۴
نقدی فنی بر ادعای بزرگ شرکت ملی نفت

کدام افزایش ظرفیت تولید؟

میز نفت - با وجود ادعای شرکت ملی نفت مبنی بر احیای ظرفیت تولید نفت، یکی از کارشناسان مهندسی مخزن در یادداشتی به این ادعا واکنش نشان داده و نقدهای فنی دقیقی را به این ادعا وارد کرده است.
میدان نفتی یادآوران | میز نفت
میدان نفتی یادآوران | میز نفت
به گزارش میز نفت، رحيم سيلاوي، رئيس سابق اداره ارزيابي مخازن شركت ملي مناطق نفتخيز جنوب با ارسال یادداشتی برای این رسانه، نقدهای فنی دقیقی را درباره ادعای افزایش ظرفیت تولید نفت در شش ماه، وارد کرده است؛ یادداشت زیر، بدون هیچ تغییری در ادامه می آید:
 
چندی پیش بود که شرکت ملی نفت در خصوص افزایش ظرفیت تولید، نکاتی را مطرح کرد که نیاز است درباره ادعای این شرکت کنکاش بیشتری صورت پذیرد. به احتمال فراوان، پس از مطالعه اين يادداشت و آشنايي بيشتر با اصطلاحات تخصصي مربوط به دبي توليد، ظرفيت توليد، ظرفيت برنامه‌ريزي‌شده‌ي توليد و دبي برنامه‌ريزي‌شده‌ تولید، صحت و سقم ادعاهاي مطروحه برای مخاطبان روشن می شود.

بدليل محرمانگي اعداد و ارقام توليد، سعي شده است اين يادداشت طوري تنظيم شود كه از بيان ارقام مذكور خودداري شود. همچنين تلاش شده است خواننده به سمت بررسي ادعاهاي مصاحبه‌ مذكور بدون لحاظ كردن سليقه سياسي يا جناحي و صرفاً بر مبناي دانش و واقعيت سوق داده شود.

ضروری است که تاکید شود اين يادداشت، صرفاً يك يادداشت فني است و معتقدم می تواند فتح بابی باشد برای بررسی موضوعات فنی در رسانه ها. لذا از نقد فني به اين يادداشت استقبال مي‌كنم.
 
*بيان مسئله
مديرعامل محترم شركت ملي نفت ايران در مصاحبه‌اي اعلام كرده‌اند كه در دوره‌ي حدوداً شش ماهه‌اي كه در اين سمت قرار دارند توانسته‌اند "ظرفيت توليد نفت" را به پيش از تحريم‌ها برگردانند. بر همين اساس لازم است ادعاي مذكور از نقطه‌نظر مهندسي نفت و مديريت پروژه مورد بررسي قرار گيرد و يا اينكه مديرعامل محترم شركت ملي نفت جزئيات بيشتري ارائه دهند. فارغ از اينكه ايشان واژه‌هاي مهندسي نفت و مهندسي مخازن را جابجا استفاده كرده‌اند(كه در اين يادداشت به آن اشاره خواهم كرد) و بطور كلي استفاده از اصطلاح "ظرفيت توليد نفت" براي منظوري كه ايشان مدنظر دارند صحيح نبوده است،
 
با اين حال و بافرض صحت اين اصطلاح، دو حالت وجود دارد: حالت اول اين است كه براي افزايش ظرفيت توليد، تمام فازهاي پروژه‌هاي مختلف تحت‌الارض و سطح‌الارض يعني فازهاي "تعريف، اجرا(ساخت) و راه‌اندازي" اين پروژه‌ها در شش ماه انجام شده باشد. كه متخصصين امر و كساني كه در بخش‌هاي فني و عملياتي نفت تخصص دارند مستحضر هستند كه انجام اين فرايند در مدت زمان شش ماه نه تنها در ايران كه حتي در پيشرفته‌ترين كشورهاي نفتي نيز امكان‌پذير نيست. حالت دوم اينست كه اين پروژه‌ها از سالها قبل تعريف و شروع به اجرا شده باشند و در دوره شش ماه‌ آقاي خجسته‌مهر راه‌اندازي شده باشند. در اين حالت نيز سند زدن اين دستاوردها به نام خود دور از انصاف است.
 
از طرفي، ايشان در مصاحبه خود اشاره مي‌كنند كه: "پيش از تحريم‌هاي جديد يعني در شهريور سال 1397، ظرفيت توليد نفت خام حدود 3 ميليون و 838 هزار بشكه بود ...". همين جمله، اعترافي است بر اين واقعيت كه اين ظرفيت قبلاً نيز وجود داشته است. بنابراين هركسي كه با واژه‌شناسي مهندسي نفت آشنايي داشته باشد متوجه خواهد شد كه بازگشت به ظرفيتي از توليد كه از قبل وجود داشته است معنايي ندارد. اين جمله و برخي از موارد مطروحه در مصاحبه ايشان(مانند اشاره به تعميرات اساسي، نارسايي‌هاي تعمير چاه‌ها، نقصان تأسيسات سرچاهي و ...)، نشان مي‌دهد كه مديرعامل محترم شركت ملي نفت واژه‌هاي مهندسي نفت و مهندسي مخازن را در جاي مناسب استفاده نكرده است. بر همين اساس ابتدا لازم ديدم به واژه‌شناسي مفاهيم مرتبط با دبي توليد نفت بپردازم.
 
*مفاهيم مرتبط با دبي توليد و تاريخچه
در ترمينولوژي(واژه‌شناسي) نفت ايران، اصطلاحاتي بكار مي‌روند كه هركدام از آنها تعريف و بار معنايي خود را دارند و ارقام ارائه شده براي اين اصطلاحات، بر اساس محاسبات و اقدامات خاصي انجام مي‌شود. 5 مورد اصطلاح وجود دارد كه تداعي‌كننده‌ي دبي توليد نفت است كه هركدام از آنها تعاريف خاص خود را دارد:
دبي مجاز توليد يا دبي راهنماي برنامه‌ريزي‌شده (PGR)
ظرفيت توليد يا ظرفيت راهنماي برنامه‌ريزي‌شده (PGC)
حداكثر دبي مجاز توليد (MAR)
توان واقعي توليد
دبي واقعي توليد 
براي نخستين بار، دو اصطلاح دبي راهنماي برنامه‌ريزي‌شده (Planning Guide Rate) و حداكثر دبي مجاز توليد (Maximum Allowable Rate) بصورت مخفف PGR و MAR در گزارش سال 1968 (گزارش شماره P-1382 موجود در بايگاني مركزي مناطق نفتخيز جنوب) توسط گروه مشاور مهندسي مخازن (REAG) ارائه شد.
 
بر مبناي اين گزارش، MAR بعنوان حداكثر دبي مجاز يك مخزن بگونه‌اي كه آسيبي به ضريب بازيافت نهايي آن وارد نشود و PGR بعنوان دبي مجاز توليد مخزن بر مبناي ملاحظات اقتصادي و نيازهاي سرمايه‌گذاري تعريف گرديد. تخمين مقادير اين دو عدد برعهده اداره مهندسي مخازن قرار داشت و مبناي برنامه‌هاي حفاري و توسعه‌اي قرار مي‌گرفت.
 
 بدليل وجود ابهاماتي در اين تعاريف، مجدداً در سال 1970 گزارشي توسط اداره مهندسي مخازن (گزارش شماره P-1903) ارائه گرديد و ضمن تعريف حداكثر دبي ناحيه‌اي، مقرر گرديد اگر يك مخزن تا مدتي با PGR تعريف شده توليد كرد بگونه‌اي كه حداقل 25 درصد از حجم نفت قابل برداشت آن توليد شود، نسبت به افزايش مقدار PGR آن مخزن اقدام شود. در اين گزارش، اصطلاح ظرفيت راهنماي برنامه‌ريزي‌شده (Planning Guide Capacity) با مخفف PGC تعريف شد.
 
 بر همين اساس، بمنظور انعطاف‌پذيري و ايجاد ظرفيت قابل اطمينان، برنامه‌ريزي براي تأسيسات فراورشي بگونه‌اي انجام شود كه 10 درصد بيشتر از مقدار PGR درنظر گرفته شود. اين مقدار، يعني حاصلضرب مقدار PGR در ضريب 1/1، بعنوان PGC در نظر گرفته شد.
 
با وجود اين گزارشات، ابهامات و برداشت‌هاي متفاوت از تعاريف مذكور به قوت خود باقي بود. بمنظور رفع ابهامات، در سال 1370 گزارش شماره P-4252 توسط گروهي از كارشناسان مهندسي مخازن منتشر و به بررسي اين مفاهيم و نحوه تغييرات در مقادير PGR مخازن پرداخته شد.
 
مهمترين قدم و اقدام درست در زمينه شفاف‌سازي و نهايي‌سازي نحوه محاسبه PGR و PGC ، در سال 1394 و توسط آقاي حميد دريس مدير امور فني وقت مناطق نفتخيز جنوب انجام شد. به نظر اينجانب، انتشار اين نامه‌ها اقدامي قابل تقدير و شجاعانه بود. طبق نامه‌هاي شماره 123087 و 123413 ايشان، مقرر گرديد ارزيابي مخازن و مهندسي نفت، مقادير PGR و به تبع آن PGC مخازن، صرفاً بر اساس پارامترها و عوامل مخزني و تحت‌الارضي و دوره تثبيت دبي توليد قابل قبول(پلاتو) از نظر اقتصادي تعيين شود و محدوديت‌هاي سطح الارضي نه تنها در تعيين آن مقادير نقش نداشته باشند بلكه بالعكس تابعي از آن باشند.
 
 مدير وقت امور فني مناطق نفتخيز جنوب در نامه شماره 123087 نوشت: "در غير اين صورت، برنامه توليد تابعی از وضعيت اجرايی پروژه‌ها و ملزومات خواهد شد در حاليكه بايد عكس اين وضعيت برقرار باشد. اين شرايط عملاً ممكن است باعث گردد برنامه توليد در بعضي از مخازن، تحت تأثير محدوديت ظرفيت تأسيسات، كمتر از پتانسيل واقعي توليد اعلام شود". با اين نامه‌ها و اتخاذ اين روش درست و بجا، از آن تاريخ به بعد ابهامات مربوط به تعاريف اعداد PGR و به تبع آن PGC رفع شد.
 
در حال حاضر، مقادير PGR و PGC مخازن مختلف بر اساس مطالعات انجام شده و بررسي عملكرد مخازن، بصورت ساليانه به ترتيب توسط ادارات ارزيابي مخازن و مهندسي نفت بررسي، بازبيني و منتشر مي‌شوند.
 
*جمع‌بندي تعريف مفاهيم مرتبط با دبي توليد
بر اساس بررسي‌هاي تاريخچه‌اي فوق، هريك از اصطلاحات مرتبط با دبي روزانه توليد نفت بصورت ذيل تعريف مي‌شوند:

*دبي مجاز توليد يا دبي راهنماي برنامه‌ريزي‌شده (PGR): ميزان دبي روزانه‌اي كه يك مخزن بر اساس مكانيسم‌هاي توليد (طبيعي يا مصنوعي) و بدون درنظر گرفتن هيچ محدوديتي مي‌تواند بدون كاهش ضريب بازيافت نهايي و در مدت زمان قابل قبولي توليد كند را PGR مي‌نامند. مقادير PGR مخازن، بر اساس مطالعات جامع مخازن و بررسي عملكرد آنها ارائه مي‌شوند و بعنوان حداكثر دبي روزانه‌اي كه يك مخزن مي‌تواند بصورت بالقوه و بدون آنكه موجب كاهش ضريب بازيافت مخزن توليد كند تعريف مي‌شود. بنابراين، PGR يك عدد صرفاً مخزني است و ربطي به فعاليت‌هاي دولت‌ها، وزيران و مديران عامل شركت‌ها ندارد.

*ظرفيت توليد يا ظرفيت راهنماي برنامه‌ريزي‌شده (PGC): جهت اطمينان از تأسيس تسهيلات سطح‌الارضي كافي و با ضريب اطمينان بيشتر، مقدار PGR بعلاوه درصدي از آن (معمولا بين 5 تا 10 درصد) بعنوان PGC درنظر گرفته مي‌شود. بنابراين، PGC حاصلضرب مقدار PGR در ضريب انعطاف يا اطمينان(بين 05/1 تا  1/1)، بعنوان PGC مي‌باشد. اين عدد نيز صرفاً مخزني است و ربطي به فعاليت‌هاي دولت‌ها، وزيران و مديران عامل شركت‌ها ندارد.

*توان واقعي توليد: هر مخزن يك توان بالقوه براي توليد روزانه دارد كه همان PGR است و مقدار آن براي هر سال، در انتهاي سال قبل توسط اداره ارزيابي مخازن اعلام و با يك ضريب انعطاف به مقدار PGC تبديل مي‌شود. قاعدتاً براي رسيدن به مقدار PGC آن سال، بايد برنامه‌يزي لازم براي حفاري چاههاي جديد، انجام عمليات‌هاي تعميراتي و ترميمي چاهها، اجراي پروژه‌ها و ساخت و نوسازي تأسيسات سطح‌الارض انجام ‌شود. بهترين حالت اين است كه امكانات به حدي باشد كه برنامه‌ها با هدف رسيدن به مقدار PGC چيده شود. اما تأمين چنين امكاناتي بنا به دلايلي امكان‌پذير نيست. اين دلايل شامل عدم وجود تكنولوژي يا ابزار لازم، محدوديت تعداد دكل‌ها، كمبود بودجه، عدم تكميل به موقع پروژه‌هاي سال‌هاي قبل، عدم امكان ساخت تأسيسات سطح‌الارض و ... مي‌باشد.

لذا در اين حالت، سازمان برنامه‌ريز با توجه به اين محدوديت‌ها و با اولويت‌بندي كارها، برنامه‌ توليد را بر اساس امكانات و بودجه واقعي مي‌چيند. سازمان مذكور با علم به اينكه برآورده كردن مقدار PGC بدليل اين محدوديت‌ها امكانپذير نيست، نسبت به ارائه توان واقعي توليد اقدام مي‌كند. در واقع توان واقعي توليد، درصدي از PGC است كه متناسب با توان لجستيكي و بودجه‌اي سازمان قابل برنامه‌ريزي است. لذا علاوه بر مقادير PGR و PGC، اداره مهندسي نفت بر اساس همين توان لجستيكي و بودجه‌اي و ميزان آمادگي براي اجراي پروژه‌هاي كوتاه‌مدت، ارقامي با عنوان توان واقعي توليد ارائه مي‌كند و اين همان ارقامي هستند كه شركت‌هاي بهره‌بردار متعهد به برآورده كردن آن هستند.

*دبي واقعي توليد: همانگونه كه اشاره شد، توان واقعي توليد همان برنامه‌اي است كه براي يك سال چيده شده تا برآورده شود اما دبي واقعي توليد، خروجي اجراي برنامه‌ي توان واقعي است. قاعدتاً اگر برنامه‌اي كه براي توان واقعي چيده شده به درستي پيش برود، دبي واقعي با توان واقعي توليد برابر خواهد بود. البته ممكن است دبي واقعي از توان واقعي بيشتر يا كمتر شود. مثلا اگر در برنامه‌ي توان واقعي، دبي توليد يك چاه 3 ه.ب.ر پيش‌بيني شده باشد اما بعد از حفاري و به توليد آمدن فقط 2 ه.ب.ر توليد كرد منجر به كمتر شدن دبي واقعي مي‌شود. همچنين، ممكن است بنا به دلايل فني، حفاري يا تعمير يك چاه طبق برنامه پيش نرود يا اينكه يك پروژه سطح‌الارض كه انتظار مي‌رفت در آن سال راه‌اندازي شود بنا به دلايلي به موقع تمام نشود يا متوقف شود. در اين حالت نيز دبي واقعي كمتر خواهد شد. 

*بررسي ادعاي افزايش ظرفيت توليد نفت
با بررسي واژه‌هاي مرتبط با "توليد نفت" اكنون مي‌توان با دقت بيشتري اداعاي افزايش ظرفيت توليد را تحليل كرد. همانطور كه در ابتداي اين يادداشت ذكر شد، آقاي خجسته‌مهر از اصطلاح "افزايش ظرفيت توليد نفت" استفاده كردند و آن را جزو دستاوردهاي دوره شش ماهه مديريت خود برشمردند. اما منظور ايشان از عبارت "ظرفيت توليد نفت" چيست؟ با فرض اينكه PGC و PGR يك مفهوم با دو تعريف متفاوت هستند، ابتدا بايد مشخص كنيم منظور مقامات رسمب چيست؟ به موارد ذيل دقت فرماييد:
 
فرض اول: منظور ايشان افزايش مقدار PGC است: همانگونه كه اشاره شد، مقادير PGC و PGR بر مبناي ظرفيت بالقوه مخازن براي توليد تعريف مي‌شوند و افزايش يا كاهش مقدار آنها ارتباطي به فعاليت يا عدم فعاليت دولت‌ها ندارد و دو مفهوم كاملاً مخزني هستند. بنابراين فعاليت‌هاي 6 ماهه نمي‌توانسته موجب افزايش اين اعداد شود زيرا مقادير PGC و PGR مخازن براي سال 1400 در اواخر سال 1399 منتشر گرديد. ضمن اينكه تجديدنظر و تغيير در اين اعداد صرفاً يك موضوع مخزني است و ارتباطي به بودجه، امكانات لجستيكي و ... ندارد.

فرض دوم: منظور ايشان افزايش توان واقعي توليد است: اشاره شد كه توان ولقعي توليد ميزان توليدي است كه بر مبناي امكانات لجستيكي و بودجه، برنامه‌ريزي مي‌شود. هدف از اين برنامه، رسيدن به مقدار PGC است اما معمولاً بنا به دلايلي مانند عدم وجود تكنولوژي يا ابزار لازم، محدوديت تعداد دكل‌ها، كمبود بودجه، عدم تكميل به موقع پروژه‌هاي سالهاي قبل، عدم امكان ساخت تأسيسات سطح‌الارض و ... اين عدد كمتر از PGC است. با توجه به جملاتي كه آقاي خجسته‌مهر در مصاحبه خود بكار برده‌اند، احتمالاً منظور ايشان افزايش توان واقعي توليد بوده است كه باز هم بنا به دلايلي امكانپذير نيست.

در واقع، فارغ از اصطلاحي كه نادرست بكار برده‌اند، ايشان ادعا مي‌كند كه با اقداماتي كه صورت گرفته، ميزان توان واقعي توليد را به قبل از شرايط تحريم‌ها رسانده است. به اين بخش از مصاحبه ايشان دقت فرماييد:"وقتی ما از ظرفیت تولید صحبت میکنیم، منظورمان فقط توان تولید از چاه نیست، بلکه باید مجموعه‌ای از عوامل تأثیرگذار شامل ظرفیت خطوط لوله جریانی، واحدهای فرآورشی، خطوط انتقال نفت به مبادی مصرف و حتی نیروی انسانی در نظر گرفته شود. در نتیجه برای بازگرداندن ظرفیت تولید نفت به قبل از تحریم باید پروژه‌های متعددی تعریف و اجرا شود.

ممکن است یکی از چاه‌های ما بتواند رقم بالایی را تولید کند، ولی واحد فرآورشی برای آن موجود نباشد، در این صورت نمی‌توان گفت که ظرفیت تولید افزایش پیدا کرده است، زیرا تمام بسته‌های تعریف شده برای افزایش ظرفیت محقق نشده است."
 
اگر به اين بخش از مصاحبه ايشان دقت شود، متوجه مي‌شويم كه منظور ايشان افزايش توان واقعي توليد است و نه ظرفيت توليد. بنابراين ايشان مدعي هستند كه توان واقعي توليد نفت را افزايش داده‌اند. يعني در اين شش ماه، ايشان علاوه بر اينكه پروژه‌هاي احداث تسهيلات سطح‌الارض مانند امكانات فراورشي، خط لوله و ...را مصوب، تعريف، و اجرا نموده‌اند بلكه اين پروژه‌ها را راه‌اندازي نيز كرده‌اند.
 
دقت فرماييد كه فقط تعريف پروژه ملاك نيست. مدت زمان يك پروژه سطح‌الارض (بعنوان مثال يك واحد نمكزدايي يا خط لوله) از فاز تعريف تا فاز شروع اجراي آن و سپس فاز اتمام و راه‌اندازي آن پروژه هرگز نمي‌تواند شش ماه باشد. كساني كه در اين زمينه كار كرده‌اند مي‌دانند كه امكان چنين امري محال است. حتي اگر پروژه‌اي در سال 1400 تعريف و براي آن بودجه مصوب ‌شود،
 
ميزان دبي توليد حاصل از اجراي آن پروژه، براي سال راه‌اندازي و در مدار قرار گرفتن آن محاسبه مي‌شود نه براي سالي كه آن پروژه تعريف شده است. حال فرض كنيم پروژه‌هايي هم بوده‌اند كه در اين شش ماه كه ايشان مديرعامل بوده‌اند در مدار توليد قرار گرفته‌اند. اگر چنين اتفاقي افتاده است با قطع و يقين بايد نتيجه گرفت كه تعريف و اجراي اين پروژه‌ها كار دولت قبل بوده و فقط اتمام آنها در دولت فعلي اتفاق افتاده است.
 
 مدیرعامل محترم شرکت ملی نفت براي اقناع بخش كارشناسي و فني، بايستي با جزئيات بيشتري اعلام كنند براي افزايش توان واقعي توليد (يا با ادبيات خودشان ظرفيت توليد!) چه اقداماتي صورت گرفته است؟ در اين شش ماه كه مديرعامل بوده‌اند براي افزايش اين ميزان توان توليد، چه پروژه‌هايي تعريف كرده‌اند كه در همان شش ماه نيز به اتمام رسيده‌اند؟
 
نكته‌ي مهمي كه در اين زمينه بايد به آن اشاره نمود اين است كه براي اثبات صحت عدد توان واقعي توليد در زمان تحريم‌ها و بسته بودن بسياري از مخازن، بايستي مانور توليد حداكثري انجام شود. مانور مذكور در چه تاريخي انجام و نتيجه آن چه بود؟
 
جهت روشن شدن موضوع اهميت مانور توليد، به اين نكته اشاره كنم كه با وجود اينكه بسته شدن مخازن براي مدت زمان طولاني موجب رشد فشار در برخي از مخازن مي‌شود اما اين بسته بودن، عواقب و مشكلاتي بوجود خواهد آورد كه در 3 دسته از مخازن نمود بيشتري دارد:
 
1 - مخازني كه نفت آنها داراي مشكل رسوب مواد آلي سنگين (آسفالتين) مي‌باشد: در اثر توقف توليد اين مخازن، در ستون چاه‌ها رسوبات آسفالتين تشكيل مي‌گردد و براي راه‌اندازي مجدد چاه‌ها احتياج  به  تميزسازي با لوله مغزي سيار و در برخي شرايط با دكل خواهند داشت. معمولاً بسياري از مخازن بنگستاني و برخي از مخازن آسماري با اين مشكل مواجه هستند. آيا برآوردي وجود دارد كه در صورت باز شدن اين مخازن، چه مقدار نفت تحت تأثير رسوب آسفالتين توليد نخواهد شد؟

2 - مخازن ماسه‌اي نامتراكم: در اينگونه مخازن بدليل شُل بودن سنگ مخزن، چاه‌ها با مشكل توليد ذرات ماسه‌اي روبرو هستند. در اثر بسته شدن طولاني مدت چاه و انباشت اين ذرات، معمولاً امكان حركت نفت به درون چاه بدليل وجود اين ذرات با مشكل مواجه مي‌شود. براي رفع گرفتگي‌هاي ناشي از اين ذرات بايستي عمليات رفع ذرات و احياي چاه‌ها انجام شود كه فرايند سختي بحساب مي‌آيد. برخي از  چاه‌هاي مخازن آسماري كه مجهز به سيستم‌هاي كنترل ماسه نيستند در اين گروه قرار مي‌گيرند. تخمين اينكه چه مقدار از توليد نفت تحت تأثير اين مشكل قرار دارد نيز براي اعلام دقيق توان واقعي توليد اهميت زيادي دارد.

3 - مخازني كه داراي سفره آبي بسيار قوي مي‌باشند و افت فشار قابل توجهي در طي تاريخچه خود داشته‌اند: بنا بر اصل superposition، پس از توقف توليد نفت از مخزن، آب ورودي از سفره آبي به  مخزن تا رسيدن  به  يك فشار متعادل ادامه خواهد يافت و در نتيجه در صورتيكه توقف توليد طولاني شود، اين خطر بالقوه وجود دارد كه پس از شروع توليد مجدد از اين مخازن، فواصل توليدي برخي از چاههاي اين مخازن(بستگي به فاصله مشبك از سطح تماس آب و نفت) عملا آبزده شوند. در اين حالت نياز است كه عمليات‌هاي بستن فواصل آبزده شده و مشبك‌كاري فواصل جديدتر در اعماق فوقاني انجام شود. 

در ارتباط با اين سه نوع مخازن، سؤالات زير مطرح است:

سؤال اول: آيا آقاي خجسته‌مهر بدون برگزاري مانور توليد حداكثري، برآورد دقيقي از ميزان نفتي كه تحت تأثير موارد سه‌گانه فوق‌الذكر توليد نخواهد شد دارند؟ قاعدتاً با برآورد دقيق اين ميزان نفت، بايد براي جبران آن، انجام عمليات‌هاي تعميري و ترميمي در برنامه قرار گيرد. اين عمليات‌هاي تعميري و ترميمي بر روي چاه‌ها بايد بعد از باز شدن دائمي مخازن (بعد از رفع كاهش تكليفي) انجام شود و نه در حال حاضر.

سؤال دوم: شركت‌هاي بهره‌بردار در چه تاريخي (تاريخ‌هايي) ميزان توان توليد خود را اعلام كرده‌اند؟ و آيا در اعداد اعلامي خود، به ميزان نفت غيرقابل توليد سه نوع مخازن فوق‌الذكر نيز اشاره كرده‌اند؟
 
*نتيجه‌گيري نهايي

1 - آقاي خجسته‌مهر در مصاحبه خود اذعان داشته است كه "پيش از تحريم‌هاي جديد يعني در شهريور سال 1397، ظرفيت توليد نفت خام حدود 3 ميليون و 838 هزار بشكه بود ...". همين جمله، اعترافي است بر اين واقعيت كه اين ظرفيت قبلاً نيز وجود داشته است. بنابراين هركسي كه با واژه‌شناسي مهندسي نفت آشنايي داشته باشد متوجه خواهد شد كه بازگشت به ظرفيتي از توليد كه از قبل وجود داشته است معنايي ندارد. 

 طبق تعاريف واژه‌هاي مهندسي نفت، ظرفيت توليد يا همان PGC، بر مبناي ظرفيت بالقوه مخازن براي توليد تعريف مي‌شود و افزايش يا كاهش مقدار آن ارتباطي به فعاليت يا عدم فعاليت دولت‌ها ندارد و يك مفهوم كاملاً مخزني است. در واقع، ظرفيت توليد مخازن بر اساس مكانيسم‌هاي توليدي مخازن توسط ادارات مهندسي مخازن محاسبه و اعلام مي‌شود و مبناي محاسبات آنها انجام مطالعات جامع و شبيه‌سازي‌ها و مدل‌سازي‌هاي مخازن است و ربطي به فعاليت دولت‌هاي مختلف ندارد.

2 - در علم مهندسي مخازن، واژه‌هاي مختلفي براي بيان دبي توليد مخازن بكار مي‌روند كه هركدام از آنها تعاريف و بار معنايي خاص خود را دارند. آقاي خجسته‌مهر از اصطلاح "ظرفيت توليد نفت" استفاده كرده‌اند در حاليكه بر اساس بخش‌هايي از مصاحبه ايشان‌، با قطعيت مي‌توان گفت كه منظور ايشان "توان توليد نفت" است.

3 - براي افزايش توان توليد نفت بايستي نسبت به "تعريف، اجرا و راه‌اندازي" پروژه‌هاي مختلف تحت‌الارض و سطح‌الارض اقدام نمود. معمولاً فرايند "تعريف، اجرا و راه‌اندازي" پروژه‌ها بخصوص پروژه‌هاي سطح‌الارض يك فرايند زمانبر است و به هيچ عنوان نمي‌توان اين فرايند را در مدن زمان 6 ماه انجام داد. اگر هم احياناً در زمان مديريت آقاي خجسته‌مهر پروژه‌‌اي راه‌اندازي شده است، تعريف و اجراي آن پروژه در زمان قبل از اين 6 ماه شروع شده است. جهت تنوير افكار بخش فني، ايشان بايستي اعلام كنند كه براي افزايش توان واقعي توليد (يا با ادبيات خودشان ظرفيت توليد!) چه اقداماتي صورت گرفته است؟ در اين 6 ماه كه مديرعامل بوده‌اند براي افزايش اين ميزان توان توليد، چه پروژه‌هايي تعريف كرده‌اند كه در همان 6 ماه هم اجرا و هم راه‌اندازي شده‌اند؟

4 - نكته‌ مهمي كه در اين زمينه بايد به آن اشاره نمود اين است كه براي اثبات صحت عدد توان واقعي توليد در زمان كاهش‌هاي تكليفي(شرايط تحريم) و بسته بودن بسياري از مخازن، بايستي مانور توليد حداكثري انجام شود. مانور مذكور در چه تاريخي انجام و نتيجه آن چه بود؟ آيا برآوردي از ميزان نفتي كه بعد از باز شدن مخازنِ داراي مشكل رسوب آسفالتين، مشكل توليد ماسه و مخازن داراي سفره‌آبي قوي قابل توليد نيست وجود دارد؟ چون براي توليدي نمودن اين ميزان نفت، بايستي برنامه‌هاي تعمير چاه‌ها تنظيم شود و اجراي اين عمليات‌ها را بعد از باز نمودن چاههاي مخازن مذكور انجام داد.
شنبه ۲۷ فروردين ۱۴۰۱ ساعت ۰۶:۴۱
کد مطلب: 32834
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *