۳
۹
صدای اعتراض از خلیج فارس شنیده می‌شود

فلات قاره نسخه جدید جنوب

فلات قاره در مسیر اضمحلال قرار گرفته است، زیرا در نگاه مدیریت ارشد وزات نفت، 2 حوزه مهمتر هستند و مابقی هیچ؛ غرب کارون و پارس جنوبی همه نگاه‌های وزارت نفت را به خود اختصاص داده‌اند و فلات قاره به مانند یک عنصر مزاحم و دردسرساز دیده می‌شود که با انتقال دارایی‌های آن به شرکت‌های دیگر، می‌توان از حجم دردسر آن کاست.
فلات قاره نسخه جدید جنوب
ميزنفت در نخستین روزهای وزارت بیژن نامدار زنگنه در سال 92 نشستی در دفتر کار وزیر نفت برگزار می‌شود که به مسائل شرکت نفت فلات قاره ایران اختصاص داشت. رکن الدین جوادی؛ مدیرعامل سابق شرکت ملی نفت ایران و محمود زیرکچیان زاده؛ مدیرعامل اسبق شرکت نفت قلات قاره ایران هم در این جلسه حضور داشتند. یکی از مسائل مهم مطرح شده در این نشست، به پروژه ان.جی.ال خارگ مربوط بود که وزیرنفت واگذاری آن را خواستار شد، اما زیرکچیان‌زاده با آن مخالفت و تصریح کرد که می‌توان با اندکی حمایت، اجرای این پروژه را به پایان رساند. بحث کمی بالا گرفت تا اینکه زیرکچیان‌زاده از سوی زنگنه به بیرون راهنمایی شد و پس از چند ساعت حکم برکناری خود را دریافت کرد.

از آن روز حدود چهار سال می‌گذرد و شرکت نفت فلات قاره ایران، روز به روز ضعیف‌تر از گذشته می‌شود. بی توجهی محض وزارتخانه به این شرکت، فلات قاره را روبه‌روی وزارت نفت قرار داد. شبیه اتفاقی که در سال 77 برای مناطق نفتخیز جنوب رخ داد، با این تفاوت که، امروز جای مناطق نفتخیز را فلات قاره پر کرده و در این معادله، این شرکت رو به افول قرار گرفته است و حتی نامه مهم سعید حافظی؛ مدیرعامل سابق شرکت نفت فلات قاره ایران به وزیر نفت هم راه به جایی نبرد و فلات در مسیر کاهش تولید حرکت کرد.

یکی از جنجالی‌ترین تصمیمات در چند سال گذشته به شرکت نفت فلات قاره ایران تحمیل شد؛ مسئولیت توسعه میدان‌های فرزاد ای و بی با دستور وزیر نفت و هیئت مدیره شرکت ملی نفت ایران از شرکت نفت فلات قاره گرفته شد و به شرکت نفت و گاز پارس انتقال یافت. این تصمیم موجب خشم فلاتی‌ها شد و نفت و گاز پارس هم سرخوش از این اتفاق، در پوست خود نمی‌گنجید.

استدلال این تصمیم آن بود که چون شرکت نفت و گاز پارس، وظیفه کارفرمایی میادین گازی دریایی در استان بوشهر را بر عهده دارد، از این رو، بهتر است میدان گازی فرزاد هم به این شرکت واگذار شود.بر اساس دیدگاه حاکم بر وزارت نفت، شرکت نفت و گاز پارس باید وظیفه توسعه میدان‌های گازی دریایی را بر عهده بگیرد و شرکت نفت فلات قاره هم کارفرمایی توسعه میدان‌های نفتی دریایی، از این رو، لایه نفتی پارس جنوبی هم به شرکت نفت فلات قاره واگذار شد. بر همین اساس 120 نفر از کارکنان شرکت نفت فلات قاره برای حضور در این پروژه با گذراندن دوره‌های آموزشی، خود را برای حضور روی شناور بهره‌برداری و ذخیره‌سازی نفت (FPSO) آماده کردند و سرانجام با حضور این شرکت در پروژه لایه نفتی، تولید آغاز شد اما اواخر سال گذشته بود که دستور داده شد لایه نفتی به شرکت نفت و گاز پارس برگشت داده شود.

رقابتی که میان منوچهری و پاک‌نژاد شکل گرفته بود، با ضعف شدید معاون تولید به سود معاون توسعه تمام شد تا به همگان ثابت شود که وقتی فردی غیرتولیدی وظیفه معاونت تولید را بر عهده بگیرد، نتیجه‌اش آنی می‌شود که امروز به ظهور رسیده است.
همان روزی که پاک‌نژاد در مراسم بهره‌برداری رسمی از پروژه لایه نفتی از طریق ویدئو کنفرانس به رئیس‌جمهوری گزارش کار می‌داد، بسیاری گفتند حضور وی روی FSPO برای آخرین بار به ثبت رسید. منوچهری همه چیز را برای اخراج شرکت نفت فلات قاره از لایه نفتی آماده کرده بود و سرانجام این تصمیم تصویب و صادر شد.

فلات قاره در حال از دست دادن میدان گازی بلال هم است، می‌‌خواهند این پروژه را نیز از این شرکت بگیرند و با توجه به وضعیت تولید نفت از دریا، وضعیت این شرکت روز به روز بدتر از گذشته می‌شود. به‌صورت آرام و زیرپوستی دارایی‌های فلات قاره در حال مصادره شدن به سود معاونت توسعه است و همه تلاش‌های مدیران فلات، به «هیچ» ختم شده است، زیرا نگرش مدیران عالی به فلات قاره، آنی نیست که باید باشد. اگر نگاه غالب به فلات قاره کمی دلسوزانه و مدبرانه بود، در 2 سال اخیر احیای تولید این شرکت عملیاتی می‌شد، ولی همه چیز روی کاغذ است. همه برنامه‌ها بر قراردادهای جدید نفتی متمرکز شده است.

فلات قاره با تصمیماتی که برایش اتخاذ می‌شود، حالا نقش مناطق نفتخیز در دوران «زنگنه اول» را به خود گرفته است، خطری بزرگ برای صنعت نفت که گویا با اندیشه‌های وزیر نفت تمامی ندارد. نیروهای این شرکت سرخورده و بی‌انگیزه شده‌اند و از این بی‌تفاوتی و تضعیف سازمان خود، نمی‌دانند چه کنند. آنان حساب نمی‌شوند و هر روز شاهد آب رفتن تولید و دارایی‌های خود هستند،  دست بسته به آینده امید دارند و بیشتر از جنوبی‌ها، برای نبودن پاک‌نژاد در سمت کنونی دعا می‌کنند.

فلات قاره در مسیر اضمحلال قرار گرفته است، زیرا در نگاه مدیریت ارشد وزات نفت، 2 حوزه مهمتر هستند و مابقی هیچ؛ غرب کارون و پارس جنوبی همه نگاه‌های وزارت نفت را به خود اختصاص داده‌اند و فلات قاره به مانند یک عنصر مزاحم و دردسرساز دیده می‌شود که با انتقال دارایی‌های آن به شرکت‌های دیگر، می‌توان از حجم دردسر آن کاست.

در پایان بهتر است نظر یکی از کارکنان فلات قاره را مرور کنیم که خود مؤید نکته‌هایی است که تا الآن شرح داده شد:
حدود 10 ماه پیش که بهره‌برداری پروژه لایه نفتی به شرکت نفت فلات قاره ایران واگذار شد. مدیرعامل این شرکت در نامه‌ای، به مدیران همه مناطق عملیاتی تحت مدیریت خود، نیروهای متخصص و با تجربه این مناطق را برای حضور در پروژه یادشده مأمور کرد، در شرایطی که همه این افراد در سمت‌های سازمانی  یا غیر از سمت سازمانی خود مشغول به کار بودند و شرایط به‌نسبت خوبی داشتند.

بیشتر این کارکنان، نیروهای کلیدی و قابل اتکا در واحد خود بودند، از این رو، این مأموریت برای مناطق محل خدمت آنان، کمی سخت بود و به همین علت، جدا شدن این افراد، برای مناطق آنها مشکل‌ساز شد، از این رو، ترخیص این افراد از مناطقی که در آن کار می‌کردند، با سختی و گاها با تنش‌هایی نیز همراه شد که افراد مدعو برای این پروژه با انگیزه خدمت به این مملکت و مثمرثمرتر بودن در شرکت، این سختی‌ها را به جان خریدند و موافقت مناطق خود را هم برای این جابه‌جایی، اخذ کردند.

آنان با هزار امید و آرزو به پروژه لایه نفتی آمدند و در راه‌اندازی سکوی سرچاهی این میدان به‌طور کامل مشارکت کردند، آن هم در بدترین شرایط رفاهی روی سکو! این کارکنان، با انگیزه و اشتیاق زیادی روی مدارک پروژه مطالعه بر روی آنها به‌طور کامل تسلط پیدا کردند و پس از استقرار FPSO در آب‌های حاکمیتی کشورمان، روی آن حاضر شدند دیدگاه‌های خودشان را در باره بهره‌برداری، در تعامل مطلوب با پیمانکار، ارائه کردند.

همه چیز مهیا بود برای تحویل گرفتن این پروژه از پیمانکار و تداوم بهره‌برداری از این میدان به دست نیروهای توانمند شرکت نفت فلات قاره ایران؛ نیروهایی که در طول حدود یک سال کار بر روی این پروژه، اشراف کاملی بر روی آن پیدا کرده بودند. اما ناگهان ورق برگشت و بار دیگر، موضوع بازگرداندن بهره‌برداری از پروژه به شرکت نفت و گاز پارس مطرح شد، انگار آب سردی بر پیکر کارکنان فلات قاره ریخته شد و همه باید سرخورده و ناامید به مناطقی که از آنجا آمد بودند، باز‌می‌گشتند، در حالی که در طول یک‌سال نبود آنان در این مناطق، افرادی جایگزین آنان شده بودند و با توجه به تنش‌هایی که در جدا شدن‌شان از مناطق عملیاتی فلات قاره و پیوستنشان به پروژه لایه نفتی به وجود آمده بود، این بار برگشتنشان هم پر دردسر شده بود.

حالا در نظر بگیرید به علت عدم مدیریت مناسب، چه مقدار هزینه برای آموزش این افراد صرف شده است و با این کار به هدر می‌رود و چه فشارها و فرسایش‌های روحی به سرمایه‌های انسانی تحمیل می‌شود و به علت عدم آشنایی با کار و عدم وجود تخصص در بهره‌برداری، چه مشکلاتی در آینده لایه نفتی به وجود خواهد آمد.

ای کاش کسی پاسخگو بود و مسئولیت این مسائل را به عهده می‌گرفت و...
 
دوشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۶ ساعت ۱۱:۴۸
کد مطلب: 17986
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *


رسا
Iran, Islamic Republic of
هدف این سایت از طرح این همه مطالب تفرقه انگیز و بی پایه چیست؟ مگر نه اینکه شرکت ملی نفت دو معاونت توسعه و تولید تشکیل داده که هرکدام به وظایف خاص خود بپردازند!؟ اگر قرار باشد شرکتهای تولیدی مثل فلات قاره و معاونت تولید که بالاسر آن است کماکان متولی توسعه طرحها هم باشند و بالعکس معاونت توسعه و زیرمجموعه های آن متولی تولید و بهره برداری هم باشند که نقض غرض است و این همه تشکیلات و سازمان بی معنی خواهد بود و بازهم این سایت انتقاد دیگری رو خواهد کرد. پس علت این همه داستان سازی خیالی در مورد دعوای قدرت چیست؟ در خصوص میدان گازی بلال در مجاورت پارس جنوبی و با مشخصات گاز مشابه، بسیار طبیعی و عقلانی است که توسعه آن به متولی توسعه پارس جنوبی داده شود. آه و ناله ندارد و نشانه ضعف و قوت افراد نیست. طبیعی و بهتر است فلات قاره به عنوان یک شرکت تولیدی تمام توان و تمرکز خود را صرف حفظ و نگهداشت توان تولید کند که در آن تخصص دارد. نفت و گاز پارس هم به عنوان یک شرکت توسعه ای، فعالیتهای بهره برداری و عملیاتی خود را به شرکتهای تولیدی واگذار نماید و فقط بر توسعه تمرکز کند.
Iran, Islamic Republic of
دوست عزیز !
شمامثل اینکه متن خبر را نخوانده اید و اظهار نظر فرمودید
راهبری FPSO و بهره برداری از لایه نفتی که جزء وظایف لا ینفک شرکت تولید محور فلات قاره می باشد پس چرا به شرکت توسعه محور پارس جنوبی واگذار شده است؟؟؟؟
Iran, Islamic Republic of
اتفاقا حرف بنده همین است که تولید دست شرکت تولیدمحور باشد و معاونت تولید‌
توسعه هم دست معاونت توسعه باشد و شرکت توسعه محور. بنابراین راهبری سکوهای نفتی و گازی و شناور تولیدی توسط نفت و گاز پارس هم صحیح نیست.
Iran, Islamic Republic of
جداسازي فعاليتهاي توليدي از توسعه اي و تسكيل دو معاونت مجزا بزرگترين اشتباه زنگنه ايت. واگذاري توسعه ميادين فروزان و سلمان به شركت متن كه باعث شد ويرانه اي با هزينه هنگفت تحويل فلات قاره داده شود خود دليلي بر اين اشتباه استراتژيك وزارت نفت است. شركتهاي توسعه اي كوجكترين اطلاعاتي در باره چالشهاي توليدي ميادين ندارند و در اكثر موارد طراحي ها و توسعه ها باعث مشكلات فراوان براي شركتهاي توليدي ميشود. حضور مهندسان خبره توليد كه سالها با گوشت و پوست خود مشكلات توليدي را درك كرده اند بزرگترين كمك به توسعه ميادين است كه وزارت نفت با تنگ نظري خود را از اين تجربه بي نظير محروم كرده. در مقابل ميادين فروزان و سلمان كه افتضاح صنعت نفت بود، ميدان هنگام است كه توسط خود فلات قاره به توسعه رسيد و از نظر طراحي و كيفيت ساخت در ميادين فلات قاره بي نظير است. نگاه تفكيكي توسعه از توليد بزرگترين استباه راهبردي وزارت نفت است.
فلاکت قاره ای
Iran, Islamic Republic of
دلیل مشخص می باشد
آقای وزیر, مدیران دلسوزی همانند زیرکچیان زاده را از صحنه خارج کرد تا مدیران شرکتهای پیمانکاران سابق نفت را که از دوستان و همفکران خودشان بودند وارد صحنه کند.
بنده قریب به 20 سال است در فلات قاره خدمت می کنم و هیچوقت وضعیت شرکت را اینقدر فلاکت بار ندیدم
در حقیقت اسم شرکت را باید فلاکت قاره بزارند.
فلاکت قاره شده حیاط خلوت مدیران مردودی مناطق نفت خیز جنوب که از طریق دوستان سیاسی موی دماغ وزیر محترم شدند.
فلات قاره خط مقدم تولید از میادین مشترک و بزرگترین شرکت تولید دریایی خلیج فارس به خاطر نگاه تک بعدی آقای وزیر و مدیران پیمانکار مسلک و نیرویی ایشان به چه روزی افتاده است.
یک سوال :
کجای پیشانی آقای وزیر و دوستانشان نوشته که دلسوزتر از امسال آقای نوذری و زیرکچیان زاده ها می باشند؟
علی ایمانی
Iran, Islamic Republic of
اضمحلال فلات قاره از زمان شروع بکار احمد نژاد کلید خورد (تسویه حساب احمدی نژاد با حسنی)با انتصاب مدیر عامل جدید اکثر مدیریت های این شرکت از فلاتی به نفتخیز و مرکزی تغییر کرد و بجای تولید صیانتی و حفظ و نگهداشت تاسیسات و نیروی انسانی پروژه های اکثرا غیر مرتبط با تولید با پیمانکارانی متوسط کلید خورد....
برای بازگشت فلات قاره به جایگاه مناسب مدیرانی مانند آقایان ابراهیمی یارویسی بیاضی و... باید راس کار قرار گیرند
United Kingdom
بگردید ببینید دیگه چه صغری و کبری دیگری برای بهانه گیری از دولت میتوانید پیدا کنید
Iran, Islamic Republic of
فلات قاره بشدت از عدم حمايت شخص وزير رنج ميبرد. بايد از ايشان پرسيد چرا فلات قاره كه روزگاري بهترين شركت در ميان شركتهاي ايراني بود و مديران بزرگي به صنعت نفت صادر كرد، امروز در جايگاهي است كه حتي رياست ادارات كوچك و بشدت فني نظير مهندسي نفت كه نياز است رييس ان با تمام ميادين اشنا باشد به فردي از مناطق مركزي سپرده مي شود! فردي كه كوچكترين اطلاعاتي در مورد ميادين فلات قاره ندارد، در راس اداره استراتژيك مهندسي نفت فلات قاره منصوب مي شود. همينطور رياست اداره مهندسي مخازن مطالعاتي به فردي با كمترين تجربه در اين شركت سپرده مي شود و افرادي كه سالها در اين ادارات زحمت كشيده اند از دور خارج مي شوند. اين است دليل اضمحلال امروز فلات قاره. مديران نا اشنا. سربريت اامور فني فلات قاره همان رييس هيات مذيره است كه فردي سياسي محسوب مي شود و كمترين اشنايي با اين شركت ندارد. بنظر من اين انتصابها در راستاي تحليل اين شركت بزرگ است
United States
فعلا در فلات قاره نیروهایی چون دلاوران شیراز هستند که با تاسیس شرکت خصوصی و گرفتن کار از فلات قاره میدرخشند.و افرادی چون اسفندیار پور که تنها و تنها به فکر استخدام فرزند و....اقوام خود هستند