۰
نقدی بر چند جمله تاریخی

آقای میرکاظمی، شخصا مفتوح شود

چه خوب، چه بد، برای «تنگ» نیامدن در «نظر» بزرگان دولت چنین رسمی نهادینه شده و در کابینه تدبیر و امید نیز این اپیدمی دیده می شود، ولی روی سخن آنجاست که چه می‌شود در دوره وزارت شما، کارشناسان درجه چندم نفتی، مدیران ناکارآمد در بخش‌های مختلف، افراد گمنام در صنایع وابسته به نفت و ...، به یک‌باره به معاونت‌ها و مدیریت‌های کل «لبخند» زدند...
آقای میرکاظمی، شخصا مفتوح شود
وحید حاجی پور/ این روزها، اما یکی از این میم های دولت مهرورز، یاد ساحت گذشته مدیریتی خود کرده و چنان اظهاراتی را تقریر کرده که گویی در این اظهارات آنقدر «سمن» است که «یاسمن» در آن گم است.

آقای میرکاظمی در  مصاحبه های مختلفی  اختلاف خود با «جریان انحرافی» را به مانند دیگر وزيران برکنار شده احمدی‌نژاد، عامل قطع همکاری با دولت دهم دانسته و خود را قربانی یک جریان می داند تا معضل مدیریتی.

برای بررسی دقیق‌تر سخنان وزیر اسبق نفت، برخی از ادعاهای جالب ایشان در چند بند مطرح و نقد می‌شود.

۱-میرکاظمی:«جريان انحرافي مي‌خواست در جاهای مختلف آدم داشته باشد که من نه در وزارت بازرگانی و نه در وزارت نفت اجازه چنین کاری را ندادم»

جریان انحرافی اگرچه در ابتدای حیات دولت دهم به دایره واژگان سیاسی كشور افزوده شد، اما تأثیر فوق‌العاده‌ای در مجادله‌هاي کلامی و محتوایی اصولگرایان داشت. آقای دکتر؛ اگر شما با جریان انحرافی «ده» و «پنج» داشتید چرا به مانند بسیاری از اعضای هیات دولت و به ویژه پرویز فتاح، دولت را ترک نگفتید؟

آقای میرکاظمی به خوبی از فشار جریان انحرافی برای مهره‌چینی در نفت گفته‌اید، اما چرا نمی‌گویید در ابتدای وزارتتان چه شد كه مهندس احمد قلعه‌بانی به نفت تحمیل شد؟ رصد فضای آن روزها نشان می دهد حضور یک مدیر خودرویی و رئیس فدراسیون اتومبیلرانی در رأس دومین شرکت نفتی دنیا همواره مورد انتقاد بود که آن انتصاب از سوي دفتر ریاست جمهوری حمايت مي‌شد.

آقای ميركاظمي، بر اساس چه معیاری تصمیم به گماردن مدیری بیگانه از نفت در شرکتی کاملا فنی، تخصصی، بين‌المللي و البته سیاسی گرفتید؟ آیا واقعا در طول ۲ سال هیچ مدیر سفارش شده‌ای از جریان اتحرافی را در نفت به سمت‌های مختلف منصوب نکردید؟ آنچه در «دیگ» جریان انحرافی بود، در دور وزارت ایشان به «کمچه» نیامد؟ بدون تردید آگاهان در وزارت نفت به خوبی پاسخ این پرسش‌ها را می‌دانند و گپی مختصر با آنها همه چیز را با مستندها روشن می‌کند. هرچند حضور میرکاظمی در نفت چندان طولانی نبود و نفر اول سال‌های دور فروشگاه‌هاي اتکا، «زردی» آفتاب وزارت را ندید، اما دو سال وزارت وی بر بزرگترین بخش اقتصادی کشور «آستین» برخی مدیران نفتی را چنان «پرباد» کرد که توهم «اجتهاد نفتی» به طرزی عجیب در نفت رخنه کرد.این آفت،آیا مرهون «پارک» اتوبوس مدیران غیر نفتی در وزرات نفت نبود؟ آیا کاهش ظرقیت تولید طی دو سال حاصل ورود افراد بی تجربه و سفارشی به مناصب تخصصی نیست؟

۲- میرکاظمی: «در این دولت هم عده‌ای می‌خواهند در جاهایی از کشور آدم بچینند. از وزرا سئوال کنید که آیا اختیار دارند که به تنهایی چهار معاون برای خود انتخاب کنند؟‌ در دولت، اینها شکل می‌گیرند، اما باید شکلش به گونه‌ای باشد که به نفع مردم باشد، نه اینکه بعضی افراد ضعیف را فقط به این دلیل که بله قربان‌گوهای خوبی هستند، در مسند مدیر‌کل یا معاونت بگذارند.»

آقای دکتر؛ آمنا و صدقنا. بدون تردید حضور مدیران عالی کشور در همه حوزه‌ها باید در پازل دیدگاه های پاستورمدیریت کنند ولو با وجود نقاط ضعفی در سیاست های دولت. چه خوب، چه بد، برای «تنگ» نیامدن در «نظر» بزرگان دولت چنین رسمی نهادینه شده و در کابینه تدبیر و امید نیز این اپیدمی دیده می شود، ولی روی سخن آنجاست که چه می‌شود در دوره وزارت شما، کارشناسان درجه چندم نفتی، مدیران ناکارآمد در بخش‌های مختلف، افراد گمنام در صنایع وابسته به نفت و ...، به یک‌باره به معاونت‌ها و مدیریت‌های کل «لبخند» زدند و «راز» این گونه انتصاب‌ها را نزد خود محفوظ نگاه داشتند و آن را نیز به گوش «باد» نسپردند. داستان تعدادی از «سهم طلبان» دیروز و «مدیران» امروز، داستان ماجرای دخترکی است که برای آش نپخته سهمی طلب می‌کند و در استدلالی جالب می گوید چون پدرش سیر آش را داغ کرده پس باید صاحب سهم باشد؛ امثال این دخترک‌ها در نفت به وفور قابل شمارش هستند اما با این تفاوت که سهم گرفتند و پاسخ حضورشان در میدان فلسطین را به خوبی گرفتند. قد برخی مدیران به قدری کوتاه است که در رويارويي و هم ‌صحبت شدن کوتاه با آن ها ، جمله معروف پائولو کوئیلیو به ذهن متبادر می‌شود که:«برخی‌ها حرف می‌زنند که گویی همه چیز را می‌دانند، اما اگر جرأت داشته باشی و سئوالی از آنها بپرسی، متوجه خواهی شد که هیچ چیزی نمی‌دانند.»

آقای میرکاظمی با پرسشی انکاری، تغییر چهار معاون وزیر از سوی بالاترین مقام وزارتخانه را بدون هماهنگی با دولت غیرممکن می‌دانند که اگر اینطور باشد، باید ریشه انتصابات ایشان را در دفتر ریاست جمهوری یافت.در ادبیات سیاسی دولت‌ها، وزیر بالاترین مقام رسمی یک نهاد شناخته می‌شود و با توجه به اهمیت آن نهاد، اختیارات و مسئولیت‌ها تفویض و سپرده می‌شود. اگر ایشان استقلال کامل در انتصابات و راهبری نفت را نداشت، چرا به مانند سید کاظم وزیری هامانه استعفا ندادند؟ شاید این «مرده» ارزش شیون داشت و یا شاید این یکی از تفاوت‌های وزیران غیرنفتی و نفتی باشد که دسته اول سیاست را در وزارت «جمع» می زنند و دسته دیگر «تفریق» می کنند.

آقای میرکاظمی! حق با شماست، بله قربان‌گویی‌ها «سکه» رایج نفت شدند، اما این مشکل بیشتر در چه دوره‌ای دیده می شود؟ تا به حال از برخی مدیران خود پرسیده اید که با بله قربان گویی ها چه دستاوردهای غیرقابل دفاعی از خود به جای گذاشتند؟ همان هایی که باید در تاریکی بیدار می بودند اما در روشنایی به خواب رفتند؛ نه دلی سخن‌پذیر داشتند و نه سخنی دلپذیر!

اگر دیدگاه شما مبنی بر خروج نیروهای بله قربان‌گو، فاقد کارآیی و عدم حافظ منافع نظام و مردم از بدنه صنعت نفت را قبول داشته باشیم، پس وزیران پیش از شما باید پاسخ‌گوی عملکرد خود باشند که به چه دلیل ۲۵۰ مدیر و کارشناس ضعیف و بله قربان گو را برکنار نکرده و به جای آنها، مدیران کارآمد و حرفه ای را از وزارت بازرگانی به نفت کوچ ندادند!



۳- میرکاظمی:«این اخلاق اسلامی است که من از آدم خوبی که کار می‌کند، دفاع کنم. مدیر خوب بی‌جهت به کسی باج نمی‌دهد و بیت‌المال را به تاراج نمی‌برد...»

روزی که «بخیه» روی کار بنزین افتاد، طرح ضربتی تولید بنزین کلید خورد؛ نورالدین شهنازی‌زاده مدیرعامل شرکت ملی پالایش و پخش فرآورده‌هاي نفتي ايران همه تلاش خود را برای پوشاندن «کت» خودکفایی تولید بنزین بر تن وزارت نفت به کار بست.

حجت‌الله غنیمی فر، شرکت‌های خارجی را به ایران نزدیک کرد، سیف‌الله جشن‌ساز چندین میدان نفتی را در جنوب و با کمترین هزینه توسعه داد، محمدجواد عاصمی‌پور در شرکت نیکو برای وزارت نفت «رقص دلار» به پا کرد و ...

آقای میرکاظمی به‌طور قطع این اقدام‌ها برای برون‌رفت مدیریت شما از بحران نقش ویژه‌ای ایفا کردند، اما شما با این مدیران چه کردید؟ قطعا در تنهایی خود به این باور رسیده اید که خروجی کار این مدیران پس از برکناری‌شان از سوی هیچ یک از مدیران شما اجرایی نشد که هیچ، بلکه آنتروپی مثبتی را رقم زدند.

آقای میرکاظمی؛ افتتاح نمایشی پروژه‌های پالایشی و پتروشیمی خاطرتان است؟ قرارداد پرحاشیه توسعه میدان نفتی آزادگان چطور و یا جریمه بیش از ۲۳۰ میلیون دلاری حاصل از دستور شما برای توقف سوآپ نفت که زمزمه هایش شنیده می شود؟آقاي میرکاظمی هدف از تشکیل کمیته انتصابات چه بود که از «ماه» تا «ماهی» مدیریت‌ها در این کمیته ارزیابی و مدیران یکی پس از دیگری برکنار شوند؟ یعنی قبل از وزارت شما، وسعت دید وزیران نفت به اندازه آقای میر محمد صادقی نبود؟ اگر اینطور باشد یا وزیران اسبق و سابق کارآمد نبودند و یا تیم بازرگانی شما به قدری توانا بود که با نیم نگاهی به نفت، با چشمان بصیرت خود مدیران ضعیف را شناسایی و آنها را به درب خروج هدایت کردند. لابد این همان شایسته سالاری بود که مدنظرتان بود...

چه اتفاقی رخ داد که نخبگان نفتی در جنوب را یک شبه قلع و قمع کرديد و مدیری را در رأس کار گماردید که پیش از حکم انتصابش، بیش از۱۵ نیرو را مدیریت نکرده بود و باید راهبری تولید سه میلیون بشکه نفت خام را با سازمان بزرگی به نام مناطق نفتخیز جنوب را بر عهده می‌گرفت؟شما فرمودید: «از آدم خوبی که کار می‌کند، دفاع می‌کنید » پس اصولا نباید به دلیل مخالفت نیروهای فنی و تخصصی برای تولید غیرصیانتی، «باران» برکناری به راه می انداختید، اما به خوبی می‌دانید در دوره‌ای این اتفاقات به وفور رخ داد.

در آن ایام مدیریت‌های ناکارآمد با شهوت پست و مقام با یکدیگر به «سازش» رسیدند و جالب آنکه حد مجازی برای آن قائل نبودند به طوری که همگان خود را شایسته حضور در رده های بالای مدیریت می دانستند.

شما به خود نگیرید جناب میرکاظمی، اما تصور روزی که مسئول سیلوهای وزارت بازرگانی، مدیر حراست وزارت نفت شود، بیشتر شبیه يك «جوك» بود تا واقعیت؛ فردی از خارج نفت و ناآشنا به مدیران نفتی در بدعتی مدهوشانه، حکم ریاست کمیته انتصابات و معاونت منابع انسانی را از وزیر جدید دریافت کند؛ کارمند دفتر وزارتی در یک وزارتخانه‌های خاص در سمت معاون منابع انسانی شرکت ملی گاز معارفه شود.

داستان کاهش تولید نفت، قراردادهای پرحاشیه نفتی، ماجرای توسعه میدان آزادگان و مسجد سلیمان، داستان پرمعمای پتروشیمی‌ها، امتیارهاي خاص به برخی افراد نزدیک به ایشان و... تنها بخشی از عملکرد وزارت نفت در ۲ سال نخست دولت دهم است که در آینده زوایای بیشتری از آن منتشر خواهد شد. یادمان باشد «نگفته»ها را می‌توان گفت، اما «گفته»ها را نمی‌توان پس گرفت.
يکشنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۳ ساعت ۱۳:۱۵
کد مطلب: 3648
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *