وحید حاجی پور| اقتصاد ايران وابستگي عجيبي به صادرات نفت و انرژي دارد،مانند اقتصاد عربستان و ساير کشورهاي نفتي که منبع عظيم درآمدهاي خود را از نفت دارند. وضعيت امروز بازارهاي نفتي که با مازاد عرضه مواجه شدند نيز امنيت انرژي را به سود کشورهاي مصرفکننده تمام کرده است و بر همين اساس، اين مصرفکنندگان هستند که قدرت چانهزنی بيشتري براي انعقاد قراردادهاي معاملاتي دارند.
بيش از دو دهه از قدرت بلامنازع کشورهاي صادرکننده نفت در بازار میگذرد، کشورهايي که مصرفکنندگان را در يد اختيار خود داشتند و با تحميل خواستههای خود به آنها، يگانه «سود کننده» معامله بودند. امروزه وضعيت کاملاً متفاوت شده است، مصرفکنندگان در پلهای بالاتر از خريدار قرار میگیرند و شرايط خود را به توليدکنندگان ديکته میکنند که بر اين اساس، شرايط معاملات نفتي و مبادلات بهکلی تغيير کرده است.
کشورهاي مصرفکننده که عمدتاً داراي اقتصادهاي توسعهیافته و صنايعي پويا هستند، راهبردهاي مختلفي را براي خود تدوين کردهاند که انرژي نقش عمدهای در آن دارد مانند چين که با ظرفيت پالايشي 14 ميليون بشکه در روز، قراردادهاي متفاوت و چندبعدی را با فروشندگان نفت امضا میکند.
*چینیها فراموششدگان ايران
چين میخواهد به قدرت نخست اقتصادي جهان تبديل شود؛ آنها برنامه ویژهای را براي تحقق اين هدف عملياتي کردهاند که مهمترین رکن آن، انرژی است. رويکرد نخست پکن تأمین درازمدت انرژي است؛ به همين خاطر در عراق حضور فعالي دارند و دامنه سرمایهگذاریهای نفتي خود را حتي به آمريکاي مرکزي و آمريکاي جنوبي توسعه دادهاند.
در چنين شرايطي است که عربستان براي حفظ بازار خود در چين، بهسوی سرمایهگذاری پالايشي حرکت میکند و امارات هم قراردادهاي جذابي را با شرکتهای چيني منعقد کرده است. عراق هم بهعنوان يکي از منابع اصلي تأمینکننده نفت چين هم بشدت در دايره تمرکز چینیها قرارگرفته است اما ايران همچنان بیتوجه به تغييرات گسترده در راهبردهاي انرژي جهان، مشخص نمیکند چه مسيري را براي آينده در نظر گرفته است.
پکن بيش از يک دهه است که به دنبال تقويت نظامي در حوزه انرژي است تا با استفاده از سرمایهگذاری خارجي و ايجاد موقعیتهای سرمایهگذاری براي شرکتهای چيني، امنيت انرژي خود را تأمین کند. به همين دليل است که دو شرکت ساينوپک و سي ان پي سي در کمتر از 20 سال توانستند به دو شرکت بزرگ نفتي جهان تبديل شوند و پروژههای بزرگي را در سراسر جهان اجرايي کنند. درواقع چين به دنبال آن است که اولاً باقدرت مالي که در اختيار دارد، بهسوی انعقاد قراردادهاي سرمایهگذاری با اپراتوري شرکتهای چيني قدم بردارد و در مرحله بعد، با تأمین نفت موردنیازش از محل سرمایهگذاری خود، سوخت موتور متحرک رشد اقتصادي خود را تضمین کند.
در روزهاي نهچندان دور، چنين رويکردي دنبال شد و قرارداد توسعه سه ميدان بزرگ آزادگان شمالي، آزادگان جنوبي و يادآوران به دو شرکت ساينوپک و سي ان پي سي واگذار شد درست در روزهايي که شرکتهای غربي ايران را ترک کرده بودند. گرچه اين تنها راهکار ايران براي توسعه ميادين بزرگ خود در غرب کارون بود اما اين نياز دقیقاً با راهبردهاي کلان انرژي چين همخواني داشت و در اوج تحریمها، اين شرکت ميادين آزادگان شمالي و يادآوران را توسعه داد اما در آزادگان جنوبي کار را متوقف کرد.
*آغاز چيني زدايي
در دولت يازدهم، وزير نفت تصميم گرفت شرکت سي ان پي سي را بدون در نظر گرفتن مراحل قراردادي از پروژه آزادگان جنوبي خلعید کند تا اين شرکت بتواند طلب يک ميليارد دلاري را روي ميز ايران بگذارد. اين بزرگترین اشتباهي بود که از وزارت نفت سر زد و در مرحله بعد براي تکميل اين خطاي راهبردي، به شرکتهای چيني اعلام کرد که براي توسعه فاز دوم ميادين نفتي آزادگان شمالي و يادآوران با ذخيره بيش از 50 ميليارد بشکه، بايد در مناقصه شرکت کنند که برخلاف تعهدي بود که ميان دو شرکت بنانهاده شده بود.
وزارت نفت دليل بر هم زدن توافقهای گذشته را «برجام» دانست و اعلام کرد با حضور شرکتهای بزرگ نفتي مانند توتال، شل، اينپکس، بي پي، استات اويل و ... ديگر نيازي به چینیها نيست. آسمان بهقدری ابري شد که مديران وزارت نفت گاهوبیگاه بابیان نقاط ضعف کار شرکتهای چيني، براي غربیها «سفره خيالي» پهن میکردند اما با کنارهگیری شرکتهای غربي از اين پروژهها حتي در زمان حيات برجام، وزارت نفت مواضع خود را تلطيف کرد.
وزارت نفت توسط شرکتهایی که قرار بود فرشته نجات صنعت نفت باشند، رها شد تا همه نگاه وزیر نفت به چینیها باشد اما اين بار چینیها رقمهای بيشتري را براي ادامه کار اعلام میکنند به لطف عدم نگاه استراتژيکي که برخي وفاداران زنگنه، بر وجودش تأکید دارند.
*مقصر کيست؟
عدم توازن ميان بلوک شرق و غرب و تصميمات هيجاني و احساسي با برچسب میهنپرستی، برونداد مديريت اقتصاد و سياست خارجي ايران است. مهمترین دليل بروز چنين وضعيتي، خودبرتربینی افرادي است که سمتهای مهمي را در اختیاردارند و بدون توجه به تغيير پازل اقتصادي جهان، تحولات ژئوپلیتیکی و راهبردهاي نوين منطقهای، همچنان در دو دهه پيش سير میکنند و با برداشتهای سطحي و عجيب، تفکرات شخصي خود را بر آينده کشور «منکوب» میکنند.
در شرايطي که تحریمهای جديد در راه است، شاهد نوعي سردرگمي و نبوداستراتژي در بدنه اقتصادي دولت هستيم که هنوز نتوانسته است خود را با تغيير شرايط وفق دهد. تصميم گيران هنوز معتقدند در حوزه فروش نفت، دست بالا را دارند در شرايطي که در زمين بازي معامله نفت، همهچیز تغيير کرده و به يمن ارائه تخفيف در محمولهها، نمیتوان به تثبيت بازار نفت دلخوش کرد.
زيبنده نظام فکري و تصمیمگیری کشور نيست که با تغيير يک وزير، سیاستهای کلي کشور دچار تغييراتي شود که منافع ملي را تحت تأثیر خود قرار دهد و شرايطي را رقم بزند که امروز تنها ضرر کننده آن، جمهوري اسلامي ايران است. طي چند سال گذشته، چینیها نقشه راه خود را با سرعت بيشتري بهپیش بردهاند و در اين مسير، کشورهاي مهمي به آن پیوستهاند، از عربستان و کويت و امارات و عراق گرفته تا کشورهاي آمريکاي جنوبي اما در ايران، دستگاههای اجرايي هر یک راه خود را میروند و بر اساس منويات خود، تصمیمگیری میکنند.
عجیبتر آنکه هر يک از مديران ارشد اقتصادي کشور، خود را يک مدير «استراتژيک» میدانند که با تصميمات بزرگي که به مرحله امضا میرسانند، خدمت بزرگي به کشور میکنند. شلختگي عجيبي در صحنه اقتصادي- بینالمللی کشور وجود دارد و با جزیرهای عمل کردن دستگاههای مختلف و عدم قدرت وزارت امور خارجه در هماهنگ کردن دستگاهها براي حرکت در ريل کلان، طبيعي است که هر وزيري راه خود را در پيش بگيرد بدون توجه به سیاستهای مهمي که در اثر تغییرات محيطي – بینالمللی ایجادشده است.
دوشنبه ۱۹ شهريور ۱۳۹۷ ساعت ۰۹:۵۳
ولی کو گوش شنوا و تصمیم برای جلوگیری از این همه اشتباه هات فاحش و زیانبار این حضرت برند که تا کی می خواهد بتازاند !!!!! نه کار و تلاشی صورت داده و نه انگیزه ای برای کار کردن دارد . این مجلس اگر مجلس است ایشان را مرخص نماید.