پایگاه خبری - تحلیلی ميز نفت 2 شهريور 1399 ساعت 11:53 https://www.mizenaft.ir/interview/28130/بحث-بحث-امپراطوری -------------------------------------------------- دلیل مخالفت وزارت نفت با بورس نفت عنوان : بحث، بحثِ امپراطوری است! -------------------------------------------------- این طرحی که در دستور کار دولت قرار گرفته همان انتشار اوراق قرضه است منتهی خجالت می‌کشند که واقعیت را بگوید. پس بهتر است اسم آن را مسکوکات نفتی نگذاریم. ما مسکوکات نفتی نداریم. ما نفت داریم و می‌خواهیم آن را در حجم‌های کوچک بفروشیم که قیمت‌ها یکدفعه حبابی نشود. متن : به گزارش میز نفت، خبرگزاری بازار نوشت: محمد جواد عاصمی‌پور که طبق گفته خودش مصوبات بورس نفت را دوبار به تصویب شورای عالی بورس رسانده تا جلوی هر بهانه تراشی را بگیرید، می‌گوید: اگر مصوبات شورای عالی بورس در اینباره به درستی اجرا شده بود، این حجم از پرونده‌های فساد در پتروشیمی ‌و امثال بابک زنجانی را در کشور نداشتیم. او که خود موسس بورس نفت است دلیل مخالفت با اجرای مصوبات شورای عالی بورس را شکست امپراطوری نفت می‌داند. «هیچ امپراطوری در تاریخ رای به کوچک شدن خود نمی‌دهند.» اما در شرایطی که بورس نفت از آنچه در مصوبه شورای عالی بورس آمده فرسنگ‌ها فاصله دارد، دولت از عرضه اوراق سلف نفتی سخن می‌گوید. عاصمی‌پور معتقد است که بدون توجه به فلسفه تشکیل بورس نفت نمی‌شود طرح اوراق سلف نفتی را مورد ارزیابی قرار داد. او  که معتقد است طرحی که دولت به دنبال اجرای آن است همان انتشار اوراق قرضه است اما خجالت می‌کشد واقعیت را بیان کند، ادامه داد: در بحث فروش نفت به هیچ وجه مقوله‌ای به اسم سود تضمینی وجود ندارد. بازار و ریسک دو اصل جدا نشدنی از هم هستند. ریسک بخشی از طبیعت بازار است و باید این ریسک را مدیریت کرد.   برای بررسی بیشتر طرح پیشنهادی دولت با محمد جواد عاصمی‌پور موسس بورس نفت به گفتگو نشسته‌ایم که متن کامل آن را در ادامه می‌خوانید : * چه شد که قرار شد نفت را در بورس کالا عرضه کنیم؟ طرح اولیه راه اندازه بورس نفت توسط یکی از معاونین سابق IPL لندن برای ایران طراحی شد و قرار بود تجارب جهانی بورس در اولین کشور عضو اوپک اجرایی و اولین بورس تخصصی نفت در منطقه در کشور ما ایجاد شود. بر اساس طرح اولیه قرار بود که عرضه نفت در یک بورس بین المللی در وزارت نفت صورت گیرد نه بورس کالا. * چرا با وجود اینکه در طرح اولیه بر ایجاد یک بورس مستقل برای نفت تاکید شده بود، این اتفاق صورت نگرفت؟   نفت یک کالای تخصصی است، اصلا قرار نبود که عرضه آن در کنار زعفران و کشمش باشد. در دنیا هم بورس‌های مختلفی داریم که به صورت تخصصی محصولی را عرضه می‌کنند. به عنوان مثال ما بورس پنبه، بورس گندم، بورس شیکاگو و بورس IPL لندن داریم که محصول دیگری در آن معامله نمی‌شود. هدف این بود که عرضه نفت را به یک سازمان تخصصی سپرده شود. اما از آنجاییکه وزارت نفت مخالف بورس نفت بود و به جای ایجاد یک بورس تخصصی برای این محصول، عرضه این محصول را بورس کالا سپرده شد و مسئولیت از روی دوش وزارت نفت برداشته شد. * دلیل اصلی مخالفت وزارت نفت با ایجاد یک بورس تخصصی برای عرضه نفت چه بود؟ از همان ابتدا نسبت به موانعی که پیش روی تشکیل بورس نفت قرار داشت، مطلع بودم. برای اینکه بهانه‌ای دست کسی ندهم تشکیل بورس نفت را دو بار در شورای عالی بورس دوبار به تصویب رساندم. اولین بار این کار در دولت آقای خاتمی ‌رخ داد. اما از آنجاییکه که برخی از مسئولین در دولت احمدی نژاد هیچ اعتقادی به بورس نداشته و حتی آن را قاچاق و قمار می‌دانستند، یک بار دیگر این هم تشکیل بورس نفت در شورای عالی بورس این دولت به تصویب رسید. پس به لحاظ قانونی مشکلی وجود دارد، مشکل اینجاست که تشکیل بورس نفت به شکسته شدن امپراطوری نفت و از بین رفتن رانت‌ها و انحصارهای بزرگی که در آن وجود دارد، منجر می‌شود. شک نکنید اگر بورس نفت بر اساس همان تعریف اولیه خود ایجاد شده بود امروز این حجم از دادگاه‌های فساد پتروشیمی ‌را در کشور شاهد نبودیم و امثال بابک زنجانی‌ها را نداشتیم. وزارت نفت اما عمدا بورس را از خود جدا می‌کند که بتواند امپراطوری سابق خود را در این حوزه حفظ کنند. * بر اساس طرح اولیه بورس قرار بود که عرضه به چه صورت انجام شود که شما مدعی هستید در صورت اجرایی شدن پرونده فساد در صنعت نفت و سایر صنایع وابسته بسته می‌شد؟ در حال حاضر هم در بخش عرضه انحصار وجود دارد و هم در بخش تقاضا. برای از بین بردن این انحصارها قرار بود که خرید و فروش نفت به صورت ذره‌ای اتفاق افتد. عمده بخش عرضه بورس در حال حاضر در وزارت نفت صورت گیرد. در حال حاضر در بخش عرضه انحصار وجود دارد در حالیکه بورس یک بازار ذره‌ای است. اما متاسفانه عرضه کنندگان و تقاضا کنندگان در این بازار آنقدر کوچک هستند که هیچ یک نمی‌توانند در قیمت‌ها تاثیر بگذارند. اما در صورت تشکیل بورس نفت تنها شرکت پخش فرآورده نفتی عرضه کننده نبود که هر وقت خود دوست داشت محصولی همچون قیر را در بازار عرضه کند بلکه عرضه این محصول توسط پالایشگاه‌های دیگر همچون کرمانشاه، آبادان هم امکان پذیر بود و به نوعی انحصار در این بخش از بین می‌رفت. علاوه بر از بین رفتن انحصار این کار تاثیر مثبتی روی تکنولوژی پالایشگاه‌ها داشت، چراکه در اینجا تفاوت کیفیت روی مارجین قیمت‌ها تاثیر می‌گذاشت. طبیعی است که در چنین شرایطی پالایشگاه‌ها هم سعی می‌کردند برای استفاده از مارجین قیمت با کیفیت‌ترین محصول را تولید و عرضه کنند. همین تغییر در شرکت‌های نفت هم به وجود می‌آمد و به جای اینکه عرضه تنها دست یک شرکت باشد، تمامی ‌شرکت‌های نفت خام مجاز به عرضه محصولات خود بودند. همچنین در قسمت تقاضا هم قرار بود با کوچک کردن محموله‌های عرضه  شده امکان خرید برای بسیاری از مردم فراهم شود. به همین دلیل برای تامین مالی خریداران بسته‌های ۱۰ تا ۱۰۰ بشکه‌ای تعریف کردیم تا بخش خصوصی واقعی هم قادر به قدر نفت باشند. در این شرایط دیگر تقاضا در انحصار نهادها و شرکت‌های خصولتی و افراد خاص نیست. * چند درصد از اهدافی که طرح اولیه تشکیل بورس نفت آمده تا حالا محقق شده است.؟ تقریبا هیچ. قرار بود که ما فروش نفت خام مستقیم به تجارت نفت برسیم. اما متاسفانه زیرساخت‌های لازم به هیچ وجه ایجاد نشده است. آن چیزی که امروز تحت عنوان بورس نفت در کشور ما اجرایی شده شبیه همه چیز هست جز مصوبه شورای عالی بورس. هدف اصلی از تشکیل بورس نفت پیاده سازی تجربه جهانی در ایران بود. در حال حاضر در بازاری همچون IPL لندن لاته‌های ۵ هزار بشکه‌ای در آن معامله می‌شود. یعنی حداقل سهمی ‌که در این بازار می‌توان خرید و فروش کرد ۵ هزار بشکه است. اما قسمت جالب ماجرا اینجاست که این سهم‌های ۵ هزار بشکه‌ای ۲۵ بار در روز جابه جا و معامله می‌شود. آنگونه که آمارها نشان می‌دهد تولید جهانی نفت بین ۹۰ تا ۹۵ میلیون بشکه در روز است اما میزان معاملات جهانی نفت ۲۵۰ میلیون بشکه در روز است. در حالیکه اینها یک قطره نفت هم ندارند اما در تجارت نفت موفق عمل کرده و بازار بزرگی را با حجم بالای گردش مالی برای خود ایجاد کرده اند. حالا شما خود تصور کنید اگر بورس نفت در ایران به معنای واقعی خود تشکیل شده بود و روزانه یک میلیون بشکه حالا نه ۲۵ بار (معادل تعداد دفعات جابه جایی حواله‌های نفتی در IPL لندن) بلکه به اندازه ۱۰ بار خرید و فروش می‌شد، همانند معامله روزانه ۱۰ میلیون بشکه نفت است. اما حالا حجم معاملات در بورس نفت چقدر است؟ این اعداد به خوبی نشان می‌دهد که چقدر با هدف واقعی فاصله داریم. * بر اساس آنچه اعلام شده خریداران اوراق سلف نفتی می‌توانند در سررسید قرارداد فیزیک نفت را دریافت کنند. آیا چنین امکانی در کشور وجود دارد؟ ضمن اینکه بسیاری گمان می‌کنند با تشکیل بورس نفت معاملات کاغذی نفت در کشور رونق پیدا می‌کرد؟ معاملات فیوچر کاغذی نیست. معاملات چندگانه‌ای است که به لحاظ سود دست به دست می‌چرخد. ضمن اینکه معنای معاملات آتی این است که شما کارت انبار معامله کنید و هیچ کالایی وجود نداشته باشد. بلکه منظور این است که پایانه‌هایی برای نگهداری نفت ایجاد و نفت در پایانه‌های نفتی وجود داشته باشد. وجود این پایانه نوعی اطمینان خاطر به خریداران می‌داد که حواله‌ای که خریداری کرده‌اند تنها یک حواله کاغذی نیست و به نوعی ضمانت معاملات است. این نحوه معامله پیش از این نیز در محصولاتی همچون برنج نیز در سال‌های دور در کشور ما مرسوم بوده است. به عنوان مثال پدر بنده که یک تاجر قدیمی‌ بوده حواله برنج خرید و فروش می‌کرده اما این برنج خودش هم در انبار کاروان سرا سنگی موجود بوده است. خلاصه عرض کنم که معاملات فیوچر متکی به معاملات فیزیکی است منتهی زیرساخت‌های لازم برای آن در کشور به وجود نیامده است. * در مصوبه شورای عالی بورس به چه نکاتی دیگری اشاره شده است؟ از بین رفتن انحصار در عرضه و تقاضا یکی از موارد مورد تاکید در مصوبه شورای عالی بورس بود که به آن اشاره کردم. یکی دیگر از برنامه‌های مصوب شورای عالی بورس ایجاد بروکرها یا همان کارگزارهای مشترک بین المللی بود. در آن زمان سفری به لندن داشتم و قرار بود که با همکاری کارگزاران استکهم، کارگزاری‌های بیین المللی مشترک در ایران تشکیل شود تا همکاری با کارگزاری‌های بین المللی و برعکس آوردن سایر نفت‌ها به بورس نفت ایران افزایش شود. اما این اتفاق هیچ گاه در کشور رخ نداده و هیچ کارگزاری تخصصی را در کشور ایجاد نکردیم. در آن روزها حدود ۲۰ معاهده و موافقت نامه در کاخ نفت با حضور آقای زنگنه بسته شد. بر اساس یکی از این تفاهم نامه‌ها قرار بود که دانشکده نفت پایگاه آموزشی باشد. همچنین قرار بود که در دانشکده نفت آموزش‌های لازم به دانشجویان نفت داده شود تا فارغ التحصیلان این دانشگاه‌ها به نوعی کارشناسان بورس نفت باشند. دیگر موافقت نامه‌ای که امضا شد بین شانا (شبکه اطلاع رسانی نفت)، تعدادی از خبرگزاری‌های داخلی و رویترز بود. بر اساس این موافقت نامه قرار بود که این رسانه‌های خبری تابلوی نفت ایران را و مرکز اطلاعات نفت ایران را ایجاد کنند. اما نحوه تامین مالی از دیگر مصوبات شورای عالی بورس بود. قرار بود که بانک‌ها به عنوان تامین کننده مالی سهامدارها وارد میدان شوند و مشوق‌های مالی را هم ایجاد کنند. تمامی‌ این مواردی که به آن اشاره شد جز مصوبات شورای عالی بورس بوده که حتی بسیاری از مسئولین نفتی و بورسی از آن اطلاعی ندارند. کسی که بورس انرژی را اداره می‌کند باید نفتی باشد و آشنایی کاملی به بازارهای جهانی و البته نحوه قیمت گذاری داشته باشد تا در این موقعیت بتواند موفق باشد. اما متاسفانه مسئولان ما حتی یک بار هم مصوبه شورای عالی بورس در رابطه با بورس نفت را مطالعه نکردند. من خودم حتی سند بورس نفت را برای آقای زنگنه وزیر نفت و حسینی رئیس بورس انرژی ارسال کردم. البته بازهم شک دارم که این آقایان یک بار این سند را به صورت کامل  مطالعه کرده باشند. * با توجه به آماده نبودن زیر ساخت‌های لازم برای عرضه اوراق سلف نفتی، این طرح اصلا قابلیت اجرایی شدن را دارد؟ این طرحی که در دستور کار دولت قرار گرفته همان انتشار اوراق قرضه است منتهی خجالت می‌کشند که واقعیت را بگوید. پس بهتر است اسم آن را مسکوکات نفتی نگذاریم. ما مسکوکات نفتی نداریم. ما نفت داریم و می‌خواهیم آن را در حجم‌های کوچک بفروشیم که قیمت‌ها یکدفعه حبابی نشود. * تجربه جهانی بازار نفت و منفی شدن قیمت‌ها بعد از همه گیری ویروس کرونا نشان داده که نفت چه محصول پر ریسکی است. بر همین اساس بسیاری معتقد هستند که باید دولت نرخ سود خرید اوراق نفتی را به نوعی تضمین کنند. این رفتار در سایر بورس‌های جهان هم وجود دارد؟ در بحث فروش نفت به هیچ وجه مقوله‌ای به اسم سود تضمینی وجود ندارد. بازار و ریسک دو اصل جدا نشدنی از هم هستند. ریسک بخشی از طبیعت بازار است و باید این ریسک را مدیریت کرد. اینکه گفته می‌شود وزارت نفت سود خریداران را تضمین می‌کند، معنا و مفهومی ‌ندارد. کسی در بازار سهام سود کسی را تضمین نمی‌کند. در بازار ارز هم به نوعی این ریسک وجود دارد. بهتر است در ابتدا ابهامات این طرح را برطرف کنیم. من بارها گفته‌ام که ۲۰ سئوال و یک روز تصمیم بهتر از یک روز تصمیم و ۲۰ تا سوال است. دولت هم اکنون می‌خواهد اوراق سلف نفتی را منتشر کند اما حتی یک بار هم با مجری بورس نفت جلسه برگزار نکرده و نظر او را جویا نشده است. وقتی طرحی را بدون بررسی دقیق و کارشناسی اجرا می‌کنیم مشخص است که نتیجه‌ای خواهد داشت. هدف اصلی بورس جذب پول و فروش اوراق و مسکوکات نفتی نیست. بورس برای این است که بازارها سامان داده شود و با سامان دهی بازار و تنظیم برقراری روابط بر اساس آنها وضعیت اقتصاد را بهتر کرد * آنگونه که اعلام شده یکی از اهداف اصلی فروش اوراق سلف نفتی جمع آوری نقدینگی است. این هدف محقق می‌شود؟ بورس بازار سازمان یافته اقتصاد است. بنابر این یکی از اهدافی که در بورس‌ها دنبال می‌شود سازمان دهی بازارها و در نهایت برقراری تعادل اقتصادی است بر همین اساس هدف اصلی بورس جذب پول و فروش اوراق و مسکوکات نفتی نیست. بورس برای این است که بازارها سامان داده شود و با سامان دهی بازار و تنظیم برقراری روابط بر اساس آنها وضعیت اقتصاد را بهتر کرد. * بسیاری معتقدند که میزان استقبال مردم از اوراق منتشر شده یا حتی ورود به بازار سرمایه بستگی به سیاست‌های دولت دارد. این ادعا چقدر درست است؟ این استدلال خیلی هم بیراه نیست. ما در اقتصاد با ۴ بازار مواجه هستیم. نخست بازار مالی که شامل دو بازار سرمایه و بازار پولی است. بازار پول که عمدتا بانک‌ها هستند منابع کوتاه مدت بنگاه‌ها را تامین می‌کند. در بازار سرمایه هم نیازهای دراز مدت بنگاه‌ها تامین می‌شود. بازار سوم بازار کار است و بازار چهارم بازار کالا و خدمات هستند. این بازارها به هم متصل بوده و هرگونه نابسامانی در یکی از آنها می‌تواند منجر به هم خوردن سایر بازارها می‌شود. باید سیاست‌های بازارها با هم تطابق داشته باشد. نمی‌توان در شرایطی که تورم بالای ۴۰ درصدی در اقتصاد داریم و بورس کالا و ارز کنترل نشده،  نرخ سود سپرده بانکی را کاهش داد و نقدینگی کشور را به سمت سایر بازارها سرازیر کرد. ضمن اینکه بازارها ویترین اقتصاد هستند و هرگونه رفتار اقتصادی اثرش در آنها نشان داده می‌شود. اگر می‌خواهیم متوجه شویم که اقتصادی متعادل است یا نه باید وضعیت بازارهای آن را بررسی کنید. بر همین اساس دولتی که می‌خواهد به اقتصاد خود سروسامان ببخشد معمولا به دنبال سامان دهی وضعیت بازارهای خود و ایجاد نظم در آنهاست.