۰
رقابت شدید نفتی چین و آمریکا/ 2

انتخاب پکن: شاید ایران، شاید روسیه

گزینه دیگری که شاید برای چین جذابیت بیشتری داشته باشد این است که واقعاً با مسکو بر سر انرژی به توافق برسد. این به کنار گذاشتن بی‌اعتمادی تاریخی و کنونی دو کشور در راستای هم‌ترازی راهبردی بین آنها منجر خواهد شد. این موضوع به لحاظ تئوری بسیار منطقی است.
انتخاب پکن: شاید ایران، شاید روسیه
به گزارش «ميزنفت»،  اندیشکده امریکن انترپرایز در مقاله‌ای به قلم دانیل بلومنتال به بررسی روابط چین و آمریکا و تأثیر مسئله انرژی بر جایگاه ژئوپلیتیک این دو قدرت بزرگ پرداخت. بخش نخست این گزارش روز گذشته منتشر شد که بخش دوم نیز در ادامه می آید:


*تغییر نظام انرژی
اگر چین موفق شود چنین همراستایی جدیدی را به وجود آورد، تداوم وضعیت فعلی نظام انرژی مورد تردید خواهد بود. به عنوان مثال، اتحاد چین و ایران می‌تواند تسلط ناوگان پنجم آمریکا در خلیج فارس را به چالش کشیده و یک خلأ امنیتی در فراهم‌سازی امنیت دریایی جهانی و حفظ ثبات سیاسی در خلیج فارس ایجاد کند. بازار بین‌المللی انرژی احتمالاً بالکانیزه شده و بلوک‌های انرژی تشکیل خواهد شد و این در قیمت‌ها و دسترسی به انرژی اثر منفی خواهد داشت. بنابراین دو پرسش ژئوپلیتیکی که به دلیل مربوط بودن به امنیت انرژی بیش از همه بجا به نظر می‌رسد این است: آیا چین برای مطرح کردن یک چالش سامانمند در برابر ایالات متحده مصمم و توانمند است و آیا آمریکا همچنان برای تضمین نظام امنیت بین‌المللی، قدرت و اراده کافی دارد؟


*سناریوی اول: تداوم روند فعلی
این محتمل‌ترین سناریو محسوب می‌شود. سطح تولید انرژی ایالات متحده با سرعت ادامه دارد و تقاضای این کشور برای انرژی خالص رو به صفر می‌رود و این موجب می‌شود ایالات متحده به یک صادرکننده انرژی خالص تبدیل شود. این سناریو منجر به قیمت‌های پایین‌تر جهانی و یک بازار گازی جهانی مبتنی بر دلار خواهد شد. در عین حال، رشد اقتصاد چین کندتر خواهد شد و هیچ اصلاحات واقعی اقتصادی یا انرژی در کار نخواهد بود. تولید و مصرف انرژی بسیار کندتر از آنچه پیش‌بینی می‌شود رشد خواهد کرد. واردات افزایش خواهد داشت، اما با آهنگی کندتر از آنچه در طی ۱۵ سال گذشته اتفاق افتاده است. بنابراین ایالات متحده به یک کشور تأمین‌کننده تبدیل می‌شود، در حالی که چین یک واردکننده صرف باقی خواهد ماند.

 
*دستخوش یک احیای راهبردی

با این حال چین برای پاسخ به تقاضای خود به یک یا چند تولیدکننده احتمالی مهم- از جمله ایران، عراق و روسیه- روی خواهد آورد. ممکن است چین بتواند انرژی مورد نیاز خود را با قیمت و در موقعیت مذاکراتی بهتری نسبت به آنچه در دهه گذشته وجود داشت به دست آورد. این کشور دیگر شوک تقاضا را تجربه نخواهد کرد و می‌تواند به‌طور تدریجی و آگاهانه‌تری تأمین‌کنندگان و قراردادهای خود را انتخاب کند. در این سناریوی «تداوم روند فعلی»، ایالات متحده قدرتمندتر و تهدیدکننده‌تر به نظر می‌رسد. برخلاف ارزیابی‌های اخیرِ چین از قدرت آمریکا، ایالات متحده دستخوش یک احیای راهبردی خواهد شد. این کشور می‌تواند به کره جنوبی، ژاپن و تایوان در شکل‌گیری یک گروه متحد خریدار انرژی، زیرساخت یا لجستیک کمک کند تا چگونگی خرید و انتقال انرژی توسط این هم‌پیمانان دوباره شکل گیرد. همچنین ایالات متحده می‌تواند از این ابزار برای برقراری ارتباط با قدرت‌های اقتصادی بالقوه از جمله هندوستان، ویتنام و اندونزی بهره بگیرد. آنها با وجود آمریکا به عنوان یک صادرکننده قابل اعتماد می‌توانند منابع تأمین انرژی خود را تنوع بخشیده و تنها به روسیه و خاورمیانه اکتفا نکنند.

 
*وجود یک هم‌پیمان در خلیج فارس
اگر چین کمتر زیر بار منت تأمین‌کنندگان خاورمیانه‌ای باشد، باز هم نیاز به حجم زیادی واردات خواهد داشت و باید یک اتحاد کاملاً هدفمند، احتمالاً با ایران و/ یا عراق را در نظر داشته باشد. اگرچه اقتصاد چین نسبت به دهه‌های گذشته آهنگ رشد کندتری خواهد داشت، اما این کشور می‌تواند منابع بیشتری را به یک رویکرد دریایی جهانی و رو به رشد اختصاص دهد، چنان که تاکنون تجربیاتی به دست آورده که می‌تواند مبنا قرار گیرد. داشتن یک هم‌پیمان در خلیج فارس می‌تواند کمک کند تا چین دسترسی خود به یک حوزه سرشار از انرژی را گسترش داده و محاسبات استراتژیک ایالات متحده‌ی بالقوه متخاصم را پیچیده‌تر کند.

 
*گزینه جذاب چین؛ اتحاد راهبردی با روسیه

گزینه دیگری که شاید برای چین جذابیت بیشتری داشته باشد این است که واقعاً با مسکو بر سر انرژی به توافق برسد. این به کنار گذاشتن بی‌اعتمادی تاریخی و کنونی دو کشور در راستای هم‌ترازی راهبردی بین آنها منجر خواهد شد. این موضوع به لحاظ تئوری بسیار منطقی است. یک راهبرد قاره‌ای به پکن این امکان را خواهد داد تا از سیاست‌های مخاطره‌آمیز خاورمیانه پرهیز کرده و به نوعی وابستگی خود به خطوط دریایی طولانی تأمین انرژی را کاهش دهد. این برای چین بیش از اتحاد با ایران یا عراق جذاب خواهد بود، زیرا پکن بیش از کشورهای خاورمیانه با مسکو تجربه روابط داشته است. ممکن است این کشور بتواند در میان کشورهای تولیدکننده انرژی آسیای میانه، روابط سازنده‌تری با مسکو داشته باشد.


*سناریوی دوم: اصلاحات در چین
دومین سناریوی محتمل (اگرچه احتمال بسیار کمتری دارد) این است که چین در نظام اقتصادی و انرژی خود اصلاحات ایجاد کند. در این صورت رشد اقتصادی این کشور کند نخواهد شد و به دلیل تولید انرژی داخلی، تقاضای انرژی خالص آن کاهش خواهد یافت. در این صورت، تقاضای انرژی خالص ایالات متحده نیز همچنان پایین خواهد بود، چرا که وضعیت تولید آن هنوز خوش‌بینانه به نظر می‌رسد. تفاوت این سناریو با سناریوی اول این است که هم چین و هم ایالات متحده ثروتمندتر و قدرتمندتر خواهند شد و وابستگی کمتری به واردات انرژی خواهند داشت.

ممکن است چین در وضعیت مطلوبی قرار داشته باشد، زیرا تأمین‌کنندگان انرژی پیشین ایالات متحده بیش از آنچه پکن به آنها نیازمند است، به بازار چین نیاز دارند. چین توسط عراق، ایران و روسیه دنبال خواهد شد و این موجب می‌شود این کشور در جایگاه مطلوبی قرار گرفته و در خصوص قراردادهای تأمین انرژی و توافقات جدید سیاسی و نظامی در خلیج فارس و آفریقا اقدام به مذاکره کند. همچنین چین می‌تواند با اعمال نفوذ در خاورمیانه و روسیه رقیب ژئواستراتژیک نیرومندتری باشد و از منابع بیشتری برای تبدیل شدن به یک قدرت نظامی جهانی برخوردار خواهد بود. ارتش آزادی‌بخش چین به جای تلاش برای دنبال کردن فعالیت‌های برون‌مرزی شرکت‌های انرژی چینی می‌تواند به سراغ طرح‌های خود رفته و همان قدرت دریایی جهانی را به وجود آورد که حزب کمونیست چین در جدول زمانی خود به آن نیاز دارد.

 
* اگر چین قدرتمندتر شود، ایالات متحده باید چه سیاستی در پیش بگیرد؟

این سناریو هم‌پیمانان آمریکا از جمله ژاپن را در موقعیت راهبردی نسبتاً کم‌منفعت‌تری قرار خواهد داد. آنها همچنان به واردات انرژی وابسته خواهند بود و نسبت به چین نفوذ کمتری در میان تأمین‌کنندگان سنتی انرژی خواهند داشت. ایالات متحده به منظور حفظ جایگاه ممتاز سیاسی خود در آسیا به اولویت‌بندی کاهش خطرات برای هم‌پیمانانش خواهد پرداخت، این کار از طریق تبدیل شدن این کشور به یک صادرکننده قدرتمند انرژی و تقویت جایگاه راهبردی آن در خاورمیانه برای حفظ ثبات قیمت‌ها انجام خواهد شد. همچنین آمریکا در موضوعات مهم در زمینه توازن قدرت در خاورمیانه همچنان درگیر خواهد بود.

 
* درگیر یک رقابت امنیتی جهانی و واقعی
چین با گذشت زمان ثروت و قدرت لازم را برای مورد تهدید قرار دادن رهبری جهانی ایالات متحده در سطح سامانمند خواهد داشت و می‌تواند از قدرت زورگویانه بیشتری در آسیا- اقیانوسیه استفاده کرده و در این منطقه مطابق با منافع کشور چین تغییر شکل ایجاد کند. این کشور می‌تواند در هنگام تثبیت حضور دریایی خود در جهان از وابستگی به مناطق بی‌ثبات خودداری کند و از نفوذ لازم برای تبادل سرمایه در ازای انرژی و همراستا کردن تولیدکنندگانی مانند ایران، عراق و روسیه با منافع جهانی خود برخوردار خواهد بود. با این حال آمریکا ثروتمند و پرقدرت باقی خواهد ماند. بنابراین دو کشور می‌توانند درگیر یک رقابت امنیتی جهانی و واقعی شوند. نکته مثبت احتمالی برای ایالات متحده این است که در اینجا رشد اقتصاد جهانی سریع‌تر از سناریوی اول خواهد بود و ممکن است پکن و واشنگتن با یافتن راه‌هایی برای حفظ ثبات قیمت نفت و پایین نگه‌داشتن آن و نیز حفظ رشد اقتصاد جهانی، رقابت خود را کاهش دهند. از آنجایی که احتمالاً چین با قرار گرفتن در معرض اصلاحات اقتصادی نسبتاً آزادتر و تکثرگراتر خواهد شد، بنابراین ممکن است دو کشور در موضوعات اساسی مدیریت بین‌المللی به همگرایی برسند.


*سناریوی سوم: بهترین نتیجه برای چین
سناریویی که احتمال کمتری دارد اما همچنان محتمل است، جهانی است که در آن تولید آمریکا در صورت پایان دادن نیروهای سیاسی به رونق تولید این کشور کمتر شده و اصلاحات کشور چین منجر به کاهش یافتن تقاضای خالص آن شود. این بدترین پیامد ممکن برای آمریکاست، زیرا در این صورت نیازمند فعالیت بسیار زیاد در بازار جهانی و وابسته به آن خواهد بود، در حالی که چین فعالیت کمتری خواهد داشت. این حالت نیز مانند سناریوی دوم احتمالاً منجر به این خواهد شد که تمرکز ژئوپلیتیک چین بیشتر بر آسیا- اقیانوسیه باشد. از بین رفتن رونق نفت شیل آمریکا واشنگتن را به ثروت‌های تأمین‌کنندگان غیرقابل اعتماد وابسته خواهد کرد. در این صورت ایالات متحده از ثروت و قدرت نسبی کمتری برای رقابت جدی در آسیا برخوردار خواهد بود و ممکن است چین به یک قدرت برتر منطقه‌ای تبدیل شود.

در این سناریو ایالات متحده همچنان در وضعیتی قرار خواهد گرفت که قبل از انقلاب شیل داشت- یعنی بیشتر به کشورهای تولیدکننده نفت حاشیه خلیج فارس علاقه‌مند بوده و نفوذ کمتری بر ایران و روسیه خواهد داشت. در کوتاه مدت، ممکن است هم‌پیمانان وابسته به واردات انرژی ایالات متحده از اینکه در وضعیتی مشابه با آمریکا قرار دارند خرسند باشند و ایالات متحده برای مدتی به شیوه‌ی معمول با آنها رفتار کند. احتمالاً آنها از اینکه چین علاقه‌مندی کمتری به کشورهای مهم تولیدکننده نشان می‌دهد مورد دلجویی قرار می‌گیرند. اما نگرانی عمیق‌تر زمانی اتفاق می‌افتد که آمریکا نتواند از نظام لیبرال محافظت کرده و بنابراین به عنوان یک شریک متحد از قدرت کمتری برخوردار باشد. مانند سناریوی دوم، عامل تسکین‌دهنده برای ایالات متحده و هم‌پیمانانش در سناریوی سوم این است که اصلاحات عمیق در چین مستلزم تغییرات سیاسی خواهد بود. همانند سناریوی دوم، اگر چین وارد مرحله بعدی اصلاحات اقتصادی خود شود، اقتصاد آن نیازمند حاکمیت بیشتر قانون، آزادی مالی و انتخاب مصرف‌کننده خواهد بود و نظام سیاسی آزادتر خواهد شد. چنین تغییری در چین، از روند رو به پایین جایگاه ژئوپلیتیک ایالات متحده خواهد کاست، اما آن را معکوس نخواهد کرد.


*نتیجه‌گیری
تا زمانی که چین اصلاحات عمده اقتصادی را نپذیرد، رشد آن به‌طور قابل ملاحظه‌ای کند خواهد بود. این مسئله چین را در جایگاه ژئوپلیتیک نسبتاً زیان‌بخشی قرار خواهد داد، عمدتاً به دلیل پیامدهای این موضوع برای قدرت چین و همچنین به خاطر بعید بودن ایجاد اصلاحات در بخش انرژی، به این معنا که این کشور همچنان به واردات انرژی وابسته خواهد بود (اگرچه با آهنگ رشد کندتر) اما قدرت ملی نسبتاً کمتری خواهد داشت. در عین حال، محتمل‌ترین سناریو برای آمریکا تداوم رونق تولید است که تقاضای انرژی خالص آن را کاهش می‌دهد. در نتیجه این کشور ثروت بیشتری در اختیار خواهد داشت که می‌تواند آن را به‌طور بالقوه به قدرت نظامی تبدیل کند، می‌تواند با کشورهای مهم و کلیدی آسیا روابط جدیدی بر پایه تأمین انرژی برقرار کند و با نفوذ و قدرت بیشتر و وابستگی کمتر به روابط خاص به خاورمیانه نزدیک شود.

 

• ایران و روسیه نقش فزاینده‌ای در رقابت درازمدت چین و آمریکا ایفا خواهند نمود •

چین در حالی که ایالات متحده را قدرتمندتر و تهدیدکننده‌تر می‌بیند، اما همچنان احساس می‌کند نیازمند رشد قابلیت‌های نمایش قدرت خود است، حتی با وجودی که منابع اقتصادی کمتری در اختیار دارد. به این منظور، احتمالاً این کشور نیاز به یک هم‌پیمان خواهد داشت، بنابراین با اطمینان می‌توان گفت که عراق، ایران و روسیه نقش مهم و فزاینده‌ای در رقابت درازمدت چین و آمریکا ایفا خواهند نمود. یک اتحاد چینی بزرگ‌ترین تغییری خواهد بود که دنیا پس از مدت‌ها به خود دیده است. هم‌پیمانان آمریکا در آسیا- به خصوص ژاپن و کره جنوبی- منافع شدیدی در تداوم رونق تولید {انرژی} ایالات متحده و احیای متعاقب قدرت راهبردی این کشور دارند. آنها می‌توانند رونق تولید انرژی ایالات متحده را تداوم بخشند و به آمریکا انگیزه دهند تا توافق‌نامه‌های جدید تأمین انرژی در آسیا به یک اولویت بالای دیپلماتیک در مذاکرات این کشور تبدیل شود. اما ایالات متحده باید تعیین کند که چرا و چگونه می‌تواند از امتیاز مثبت انرژی خود به عنوان یک ابزار قدرت ملی استفاده کند.

منبع: اشراف
يکشنبه ۸ شهريور ۱۳۹۴ ساعت ۰۷:۲۵
کد مطلب: 8417
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *