۰
​پاسخ به استدلال مدافعان کرسنت/6

کرسنت؛ حافظ منافع امارات

میز نفت - وقتی همه اتفاقات رخ داده در توسعه میدان گازی شلمان و قرارداد کرسنت را در کنار یکدیگر قرار بدهید، پازل مهمی تشکیل می شود که بر اساس آن، این قرارداد در راستای تامین منافع امارات بوده است.
کرسنت؛ حافظ منافع امارات
وحید حاجی پور | یکی از نکاتی که درباره پرونده کرسنت همواره محل پرسش بوده، این است که این قرارداد برای «اجرا نشدن» به امضا رسیده و عوامل داخلی نقش مهمی در این باره داشتند. گرچه پاسخ به این پرسش نیازمند وجود اسناد و جزئیات دقیقی است اما نگاهی به انتخاب پیمانکار و تبعات وحشتناک آن، نشان می دهد این شائبه چندان هم بیراه نیست.

شرکت ملی نفت، برای فروش گاز به شرکت کرسنت گاز میدان سلمان را در نظر گرفته بود؛ میدانی که میان جمهوری اسلامی ایران و امارات مشترک است. در سال 1378 شورای اقتصاد تصویب کرد این میدان باید توسعه یابد و گاز آن در شبکه داخلی مصرف شود اما وزارت نفت با تغییر این موضوع، این میدا مشترک را به کرسنت اختصاص داد؛ به بیان ساده تر، شرکت ملی نفت در آن روزها گاز این میدان را برای رقیب خود یعنی امارات در نظر گرفت! میدانی که دو سوم آن در اختیار ایران بود و سهم امارات از گازش کمتر از ایران بود.

شرکت کرسنت که یک شرکت اماراتی است و روابط بسیار عمیقی با حاکمان این کشور دارد، درست چند ماه پس از اینکه صلاحیتش از سوی معاونت بین الملل وزارت نفت رد شده بود، در سال 1378 به یکباره تبدیل به شرکتی شد که به شدت قابل اعتماد و حرفه ای است!

وزارت نفت تصمیم خود را می گیرد و گاز میدان مشترک و گازی سلمان را برای شرکتی کنار می گذارد که به دنبال تامین اهداف خود و منافع ملی امارات است. صورتجلسه هفدهم کمیسیون معاملات ویژه قراردادهای بیع متقابل در این باره تکلیف را مشخص می کند و به شرکت تاسیسات دریایی ماموریت می دهد، میدان گازی سلمان را توسعه دهد. در اسفند 1378 این مصوبه توسط هیئت مدیره شرکت ملی نفت ابلاغ می‌شود.

چند هفته پس از این مصوبه، بیژن زنگنه تصمیم عجیبی می گبرد؛ او بطور شبانه شرکت تاسیسات دریایی را از این پروژه خلع کرده و توسعه این میدان را به یک شرکت کاغذی واگذار می کند؛ زنگنه که با ایده تحول در صنعت نفت، شرکتهای متعددی را تاسیس کرده بود پروژه میدان گازی سلمان را به یکی از همین شرکتها واگذار کرد؛ شرکتی به نام پترو ایران.

این شرکت که یک شرکت تازه تاسیس بود، نه ساختاری برای اجرای این پروژه داشت و نه می توانست میدان سلمان را توسعه دهد اما به هر حال تصمیم این بود که پتروایران این میدان را برای فروش گاز به کرسنت (وابسته به امارات) توسعه دهد. این تصمیم وزیر نفت با اعتراض شرکت تاسیسات دریایی مواجه می شود و کار به نهاد ریاست جمهوری کشیده می شود.

دفتر سید محمد خاتمی، در نامه ای به وزارت نفت از زنگنه می خواهد دلیل این تغییر را اعلام کند که وزیر نفت پاسخ قانع کننده ای نمی دهد ولی در نهایت، به زنگنه اعتماد می شود. از سال 1379 کار توسعه میدان گازی و نهایی سازی قرارداد فروش گاز به کرسنت در حال انجام بود. سرانجام در سال 1380 قرارداد به امضا می رسد و شرکت ملی نفت تعهد می دهد کاز ارسال گاز سلمان به سکوی مبارک – محل تحویل گاز به کرسنت – در سال 1384 آغاز شود.

سال 1384 اما شرکت پترو ایران که زنگنه، سلمان را به آن سپرده بود این پروژه را با پیشرفت فیزیکی 50 درصد به دولت نهم تحویل داد؛ با انبوهی از ایرادات و عقب ماندگی. این بدان معنی است که شرکت ملی نفت با وجود اینکه می دانست باید در سال 1384 عملیات ارسال گاز را انجام دهد، در توسعه میدان گازی سلمان تعلل کرده و جمهوری اسلامی ایران را در شرایطی قرار داد که می توانست خطرساز باشد.

5 سال زمان برای توسعه میدان گازی سلمان نه تنها زمان کمی نبود، بلکه براحتی قابل انجام بود چراکه نه مشکلات مالی زیادی وجود داشت و نه کشور در تحریم بود که بهانه های واهی بخواهد مانع از اتمام کار شود. با این وجود، کار به قدری پرمشکل و کند پیش رفت که در آن سوی مرزها، امارات با علم به اینکه در مرزهای ایران چه خبر است با اطمینان خاطری بزرگ در حال مکش گاز این میدان مشترک بود.

اشکالات فنی بویژه در حفاری چاه ها بقدری چشمگیر بود که عملا دولت بعد نه تنها باید توسعه میدان سلمان را ادامه می داد و هم چاه های گازی را به دلیل عملکرد فوق ضعیف تیم زنگنه تعمیر می کرد. پس از زنگنه، هم شرکت ملی نفت و هم کرسنت می دانستند برای آماده شدن شرایط انتقال گاز به سکوی مبارک، حداقل به چهار سال زمان نیاز است پس مذاکرات قیمتی را برای اصلاح قیمت آغاز کردند تا مثلا با نهایی شدن قیمت، شاید توسعه سلمان تا سال 1388 پایان یابد.

نکته ریز و فنی، اما در سال 1388 جلب توجه می کند؛ سالی که میدان گازی سلمان در حال آماده شدن برای تولید و انتقال گاز بود. کرسنت که از سال 1384 مذاکرات قیمتی را با جمهوری اسلامی ایران آغاز کرده بود، به یکباره مذاکرات را رها می کند و این قرارداد را به داوری می برد به بهانه اینکه طرف ایرانی به تعهدات خود عمل نکرده است!

این اتفاقات یک معنای مشخص دارد؛ این قرارداد اصلا نمی بایست اجرایی می شد تا هم منافع امارات تامین شود، هم کرسنت بتواند براحتی از ایران جریمه دریافت کند و هم آنکه منافع ایران از بین برود. سوال اساسی اینجاست که آیا کرسنت می دانست که تاخیر در بهره برداری از میدان گازی سلمان تا سال 1388 به درازا خواهد کشید و در نهایت پروژه با بدترین کیفیت و به دور از اهداف به پایان می رسد؟! این پرسش مهمی است که پاسخش شاید بعدها مشخص شود.
يکشنبه ۷ آذر ۱۴۰۰ ساعت ۰۴:۰۴
کد مطلب: 31819
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *