای چرنوبیل بار دیگر نگاه دنیا نسبت به انرژی هستهای را تیرهتر کرد. اتفاقی که نگاه جهانیان را بهسوی گاز طبیعی معطوف کرد. سوختی که جایگزینی مناسب برای نفت و زغالسنگ محسوب میشود. اما با پیدایش فاجعه تغییر اقلیم و گرمایش جهانی، کشورهای دنیا به آیندهای بدون سوختهای فسیلی مینگرند. این اتفاق خبری خوب برای جهان ما خواهد بود.
نویسنده: جیما گرین
منبع: Forbes
مترجم: محسن داوری
دوشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۹ ساعت ۰۶:۳۸