به گفته منابع گاه٬ مسعود حسنی مدیرعامل مجتمع گازی پارس جنوبی گزینه اصلی برای مدیرعاملی POGC بود که با اصرار منوچهری٬ مشکین فام به مدیریت نفت و گاز پارس رسید.
این اصل ساده ای است در مدیریت طرح که وقتی به آستانه راه اندازی می رسید یا پیشرفت طرح به بالای 80% می رسد باید استاد راه اندازی ها سوار کار بشود. و قبل از آن استاد مهندسی و فرایند. در خصوص پارس جنوبی و pogc داستان کاملا برعکس شد ( البته امثال آقای شعبان پور در همان طبقه راه انداز شاید نمره قبولی می گرفتند) و خوب از دن کیشوت معرکه غیر از این انتظار نمی رفت.
خدمت "حسن" آقای محترم عرض کنم که مدیریت شرکت بزرگی مانند POGC (که بیش از 50% بودجه وزراتخانه در آن سرازیر شده و ده ها میلیارد دلار در آن هزینه شده و میشود) به کسی فراتر از شعبانپور و شعبانپورها نیاز داشته و دارد. کسی که لااقل سابقه وزارت داشته باشد تا بر مسند مدیریت این شرکت بنشیند. باید ارتباطات و اعتبار قوی لااقل در داخل داشته باشد تا تصمیمات مؤثری بگیرد که منافع ملی را تضمین کند و مجریان و مدیران قوی و کارآمد را که سابقه مدیرعاملی در صنعت نفت و گاز و پتروشیمی داشته باشند را با خود به بدنه مجموعه تزریق کند تا از این گذر مدیران جوانتر در کنار آنها مشق مدیریت کنند. نه اینکه افراد با سابقه کم و بعضاً غیر مرتبط به مناسب بالا برسند و با سعی و خطا و سلیقه خود کسب تجربه کنند و تیشه به ریشه منابع و منافع ملی بزنند.
بله "حسن" آقا منم با شما موافقم، زمانیکه پیشرفت طرح به بالای 80% (البته قطعاً منظورتان رسیدن به مرحل پیش راه اندازی و راه اندازی است) رسید باید استاد راه اندازی ها سوار کار بشوند. بله! کسانی مثل شعبانپور و حسنی که کار مدیریت بهره برداری و نگهداری پالایشگاههای گاز را برعهده داشته و دارند در صورتی در شرکت بزرگ POGC مفید بوده و هستند که در مدیریت عملیات راه اندازی و تحویل و تحول پالایشگاهها (که در آن متبحر و متخصص شده اند و افراد کارآمدشان را میشناسند) مورد استفاده قرار میگرفتند.
از همه عزیزان خواهشمندم به این نکته توجه کنند فاز Construction و فاز Commissioning و فاز Operation تفاوتهای اساسی دارند و نفرات متخصص خود را نیاز دارد. اما با تفکرات و مدیریتهای غلط و بی برنامگی از توانمندیها و تخصص نیروها به اشتباه استفاده میشود که نتایج و تبعات زیان آوری را تاکنون به دنبال داشته است.
متأسفانه سالهاست که نه مدیران عامل و نه مجریان طرحهای شرکت نفت و گاز پارس از قدرت و جذبه لازم در برابر پیمانکاران برخوردار نیستند و خواسته یا ناخواسته به کرنش در برابر زیاده خواهی های پیمانکاران داخلی گرفتارند که این آشفتگی و نابسامانی، تضعیف و انفعال مهندسان و پرسنل مجموعه را نیز به دنبال داشته است.
و از قحط الرجالی است که در این سیستم مدیران رده بالای پیمانکاران که تا دیروز زیردست مدیرعامل و مجری طرح POGC بودند، در عرض یک شب به مقام وزارت و مدیرعاملی نفت میرسند و بالادست مدیرعامل POGC میشوند و آن ها میشود که نباید بشود!
نکته فراموش شده در مورد شرکتPOGC این است که این شرکت یک شرکت تولیدکننده گاز است و باید حساسیتهای مهندسی مخزن که بسیار اساسی و حیاتی است در آن لحاظ شود. عدم توجه به این مهم ،این مخزن بزرگ را در آستانه یک فاجعه قرار میدهد.