۰

ماجرای برخورد جالب شیخ قطر با هیئت نفتی ایران

در بازدید از تأسیسات فاز اول گنبد شمالی در رأس الفان قطر در سال 1371 وزیر وقت نفت قطر با میزبانی خوبش یادآوری کرد که من محبت ایرانی ها را هرگز فراموش نمی کنم، زمانی که آب آشامیدنی و خرمای مردم قطر را تأمین می کردند/ بمباران تأسیسات پروژه نار و کنگان از سوی جنگنده های رژیم بعث و کشته و زخمی شدن حدود 100 نفر از کارکنان شرکت دایلیم کره در سال 63 / سرمایه گذاری های شرکت ملی نفت ایران در یک پالایشگاه و یک کارخانه کود شیمیایی در هند و مشارکتش در یکی از پروژه های پالایشگاهی شرکت نفت سنگال در آفریقا/ مهندس زنگنه، وزیر وقت نفت، تأکید کرد که یک پروژه ال.ان.جی هم جدای از مشارکت های خارجی در خود شرکت ملی نفت ایران تعریف شود که اگر فرنگی ها به هر دلیل از ادامه کار منصرف شدند، خودمان روی آن کار کنیم. اسم این پروژه «NIOC-LNG» شد/ بر الزامات اچ.اس.ایی از اواسط دهه هفتاد که شرکت فرانسوی توتال، کارش را در طرح توسعه فازهای 2 و 3 پارس جنوبی آغاز کار کرد/ تنها ایرادی که مهندسان نفتی انگلیسی از مهندسان ایرانی فعال در پارس جنوبی گرفتند.
میدان گازی پارس جنوبی مشترک با گنبد شمالی قطر - عصر نفت
میدان گازی پارس جنوبی مشترک با گنبد شمالی قطر - عصر نفت
ميزنفت / طرح توسعه میدان گازی نار و کنگان، یک پروژه عظیم بود که افزون بر توسعه میدان و ساخت تأسیسات مربوط به آن، ساخت یک شهرک مسکونی در مجاورت طرح با 1300 خانه، 2 ورزشگاه، هشت مرکز آموزشی، یک اسکله تجاری و یک گوی شناور و مجموعه امکانات مربوط به آن هم جزو پروژه بود.
 
 اجرای این طرح با پیروزی انقلاب اسلامی، برای مدتی متوقف شد. در ادامه نیز، شرکت پارسونز انگلیسی که مهندس مشاور نار و کنگان بود،  پس از تسخیر لانه جاسوسی، از ادامه کار در این پروژه خودداری کرد، بر این اساس، در همان سال 1359 برای پیدا کردن راه حلی برای پر کردن جای خالی پارسونز به تهران آمدم. در آن زمان فقط یک شرکت مهندسی مشاور ایرانی به نام برنا که نام کنونی آن «نارگان» است در پایتخت فعال بود، پس به این شرکت اعتماد کردیم و کار طراحی پروژه نار و کنگان را به آن واگذار و همزمان خرید کالا و تجهیزات پروژه را آغاز کردیم. فعالیت های اجرایی پروژه به خوبی پیش می رفت تا اینکه در ایام جنگ تحمیلی، پروژه 2 بار بمباران شد.
 
روایتی متفاوت از بمباران تأسیسات نفتی
 
دفعه نخست در سال 1363 بود که 100 نفر زخمی و 18 نفر هم کشته شدند که 16 نفر از آنها و بیشتر زخمی‌ها از کارکنان شرکت دایلیم -پیمانکار کره‌ای پروژه- بودند. به بخش های مختلف پروژه حدود 15 بمب و خمپاره اصابت کرده و طوری آسیب دیده بود که طراح و سازنده تجهیزات پروژه، اعتقاد داشت که باید تجهیزات را از نو خریداری کنیم، اما ما تک به تک آنها را تعمیر کردیم.
 
پس از ماجرای بمباران، شرکت دایلیم به علت شرایط جنگی اجرای پروژه نار و کنگان را متوقف کرد. به مدیران دایلیم گفتیم، اگر از ادامه کار صرفه‌نظر کنید، شما را خلع ید و خودمان پروژه را اجرا می کنیم، به دنبال این تهدید، دایلیم راضی شد تا با دریافت هزینه های تجهیز مجدد، به کارش ادامه دهد. سرانجام فاز نخست طرح توسعه میدان گازی نار و کنگان در سال 1368 به بهره برداری رسید. در سال 1371 که پیشرفت فیزیکی فاز دوم پروژه حدود 85 درصد بود، از این پروژه جدا شدم و به فلات قاره رفتم.
 
توسعه پارس جنوبی از کجا کلید خورد؟
 
در زمان مدیریت مهندس مصطفی خویی در شرکت نفت فلات قاره ایران، به عنوان مدیر مهندسی فاز اول پارس جنوبی به این شرکت رفتم. شرکت «TPL» ایتالیا، طراحی و مهندسی مشاوره این پروژه را بر عهده داشت. میدان مشترک پارس جنوبی حوالی سال 64 کشف شده بود و می‌دانستیم که 2 سوم آن متعلق به قطر است، اما نمی دانستیم حجم گازش تا این حد زیاد است، بنابراین برای توسعه پنج فاز برنامه ریزی کرده بودیم، اما در سال 1378 معلوم شد که پارس جنوبی یک حوزه فوق عظیم گازی است و موضوع صادرات گاز مطرح شد.
 
با وجودی که پکیج مهندسی فاز یک پارس جنوبی در شرکت نفت فلات قاره به پایان رسیده بود، اما به دلایل خاصی که مجال طرح آن اینجا نیست، مهندسی پروژه تکرار شد و از خدمات شرکت مهندسی مشاور انگلیسی John Brown استفاده شد.
 
اواخر جنگ بود که قطر فاز نخست میدان مشترک گنبد شمالی را به بهره برداری رساند. قرار شد برای بازدید از این طرح به قطر سفر کنیم. در آن زمان روابط ایران و قطر، حسنه بود، به طوری که در سال 1371 در سفری که برای بازدید از تأسیسات فاز اول گنبد شمالی در رأس الفان قطر رفته بودم، وزیر وقت نفت قطر با میزبانی گرم خود یادآوری کرد که من محبت ایرانی ها را هرگز فراموش نمی کنم، زمانی که آب آشامیدنی و خرمای مردم قطر را تأمین می کردند.
 
سرمایه گذاری های NIOC در خارج
 
تا سال 1375 در فلات قاره در پروژه های مهندسی این شرکت خدمت کردم. در سال 1376 به امور بین الملل شرکت ملی نفت ایران رفتم و به عنوان رئیس امور قراردادها و مشارکت های شرکت ملی نفت ایران در خارج از کشور کار خود را آغاز کردم و سرانجام در سال 1382 در همین مسئولیت بازنشسته شدم.
 
در آن زمان امور بین الملل دو بخش داشت؛ بخش نخست آن، سرمایه گذاری های شرکت ملی نفت ایران در خارج از کشور بود و بخش دوم آن هم به فروش نفت خام و فرآورده های نفتی مربوط می شد.
 
سرمایه گذاری در یک پالایشگاه و یک کارخانه کود شیمیایی در هند و مشارکت در یکی از پروژه های پالایشگاهی شرکت نفت سنگال در آفریقا، از جمله این مشارکت ها بود.
 
همه چیز در باره پیشینه پروژه های LNG ایران
 
بله، در امور بین الملل، صادرات گاز به دو صورت پیگیری می شد، یکی از طریق خط لوله که گاز از عسلویه به اروپا و هند و پاکستان و عمان و امارات برود. روش دیگر هم صادرات گاز به صورت ال.ان.جی بود که برای این منظور سه شرکت شل، توتال و بی.پی پیشگام شدند.
 
شل با رپسول اسپانیا برای مشارکت در ایران ال.ان.جی، بی پی با یک شرکت هندی برای مشارکت در پرشین ال.ان.جی و توتال هم با پتروناس مالزی برای مشارکت در پارس ال.ان.جی به ایران آمدند.
 
مهندس زنگنه، وزیر وقت نفت، تأکید کرد که یک پروژه ال.ان.جی هم جدای از مشارکت های خارجی در خود شرکت ملی نفت ایران تعریف شود که اگر فرنگی ها به هر دلیل از ادامه کار منصرف شدند، خودمان روی آن کار کنیم. اسم این پروژه «NIOC-LNG» شد که من مدیر این پروژه بودم و در بقیه پروژه های ال.ان.جی هم نماینده فنی شرکت ملی نفت ایران بودم و با همه شرکت های طرف قراردادهای ال.ان.جی در باره مسائل فنی مذاکره می کردم.
 
در کمیته مدیریت پروژه پارس ال.ان.جی با مشارکت توتال، هم عضو بودم. توتال فکر نمی کرد که پارس ال.ان.جی اجرا نشود، پس از من درخواست کرد که به عنوان مشاور هیئت مدیره شرکت نفت توتال برای پروژه های خاورمیانه با آنها همکاری کنم که به همین منظور در مدت چهار سال در  دفتر توتال در پاریس فعالیت کردم، اما با تغییر دولت و تشدید تحریم ها، همه مشارکت های ال.ان.جی منتفی شد و من هم در سال 2006 به ایران بازگشتم، چون توتال دیگر در ایران کاری نداشت و...
 
در سال 86 مشاور مهندس منوچهری مدیرعامل شرکت پتروپارس شدم. سه سال هم مشاور شادروان مهندس کراچیان در پالایشگاه نفت ستاره خلیج فارس بودم که پس از فوت ایشان، در آذرماه سال 1389 مدیریت این پروژه عوض شد و از  آن زمان به عنوان رئیس HSEQ به شرکت OIEC آمدم.
 
HSEQ چگونه در صنعت نفت ایران جدی شد؟
 
حدود 14 سال نخست کارم در پالایشگاه آبادان، بیشتر فعالیت های در حوزه بازرسی فنی به اچ.اس.ایی مربوط می شد. در آن زمان در پالایشگاه آبادان اداره ای به نام ایمنی در حوزه مسائل بهداشت، ایمنی و کمی هم محیط زیست فعالیت می کرد، چون در آن زمان، حساسیت زیادی در باره مسائل زیست محیطی وجود نداشت.
 
در آن دوره رئیس پالایشگاه آبادان بودن، از استاندار بودن مهمتر بود و ایمنی هم در این پالایشگاه موقعیت بسیار مهمی داشت، بر همین اساس به این موضوع توجه ویژه ای می شد، به طوری که این پالایشگاه در سطح جهانی چندین بار جایزه ایمنی را از آن خود کرد، چون تعداد تصادفات و حوادثش خیلی اندک بود.
 
امروزه مفهوم اچ.اس.ایی دگرگون و گسترده شده و در حدود یک دهه گذشته موضوع کیفیت (Q) هم به «HSE» افزوده شده است و این واحد ریسک نصب، راه اندازی و بهره برداری از تجهیزات را هم بررسی می کند.
 
بر الزامات اچ.اس.ایی از اواسط دهه هفتاد که شرکت فرانسوی توتال، کارش را در طرح توسعه فازهای 2 و 3 پارس جنوبی آغاز کار کرد، تأکید شد. بسیاری از مسئولان اچ.اس.ایی کنونی در صنعت نفت، دوره های آموزشی توتال را گذراندند و به دنبال آن، با فعالیت دیگر شرکت های نفتی خارجی، این مفهوم به تدریج در صنعت نفت تحکیم و تقویت شد، به طوری که هم اکنون، یکی از شاخص های مهم در رزومه کاری کارکنان صنعت نفت، مدت زمان کار ایمن و بدون حادثه فرد است.
 
تنها ایراد مهندسان انگلیسی به مهندسان ایرانی
 
اعتقاد دارم که از نظر دانش و فرهنگ و مدیریت پروژه چیزی از فرنگی ها کم نداریم. وقتی با کارکنان نفتی خارجی صحبت می کردم، به آنان یادآوری کردم که از نظر مهندسی و مدیریت پروژه، همسطح شما هستیم و تنها تفاوت ما در تأمین مالی و بودجه برای اجرای پروژه است. مدیر انگلیسی که مخاطب سخنانم بود، حرف های مرا تأیید کرد و گفت: اما شما فرهنگ ایمنی را رعایت نمی کنید. با او مخالفت کردم و گفتم که رعایت می کنیم. در یکی از روزهای گرم تابستان 1375به همراه همان مدیر شرکت بی.پی برای ناهار بیرون می رفتیم، من در صندلی جلو نشسته بودم، وقتی راننده ماشین را روشن کرد، مدیر انگلیسی روی شانه م زد و گفت: «شما ایرانی ها مهندس های خوبی هستید، اما فرهنگ اچ.اس.ایی ندارید!» پرسیدم: «چرا؟» جواب داد: «چرا کمربند ایمنی نبستید!؟»
 
 حق با او بود. متأسفانه در ایران به اچ.اس.ایی سطحی نگاه می شود و کمترین هزینه ها را برای آن در نظر می گیرند. اچ.اس.ایی برای سازمان ها جا افتاده نیست و یک مسئولیت دست پایین در سازمان دیده می شود، این در حالی است که اهمیت اچ اس ایی تا آنجاست که باید در سطح مدیریت باشد.
 
در بسیاری از کشورهای توسعه یافته، مدیر HSE شرکت ها، گزارش خود را حتی به مدیرعامل هم ارائه نمی کند، بلکه به هیئت مدیره گزارش می دهد تا اگر مدیرعامل هم از قوانین اچ.اس.ایی تخطی کرد، به هیئت مدیره گزارش دهد. در شرکت OIEC هم در این بخش سیستمی در دست طراحی است تا اچ.اس.ایی در جایگاه حقیقی خود قرار بگیرد.
 
 
در باره راوی خاطرات
 
اينها بخشی از گفته‌هاي محمود مرتضوی؛ مسئول کنترل کیفیت، محیط زیست، ایمنی و بهداشت شرکت مهندسی و ساختمان صنایع نفت (OIEC) است که در ویژه نامه روابط عمومی شرکت مهندسی و ساختمان صنایع نفت (OIEC) که در بیست و یکمین نمایشگاه بین المللی نفت، گاز، پتروشیمی و پالایش تهران منتشر شد، آمده است.
 
محمود مرتضوی که متولد سال 1321 در کرمان است، همكاري با OIEC را از سال 1389 آغاز كرده است. وی در سال 1344 از دانشکده نفت آبادان فارغ‌التحصیل شد و در پالایشگاه نفت آبادان در مسئولیت مهندس طراحی کار خود را آغاز کرد و در مسئولیت‌های مختلفی از جمله بازرسی فنی در این مجموعه صنعتی فعالیت کرد تا اینکه در سال 1358 از پالایشگاه آبادان به تهران و به اداره مهندسی شرکت ملی نفت ایران در تهران منتقل شد و در این بخش در طرح توسعه میدان گازی نار و کنگان ادامه داد. وی همزمان با آغاز اجرای این پروژه در سال 1356 کارش را در این طرح آغار کرد و تا سال 1371 در این پروزه فعالیت داشت.
يکشنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۵ ساعت ۰۳:۳۴
کد مطلب: 13519
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *