کسی سراغ «اصل» را نمی‌گیرد

فاتحه‌ای برای نفت

8 بهمن 1396 ساعت 12:05

رکود مطلق در نفت آزاردهنده شده است و قدرت تصمیم‌گیری از مدیران سلب٬ همه‌چیز باید تحت نظر وزیر نفت و هیئت‌مدیره شرکت ملی نفت باشد تا آن‌ها تائید یا رد کنند. کسی هم از نفت نمی‌پرسد چه شد وعده‌هایی که قرار بود به نفت رونق داده و برای کشور ثروت خلق کند.


وحید حاجی‌پور/ صنعت نفت به لطف مدیریت حاکم بر آن قفل شده است٬ هیچ اتفاق خاصی طی 5 سال اخیر در حوزه سرمایه‌گذاری رخ نداده و به‌جز امضای ده‌ها تفاهم‌نامه همکاری و یک قرارداد با توتال٬ اما در مقابل حواشی به‌وفور نمایان است.

از بازی‌های مدیریتی و داستان‌های انتصاب‌ها و برکناری‌ها تا خبرهای عجیبی که از فساد و کم‌کاری‌ها به گوش می‌رسد٬ همه و همه نشان از به حاشیه رفتن «اصل» می‌دهد. رکود مطلق در نفت آزاردهنده شده است و قدرت تصمیم‌گیری از مدیران سلب٬ همه‌چیز باید تحت نظر وزیر نفت و هیئت‌مدیره شرکت ملی نفت باشد تا آن‌ها تائید یا رد کنند. کسی هم از نفت نمی‌پرسد چه شد وعده‌هایی که قرار بود به نفت رونق داده و برای کشور ثروت خلق کند.

هرگاه هم که عرصه تنگ می‌شود «کدی» از منتقدان می‌دهند و می‌گویند نمی‌گذارند٬ فضا را برای مشتاقان سرمایه‌گذاری تیر و ابهام‌آمیز می‌کنند. حرف‌های نخ‌نما شده‌ای که تکراری‌تر از گذشته شده است و منبعی است برای توجیه سوء مدیریت‌ها و عدم تصمیم‌گیری. تصمیم هم که گرفته می‌شود حتماً تصمیم منحصربه‌فردی است که حتی وزیر نفت به‌درستی اصلاحش می‌کند مانند قرارداد فروش گاز به یک شرکت نروژی.

گویا فقط تصمیماتی نهایی می‌شود که بیشتر به سود شرکت یا فرد خاصی باشد تا کشور؛ نمونه‌ها بسیارند ولی انتقاد اصلی به وزیر نفت است که سعی دارد همه‌چیز را تحت نظارت خود داشته باشد و تصمیم‌ها باید طوری اخذ شود که او دوست داشته باشد. برای نمونه هم‌اکنون همه پروژه‌هایی که اعتبار و حجم مالی‌شان بالای 40 میلیارد تومان باشد باید در هیئت‌مدیره شرکت ملی نفت تصویب شود. این بدان معناست که هر شرکت نفتی برای یک پروژه ساده باید ماه‌ها منتظر بماند تا مصوبه هیئت‌مدیره شرکت ملی نفت را دریافت کند. آگاهان می‌دانند که 40 میلیارد تومان در پروژه‌های نفتی عدد کوچکی است و قراردادهایی با این حجم٬ در شرکت‌هایی مانند مناطق نفت‌خیز جنوب٬ فلات قاره٬ مناطق مرکزی٬ نفت و گاز پارس و ... عددی «گم» است و معطل کردن این پروژه‌های کوچک برای اخذ مصوبه هیئت‌مدیره مصداق بارز مدیریت پادگانی است.

مدیریت پادگانی از این حیث که فرمانده در بلندی می‌ایستد و همه پادگان باید زیر نظر و چشم وی باشند٬ هر آنچه را که فرمانده دوست دارد انجام دهد٬ مدیریتی که می‌گوید کسی حق ندارد تصمیم بگیرد و هر قدمی باید با اراده وی باشد. گاهی می‌شود عدم تحرک و سکون را به مؤلفه‌های بیرونی مرتبط دانست ولی این «گاهی»٬ دیرزمانی است که در نفت دیده نشده است به‌ویژه پس از برجام که همه‌چیز قفل شده است.

قطعاً مدیران فعلی صنعت نفت بهتر از هر کارشناس دیگری می‌دانند و درک می‌کنند که چگونه مدیریتشان قفل شده است٬ نه خود جرئت تصمیم‌گیری دارند و نه اجازه‌ای به آن داده می‌شود که بخواهند تصمیم بگیرند که اگر از این قواعد دور باشند٬ خانه‌نشین می‌شوند. شاید بی‌دلیل نباشد که بسیاری از معاونان زنگنه و مدیران نفت طی چهار سال گذشته استعفا داده  و ترجیح دادند نقشی در وضعیت به وجود آمده نداشته باشند.

وضعیت امروز خیلی مبهم نیست٬ هیچ‌کس بر سرکار خود نیست٬ بازنشستگان با هر ابزاری صندلی‌ها را اشغال کرده و تکانی نمی‌خورند٬ بدنه کارکنان صنعت نفت روزبه‌روز ناراضی‌تر می‌شوند٬ سوء مدیریت‌ها «پیروزی» رنگ شده و کرختی ریشه دوانده٬ طبقه چهارده و پانزدهم روزبه‌روز از طبقات پایین فاصله گرفته و رقابت‌های درون‌سازمانی مدیران به اوج خود رسیده است٬ کسی به فکر کار نیست و چشم طمع به صندلی‌های دیگر کار را اولویت دوم کرده است. خلاصه آنکه نفت به‌طور ویژه‌ای چهار قفله شده است و در روزهایی که یکنواختی به اوج خود رسیده است٬ در حال زنگ خوردن است و باید ترسید از روزی که دیگر نتوان آن را گشود.


کد مطلب: 20235

آدرس مطلب: https://www.mizenaft.ir/note/20235/فاتحه-ای-نفت

ميز نفت
  https://www.mizenaft.ir