به گزارش
ميزنفت ، علی خیراندیش، مدیرعامل سابق ایران LNG در گفت و گو با فارس به مسائل مهمی در حوزه گاز اشاره کرده است که بخش های مهمی از آن در ادامه می آید:
*در بررسیهایی که دوستان کارشناس ما انجام دادند با در نظر گرفتن همه مواردی که باید اعمال شود در سالهای گذشته به عدد 2415 کیلومتر رسیده بودیم. که از 2415 کیلومتر به بالا با فرض یک خط لوله 56 اینچ دیگر صادرات گاز از طریق خط لوله اقتصادی نیست. در این 2415 کیلومتر خط لوله همه چیز وجود دارد. یادتان باشد که ما بخشی از گاز را در کمپرسورهای ایستگاههای تقویت فشار میسوزانیم. هزینهای را هم به عنوان هزینه انتقال به کشوری که خط لوله از آن عبور میکند پرداخت میکنیم. هزینهای هم برای تعمیرات ، نگهداری و مالکیت زمینهای احداث خط لوله میدهیم.
*در طرف مقابل هم ما هزینههای ایجاد کارخانه LNG، هزینه کرایه کشتی، تبخیر درصدی از LNG در کشتی تا رسیدن به هدف، هزینههای عملیات جاری مجتمع و هزینه گازی که برای مایعسازی در مجتمع سوزانده میشود را داریم.این هزینهها که با هم مقایسه میشوند با در نظر گرفتن همه اعداد و قیمتها و به خصوص با در نظر گرفتن قیمت روز فولاد که بزرگترین هزینه مؤثر بر اجرای خط لوله است و هزینههای ماشینآلات ویژه مجتمع LNG و جمع دیگر هزینهها ما را به نتیجهای که به آن اشاره کردم رساند.
*با پایین آمدن قیمت فولاد و ثابت ماندن قیمت ماشینآلات در شرایط فعلی به نظر میرسد تا حدودی وضع خط لوله بهتر شده باشد و مثلاً شاید تا 3 هزار کیلومتر هم اقتصادی باشد. بالای 3 هزار کیلومتر خط لوله دیگر هیچ اقتصادی ندارد.
* فرض کنید شما قصد دارید از عسلویه گاز را به ژاپن ببرید. منهای اینکه در بعضی نقاط مثل ژاپن مشکلات اجرایی برای خط لوله وجود دارد، فرض میکنیم چنین کاری شدنی است. شما 10 هزار کیلومتر باید گاز را منتقل کنید و من میخواهم بگویم اگر هزینههای این انتقال 10 هزار کیلومتری را با خط لوله در نظر بگیرید گویی از گازی که از خلیج فارس استخراج کردهاید حتی یک ریال هم سود نکردهاید. مثلا، شما 7 تا 8 دلار در هر میلیون BTU هزینه میکنید تا گاز را با خط لوله به ژاپن برسانید. اینجا گاز 4 یا 5 دلار در هر میلیون BTU قیمت دارد و در ژاپن 12 یا 13 دلار. اما قیمت تمام شده انتقال این فاصله قیمتی را پوشانده است و چیزی گیر شما نمیآید. درباره اروپا هم همین شرایط برقرار است. با این تفاوت که قیمت گاز در اروپا نسبت به ژاپن و کره و چین پایینتر است.
*دلایل ارزانی گازدر اروپا تا شرق آسیا:اول اینکه گازی که در اروپا مصرف میشود LPG و اتان کمتری دارد و در نتیجه ارزش حرارتی 970 تا 1000 را میدهد ولی ژاپن گاز را با ارزش حرارتی 1100 میخرد که در قیمت تفاوت قابل توجه ایجاد میکند. به علاوه اروپا بازاری است که به طور سنتی مانند ژاپن و کره در بحران نیست و به تأمین کنندگان گاز نزدیکتر است. تأمینکنندگانی از جمله لیبی، الجزایر،نروژ و روسیه دائم گاز اروپا را تأمین میکنند. به همین دلیل قیمت گاز در اروپا در هر میلیون BTU بین 2.5 تا 4.5 دلار در شرایط مختلف از متوسط ژاپن و کره ارزانتر است.
*با این مفروضات احتمالاً کسی که درباره اقتصادی نبودن صادرات گاز به اروپا اظهارنظر کرده همین موارد را در نظر گرفته است. مضافاً به اینکه ما بعضی وقتها چیزهایی را بر زبان میآوریم اما اجرایی کردن آنها کار سادهای نیست.
*برای صادرات به اروپا شما مسیری دارید که از 10 یا 15 کشور میگذرد. امروز ترکیه ممکن است با بلغارستان یا یونان درگیر شود. یونان ممکن است با صربستان درگیر شود یا با مقدونیه دچار مشکل شود یا یونان از دست اتحادیه اروپا عصبانی شود و کار به تهدید و مواردی از این دست بکشد. این مواردی است که همیشه امکان وقوع آنها وجود دارد چون تعداد زیادی کشور در این مسیر وجود دارد. کسی نمیتواند در این مورد تضمین بدهد.
* آن داستانهایی که تعریف میکنند که ما اروپا را به خودمان وابسته میکنیم را باید بیشتر مورد تعمق قرار داد. روسیه 25 درصد گاز مصرفی اروپا را تأمین میکند یعنی 50 درصد از گاز وارداتی اروپا از روسیه میآید که در بعضی موارد به 55 یا 56 درصد میرسد. حتی کشوری که 55 درصد از گاز وارداتی اروپا را تأمین میکند نمیتواند با اطمینان بگوید که اروپا به من وابسته است. حالا اگر فرضاً ما یک خط لوله هم احداث کنیم، 7 یا 8 خط لوله 56 اینچ از روسیه به اروپا میرود. با این تعداد خط لوله روسیه چنین ادعایی ندارد. ما با یک خط لوله چه میتوانیم بکنیم؟ این ادعا از سوی ما یک شوخی یا ادعای غیر کارشناسی است.
*سال گذشته اتحادیه اروپا روسیه را به دلایلی تحریم کرد. درباره درست یا غلط بودن دلایل این تحریم صحبت نمیکنم ، اما در همان شرایط هم روسیه نتوانست گاز اتحادیه اروپا را قطع کند یا نخواست قطع کند. چون روسیه هم به این درآمد نیاز دارد. اینگونه نیست که شما بگویید من هر وقت خواستم شیر گاز را باز میکنم و هر وقت خواستم میبندم. همانطور که او به گاز نیاز دارد شما هم به درآمد آن نیاز دارید.
*به لحاظ اقتصادی محاسبات ما میگوید خط لوله تا 2415 کیلومتر از عسلویه توجیه اقتصادی دارد. شما اگر این عدد را 3 هزار کیلومتر فرض کنید باز هم به انتهای ترکیه نمیرسید.
*خطوط لوله در آینده صادرات گاز ایران معنای زیادی نخواهد داشت، این را اقتصاد میگوید. اگر قرار است با کشوری توافق کنیم که گاز بخرد و به میادین نفتی خود تزریق کند و نفت بیشتری استخراج کند و بفروشد تا برای او صرف داشته باشد، خوب میتوانیم گاز را به میادین نفتی خودمان تزریق کنیم.
* عمان یک مجتمع 3.5 میلیون تنی LGN دارد که برای استفاده از ظرفیت کامل آن گاز کافی در اختیار ندارد. سؤال اول این است که چرا ما باید تحریم شویم و واحد LNG ما روی زمین بماند و گاز را به عمان بدهیم تا LNG تولید کند و مشکل کسی که ما را تحریم کرده برطرف کند؟ سؤال دوم این است که کلاً چقدر گاز نیاز دارد؟ چیزی حدود 7 bcm. عمان میخواهد 30 یا 40 درصد از LNG آن مجتمع را به ما بدهد.
*بنده در سالهای 89 یا 90 مدت کوتاهی با عمانیها در این باره مذاکره کردم و بلافاصله قرار شد شرکت ملی گاز پیگیری این مذاکرات را برعهده بگیرد که این کار هم انجام شد. تنها پیشنهادی که میشود با عمان جلو برد آن است که ما LNG را بازاریابی میکنیم و مبلغ ثابت را ما به عنوان بهای گاز برمیداریم و یک مبلغ ثابت را هم عمان به عنوان هزینههای تولید LNG بردارد و بقیه را هم تقسیم کنیم.
* اینجا به یک نکته جالب دقت کنید. فرض کنید قیمت نفت مثل امروز به زیر 50 دلار در هر بشکه برسد. فرض کنید ما 14 درصد از قیمت یک بشکه نفت را برای LNG در نظربگیریم. برآورد من این است که یک شرکت که یک مجتمع LNG بسازد با زیر 2 تا 3 دلار زیر بار مایعسازی نمیرود. البته الان بالای این ارقام مطرح میشود اما فرض کنید ما بگیریم 2 دلار. یعنی از 7 دلار، عمان 2 دلار را به عنوان هزینه ثابت خود بردارد. فرض کنیم 2 تا 3 دلار هم به ایران بدهند. حدود 3 دلار باقی میماند. حدود 0.5 دلار هزینههای حمل و امثال آن است و 0.5 دلار هم هزینههای عملیات است که 2 دلار باقی میماند. فرض کنید از این 2 دلار یک دلار به ایران و یک دلار به عمان اختصاص یابد. یعنی ایران گاز خود را به 3 دلار در هر میلیون BTU فروخته است. 3 دلار در هر میلیون BTU حدود 10 سنت میشود.
*بزرگترین شرکتی که وارد بازار خردهفروشی در دنیا شده است، گاز پروم روسیه است که از طریق خریدن سهام شرکتهای توزیع گاز اروپا وارد بازار خردهفروشی گاز اروپا شده است.
* قطر با خط لوله دلفین گاز را به امارات 80 سنت در هر میلیون BTU میدهد. یعنی همان 3 دلاری که درباره عدم امکان آن صحبت میکردم، اینجا تبدیل به 80 سنت شده است. یعنی عملاً هیچ. 1.5 برابر قیمت قرارداد کرسنت تازه آن هم به شرط آنکه ما گاز موضوع قرارداد را غنی نکنیم. چون اگر گاز موضوع قرارداد کرسنت غنی شود شاید تا 5 دلار در هر BTU هم بتوان آن را به مشتریهایی فروخت. اما این قیمتها فاجعه است. یعنی هیچ.
* ما با پاکستان قرارداد داریم. مشکل بزرگ ما در پاکستان این است که عمده مصارف این کشور در شرق آن قرار گرفته است. ما از غرب وارد پاکستان میشویم و یک خط لوله نسبتاً بزرگ باید کشیده شود تا ساحل رود سند و به کراچی، لاهور، اسلامآباد، راولپندی و دیگر شهرهای بزرگ پاکستان گاز بدهد. این خط لوله هزینه سنگینی دارد. به نظر میرسد اگر پاکستان بتواند LNG را به کراچی برساند، انگیزه خود برای خرید گاز از خط لوله ایران را از دست میدهد. فرض کنید 12 تا 14 درصد قیمت نفت برای هر میلیون BTU گاز در نظر گرفته شود، در این حالت برای پاکستان دیگر خرید گاز از خط لوله ایران اقتصادی نخواهد بود.
* در بازار ترکیه ما همیشه رقیبی به نام روسیه داریم که به ترکیه گاز میفروشد ، بر آورد من این است که بازار مصرف ترکیه ظرفیت توسعه زیادی ندارد و بنابراین ما نمیتوانیم چندان از سقف قراردادهای قبلی فراتر برویم. نهایتاً 20 یا 25 درصد میتوانیم به آن اضافه کنیم. ما بازار ترکیه را داریم و بازار خوبی و با قیمت خوبی هم محسوب میشود. فارغ از ادعاهایی که ترکیه مرتباً در داوریها مطرح میکند به نظر من ترکیه بازاری است که میتوان روی آن حساب باز کردواقعیت این است که حتی بزرگترین کشوری که در دنیا خط لوله اجرا کرده است و از سرناچاری هم این کار را کرده است یعنی روسیه، امروز احداث واحدهای LNG را در شمال این کشور یعنی شبیه جزیره یامال و میدان گازی اشتوکمن و دیگر مناطق پیگیری میکند. چرا؟ برای اینکه روسیه هم به این نتیجه رسیده است که خط لوله مانند شلنگی میماند که با آن یک باغچه را آب میدهید و امکان تغییر جای آن را ندارید و اگر با صاحب باغچه به اختلاف بخورید خط لوله شما بیکار میافتد. الان خط لوله عراق که از پایین سوریه عبور میکند کجاست؟ خط لولهای که مصر به سمت اسرائیل کشیده کجاست؟ اینها هستند اما چیزی در آنها جریان ندارد. فرق LNG با خط لوله این است که پس از تبدیل، آن را وارد دریای آزاد میکنید و احتمال رسیدن آن به مقصد خیلی بالاتر میرود.
*دوم اینکه اروپا به این مسئله نگاه میکند که اگر روسیه LNG را راه بیندازد یا خط لوله جدیرساندن گاز به اروپا بسیار آسانتر است. بنابراین هم به دلایل اقتصادی، هم به دلیل امکانسنجی و هم به دلایل سیاسی کشیدن خط لوله گاز از ایران به اروپا زیر سؤال رفته است پس منطق دارد که اروپاییها دنبال خط لوله نباشند.
* ببینید اگر ما بخواهیم خط لوله گاز هم اجرا کنیم کمتر از 3 یا 4 سال نخواهد شد. پس بنابراین اروپاییها بین دو گزینه قرار گرفتهاند پروژه ایران LNG به عنوان صادرکننده LNG و خط لوله. و چون تحریم در حال برداشته شدن است و اینکه میدانند درصد عمدهای از کمپرسورهای ایران LNG ساخته شده و از 2 تا 6 ماه پس از برداشته شدن تحریم همه کمپرسورها میتوانند وارد ایران شوند، و از 4 تا 8 ماه پس از تحریم همه مبدلها هم میتوانند به کشور وارد شوند، به معنای آن است که بعد از رسیدن این تجهیزات ایران LNG یک پروژه اجرایی است. این را آمریکاییها و اروپاییها خوب میدانند. اروپاییها میدانند کمپرسورها و دیگر تجهیزات در چه وضعیتی قرار دارند.
*چین 2 سال پیش 18 مجتمع تخلیه و تبدیل LNG به گاز را در حال ساخت و نصب تجهیزات یا در حال عملیات داشت. این یعنی چین میخواهد 18 تا 5 میلیون تن LNG وارد کند یعنی 90 میلیون تن. و توجه کنید که قطر قبلاً گاز خود را به بازارهای دیگر تخصیص داده است و کسی که باید برای چین گاز تأمین کند استرالیا، روسیه و ایران هستند و نه کس دیگری. کس دیگری در بازار دنیا نیست.
*اروپا بازار چندان جذابی ندارد به اضافه اینکه از یاد نبرید ، اروپا لیبی را کنار خود دارد ، همینطور الجزایر را و نروژ را که با 1000 تا 2000 کیلومتر حمل ، خودشان را به بازار مصرف میرسانند و نسبت به ما که باید 8 هزار کیلومتر تا بازار مصرف LNG را حمل کنیم مزیت زیادی دارند. علاوه بر این، این کشورها میتوانند خط لوله احداث کنند به نظر میرسد اروپا منهای بعضی مناطق آن چندان برای ما جذابیت نداشته باشد.
* درباره جذابیت بازارهای صادراتی، شاید در اروپای جنوب شرقی و اروپای شمال غربی مناطقی برای ما جذاب باشد مانند فرانسه یا شاید بلژیک یا در دریای آدریاتیک کشورهای جدا شده از یوگسلاوی سابق یا یکی دو مجتمع تخلیه و تبدیل LNG به گاز که در واقع متعلق به ایتالیاییها است اما در آلبانی اجرا میشود و یک مجتمع متعلق به OMV که در کرواسی اجرا میشود اینها شاید جذابترین نقاطی در اروپا باشند که بخواهند از ما LNG بخرند.
*بازار شرق آسیا بسیار اقتصادیتر هستند برای ایران، البته بازارهای دیگری مانند بازار پاکستان، آفریقای جنوبی، آمریکای جنوبی هم برای ما وجود دارد.
گفتوگو از علی فروزنده
خوشحالیم که بالاخره آقای خیراندیش لب به سخن گشودند. امیدواریم این لب به سخن گشودن آغازی باشد جهت بازگشت ایشان به عرصه LNG چون تنها شخص در کشور ما هستند که بیشترین اطلاعات در این زمینه دارند و با بازگشتشون این پروژه ملی را سر و سازمان دهند پروژه ای که در مرحله 60 درصد قرار گرفته و دو سال است که به رکود رفته است