پایگاه خبری - تحلیلی ميز نفت 13 مرداد 1400 ساعت 2:28 https://www.mizenaft.ir/report/30623/خیانت-گازی-دولت-جدید -------------------------------------------------- کاشت مین برای دولت رئیسی/ 3 عنوان : خیانت گازی به دولت جدید -------------------------------------------------- تکرار روز‌های بی‌گازی و بی‌برقی در زمستان ۱۴۰۰ به‌راحتی قابل پیش‌بینی است؛ تنها دلیلش هم بی‌توجهی وزارت نفت برای تثبیت تولید گاز از پارس‌جنوبی که طی چند سال گذشته به حال خود رها شده است. متن : میز نفت | یکی از چاله‌هایی که دولت تدبیر و امید به‌صورت آگاهانه و غیرآگاهانه برای دولت سیزدهم کند، موضوع تولید از میادین گازی است. مهم‌ترین و اصلی‌ترین حوزه گازی کشور جایی نیست جز پارس‌جنوبی. گرچه دولت روحانی با تکمیل پروژه‌های پارس‌جنوبی که با درصد بالا تحویل آن شد توانست میزان تولید را افزایش دهد، اما نسبت به خطر دیگری بی‌تفاوت بود و همه چیز را به برجام و غرب وابسته کرد. براساس گزارش‌های رسمی شرکت نفت و گاز پارس، روند تولید از بزرگ‌ترین میدان گازی جهان رو به کاهش است و به‌زودی تولید آن نصف می‌شود. در خوش‌بینانه‌ترین حالت میزان تولید از این میدان در سال ۱۴۱۰ به کمتر از ۳۰۰ میلیون مترمکعب خواهد رسید، در حالی که اگر دولت تدبیر و امید، طی هشت سال حکومتش پروژه‌هایی را برای نگهداشت تولید انجام می‌داد، سرعت فشار چاه‌های این میدان به‌شدت کاهش پیدا می‌کرد. محمد مشکین‌فام ۲۳ شهریور ۹۸، در آیین امضای قرارداد توسعه میدان گازی بلال گفت: پس از توسعه کامل میدان مشترک پارس‌جنوبی باید به فکر نگهداشت تولید بر مبنای همین چشم‌انداز باشیم، اگرچه تاکنون افت فشار از این میدان محسوس نبوده است، اما پیش‌بینی می‌شود تا پنج سال آینده سالانه ۲۸میلیون مترمکعب گاز این میدان کاهش یابد. آمار‌ها می‌گویند، ۷۰ درصد از مصرف گاز کشور از میدان پارس جنوبی تأمین می‌شود؛ این رقم یعنی هرگونه کاهش تولید گاز منجر به کاهش خوراک صنایع، پتروشیمی‌ها و بخش تجاری است. در چنین حالتی، کاهش تولید گریبان اقتصاد بخش‌های مختلف اقتصاد را گرفته و کمبود کالا‌ها از یک سو و افزایش شدید قیمت از سوی دیگر بحران بزرگی را برای کشور ایجاد کرده است. اشتباه وزارت نفت چه بود؟ مین بزرگی که برای دولت جدید کار گذاشته شده است، یک بازیگر بیشتر ندارد؛ وزارت نفت و کسی که هشت سال مسئولیت آن را بر عهده داشته است. نخستین کم‌کاری این نهاد، بی‌توجهی به نگهداشت تولید در پارس‌جنوبی و دومین اشتباه، رهاکردن توسعه سایر میادین گازی مشترک و غیرمشترک است. میدان فرزاد B که با عربستان مشترک است و در سال ۹۲ هم در حال توسعه بود، وزیر نفت دستور داد عملیات توسعه متوقف شود؛ با توقف هشت ساله توسعه این میدان، عربستان به سرعت تولید گاز از این حوزه را افزایش داد تا سهم ایران از سوی ریاض برداشته شود. همین اتفاق در فاز ۱۱ پارس‌جنوبی هم رخ داد، جایی که در سال ۹۱ عملیات توسعه آن از سوی یک شرکت ایرانی کلید خورد، اما زنگنه در سال ۹۲ و به محض ورود به وزارت نفت، این شرکت را خلع ید کرد تا توتال فرانسه آن را توسعه دهد. توتال پس از چهار سال به ایران آمد و قرارداد را امضا کرد، اما سال بعد از ایران رفت تا وزارت نفت پس از هفت سال وقت‌کشی، دوباره توسعه این فاز را به همان شرکتی بدهد که در سال ۹۲ اخراجش کرده بود! تراژدی کیش نمونه دیگر هم به میدان گازی کیش برمی‌گردد؛ توسعه و بهره‌برداری از میدان گازی کیش از سال ۸۶ کلید خورد و روند توسعه این میدان مهم تا سال ۹۲ ادامه داشت تا باز هم زنگنه جلوی توسعه آن را گرفت. وزارت نفت کار را متوقف کرد تا بهترین تصمیم را به زعم خود برای این میدان بگیرد. طولانی شدن روند کار به بهانه‌های مختلف با این انگیزه انجام شد که توسعه میدان گازی کیش در قالب قرارداد‌های IPC به شرکت‌های غربی واگذار شود. این شائبه زمانی جدی‌تر شد که در سال ۹۴ مناقصه‌ای برای ساخت پالایشگاه این میدان برگزار شد که شرکت ایتوک و یک شرکت خارجی با مبلغ حدود ۶۰۰ میلیون یورو برنده آن شدند، ولی وزارت نفت، رأی به ابطال این مناقصه رسمی مهم داد و هیچ‌گاه نیز توضیحی برای آن ارائه نداد؛ این ابطال یک نقطه عطف مهم در تراژدی توسعه میدان گازی کیش است که چند سال پس از این تصمیم، تبعات خسارت بار خود را نشان داد، اما در سال ۹۵ تغییر دیگری در اجرای پروژه به وجود آمد که براساس آن زنگنه مقرر کرد فعلاً توسعه میدان کیش در قالب قرارداد EPCF دنبال شود؛ شرکت‌های بسیاری از جمله دایلم، هیوندای، سایپم، متروبنی و اینتر پوز و... برای حضور در این مناقصه اعلام آمادگی کردند؛ کار مناقصه در حال انجام بود که دستور رسید توسعه میدان گازی کیش در قالب قرارداد‌های جدید نفتی (IPC) به پیش رود. به گفته مطلعین، شرکت ملی نفت ایران علاقه فراوانی داشت که این میدان از سوی شل توسعه یابد، بنابراین در ۱۷ آذر ۹۵، تفاهمنامه‌ای را با این شرکت امضا کرد. به باور بسیاری از کارشناسان، شل به ایران نمی‌آمد، اما وزارت نفت اصرار بسیاری بر آن داشت. پس از ۹ ماه هانس نایکمپ، معاون شرکت شل و کارشناسانش در شهریور۹۶ به تهران آمدند و در جلسه مشترک با مسئولان شرکت ملی نفت، نتایج خود را تشریح کردند. در همان روزها، شرکت شل به شرکت ملی نفت ایران اعلام کرد، نمی‌خواهد در ایران پروژه‌ای به دست بگیرد. شرکت انی ایتالیا هم شانس اول تصاحب این میدان بود که ترجیح داد همه چیز را فراموش کند. گاز شیرین میدان کیش دارای PPM کمتر از ۱۵۰ است، در حالی که سولفور گاز ترش پارس‌جنوبی حدود ۷هزار PPM است که نشان می‌دهد گاز این میدان با هزینه بسیار کمتری قابل تولید و تزریق به شبکه مصرف بود. بزرگ‌ترین انتقادی که به وزیر نفت و وزارتخانه‌اش وارد بود این است که دلیل تغییرات پی‌در‌پی شرح کار این پروژه چه بوده است. به طوری که طی هفت سال اخیر، سه مصوبه و تصمیم برای میدان گازی کیش گرفته شد که هر سه تصمیم نه تنها هیچ دستاوردی برای کشور نداشت، بلکه موجب از بین رفتن بیش از ۷۵۰ میلیون دلار هزینه ثبت شده واقعی از منابع کشور شد. ۹۵درصد تأسیسات و اقداماتی که در میدان گازی کیش انجام گرفته مربوط به دولت نهم و دهم است و دولت تدبیر و امید طی هشت سال گذشته هیچ گام سودمندی برای این پروژه مهم و ملی برنداشته و به عبارتی میدان گازی کیش را همچون دو میدان بسیار بزرگ فاز ۱۱ و فرزاد B و تا حدودی یادآوران قربانی IPC کرد! اگر زمستان امسال، بی‌گازی را تجربه کردید، از یاد نبرید دولت تدبیر و امید طی هشت سال، چگونه برای دولت بعدی‌اش چاله کنده است