۱
گفت‌وگوی ميز نفت با محتشمی‌پور/ 2

بیشتر از ظرفیت٬ صنایع پایین دست ایجاد کردیم

ماجرای زمین‌های اطراف فرودگاه عسلویه/ پایین دست بی حساب و کتاب رشد کرده است./ برای مصرف 100 هزار تنی در سال 6 میلیون تن ظرفیت ساخته‌ایم!/ بنزین پتروشیمی‌ها همان بنزین ستاره خلیج فارس است./ ساخت شهرک ‌های پتروشیمی کار اشتباهی است./ گازهای همراه یعنی طلا/ چرا 40 میلیون تن ظرفیت در پایین دست ایجاد شد؟/ تفاوت‌های خوراک پتروشیمی ایران با سایر کشورها...
رضا محتشمی پور - عصر نفت
رضا محتشمی پور - عصر نفت
امیرحسین هاشمی جاوید/ پس از انتشار بخش نخست از گفت و گوی ميزنفت با مهندس رضا محتشمی پور٬ ئیس دفتر توسعه صنایع تکمیلی پتروشیمی با عنوان «در پتروشیمی چین٬ آلمان و عربستان چه می‌گذرد؟»٬ بخش دوم این گفت و گو در ادامه منتشر می‌شود. بخش سوم نیز هفته آینده در ميزنفت منتشر خواهد شد. در بخش نخست این مصاحبه٬ محتشمی پور به تشریح پارک‌های پتروشیمی در ایران٬ چین٬ عربستان و آلمان پرداخت و تفاوت‌های آن‌ها را بر شمرد. در بخش دوم می‌خوانیم:


* برای فعال کردن این شهرک‌ها برنامه‌ای دارید؟ پس از فعال‌سازی این شهرک‌ها، با توجه به مواردی همچون بازار مصرف، تأمین مواد اولیه و... این شهرک‌ها می‌توانند نیازها را پوشش دهند؟
این موضوع مأموریت شرکت ملی صنایع پتروشیمی نیست. مأموریت اصلی ما توسعه صنایع پتروشیمی است، بقیه با وزارت صنعت، معدن و تجارت است. تصور کنید مثلا حوزه‌ای اجازه داشته باشد که منابعش را در خارج از حوزه خود هزینه کند که طبیعی است این عمل زیاد جالب نیست.

ما می‌گوییم در حوزه پتروشیمی و صنایع میانی، شرکت ملی صنایع پتروشیمی مأمور و مسئول است و این کار را در ماهشهر و عسلویه انجام داده است، البته به این معنا نیست که اقدامات ما بدون مشکل بوده است، اما قطعا توسعه شهرک‌های صنایع کوچک در حوزه مسئولیت ما نبوده است، وزارت صنعت، معدن و تجارت، برای این حوزه برنامه‌ریزی کرده و حجم زیادی از زیرساخت‌ها را توسعه داده است. ما جایی نرفته‌ایم که با مشکل زیرساخت برخورد کنیم. یک سری نواقص در حوزه‌های دیگر داریم، اما در بحث زیرساخت‌ها کمتر به مشکلی برخورده‌ایم.

 
* نکته‌ای وجود دارد، شما تکمیل کننده ارزش در حوزه پتروشیمی هستید، اگر وزارت صنعت، معدن و تجارت بخواهد خارج از قواعد و استراتژی‌های شما شبکه‌های صنعتی کوچک را توسعه دهد و ممکن است اقداماتش در مسیر مقابل شما باشد، در صورت این عملکرد جزیزه‌ای، آیا شهرک‌ها مدیریت واحد نیاز ندارند؟
البته که باید وزارت صنعت، معدن و تجارت در این موضوع با شرکت ملی صنایع پتروشیمی هماهنگ باشد. کاملا درست است و ناهماهنگی بین بخش‌ها می‌تواند مشکلاتی را در توسعه ایجاد کند، اما این ناهماهنگی هم لزوما به معنای مدیریت واحد نیست، در ساختاردهی شرکتی، اصطلاحی داریم به نام «Strategic Business Unit» به این معنا؛ بخش‌هایی که راهبرد همجنس دارند را از هم جدا می‌کنند، مثلا شرکت سابیک عربستان که چهار «SBU» شامل کود، پلیمر، شیمیایی و فلزات پایه دارد. این چهار «SBU» چهار بخش مجزای شرکت سابیک است. پس مدیریت واحد را وقتی می‌گذارند که مسائل راهبردی آنها همجنس باشند. نکته‌ای که وجود دارد، مسائل استراتژیک صنایع پتروشیمی، با سایر صنایع به‌ویژه صنایع کوچک، یکی نیست و برای اینکه اینها ذیل یک مدیریت قرار بگیرند، لازم است مسائل دیگری نیز حل شود.

ما تفاوت‌هایی با آلمان و چین داریم و آن این است که ما صاحب ذخایر هیدروکربوری هستیم، اگر ما این ذخایر را نداشتیم، کاملا به عنوان یک صنعت به پتروشیمی نگاه می‌کردیم. حالا که ما صاحب ذخایر هستیم، باید مسائل دیگری را هم ببینیم.

 
* چه مسائلی؟
مثلا گازهای همراه نفت، بهترین خوراک برای صنایع پتروشیمی است، باید خیلی وقت‌ها صنایع را طوری طراحی کنید که این گازهای همراه را دریافت کنند، چرا که عدم دریافت این گازها، فاجعه‌ای زیست محیطی برای کشور رقم می‌زند. نواقص ما همین است. ما حجم انبوهی گازهای همراه داریم که بنا به علت‌هایی تا به امروز در صنایع پتروشیمی جذب نشده است.

باید قبول کنیم که با آلمان فرق داریم و مسئله آنها گاز همراه نیست، بنابراین خیلی راحت به بازار نگاه می‌کنند و بر اساس بازار و توانمندی تکنولوژیک خود، صنعت را توسعه می‌دهند. ما در کنار مسائل بازار و توانمندی تکنولوژیک که باید توسعه یابد، این مسئله را هم باید ببینیم که ما صاحب منابع هیدروکربوری هستیم و نمی‌توانیم مثل آنها باشیم، اگر از این مسئله چشم بپوشیم، معنایش می‌شود خام‌فروشی، یعنی اگر صنایع پتروشیمی ما برای جذب این گازها طراحی نشود، باید این منابع هیدروکربنی ما، بدون هیچ فرآوری و به شکل خام و بدون ایجاد ارزش افزوده، صادر شود.

وقتی به کشورهای صاحب منابع می‌روید، مثل عربستان سعودی،‌ آنها هم صنایع پتروشیمی خود را ذیل بخش نفت و گاز برنامه‌ریزی کرده‌اند، البته تفاوت‌هایی با ما دارند، ولی نحوه مدیریت کشورهای صاحب منابع انرژی در بالادست یکپارچه است، اما زمانی که به صنایع کوچک می‌رسیم، مسائل متفاوت می‌شود؛ خصوصا مدل صنعت پتروشیمی ما که مگاپلنت است؛ مگاپلنت‌ها بیشتر به نفت نزدیکند تا یک واحد تولید قطعات پلیمری.

در صنایع تزریق، یک واحد سه هزار تنی، واحد بزرگی به شمار می‌رود یا در صنایع لوله‌سازی، یک واحد 20 هزار تنی خیلی بزرگ است، در صورتی که کوچک‌ترین واحد پتروشیمی ما 50 هزار تنی است.
الان اینکه در درازمدت بیاییم به بحث کلان این موضوع فکر کنیم، خوب است، اما این مدل که صنایع کوچک تحت مدیریت وزارت صنعت، معدن و تجارت است و صنعت پتروشیمی تحت مدیریت صنعت نفت، برای امروز ما خوب است.

 
* هم‌اکنون مراکز اصلی تولید محصولات پتروشیمی جهان در کدام نقاط و کشورها تمرکز دارند؟
معمولا یک سری سایت‌ها در صنایع پتروشیمی کشورهای مختلف وجود دارد، مثلا کشور عربستان سه سایت بزرگ دارد، سنگاپور یک جزیره ژورانگ دارد که تمام صنایع پتروشیمی و پالایشی اش در آنجا متمرکز است. در آلمان 60 سایت جدا از هم فعالیت می‌کنند، در انگلستان «NIPEC» و در ایالات متحده آمریکا، هوستون از مراکز اصلی صنایع پتروشیمی در جهان به شمار می‌روند. در چین هم بندر نینگ‌بو و شانگهای، مراکز اصلی پتروشیمی در این کشور هستند.

 
* خوراک اصلی واحدهای پتروشیمی در ایران و دنیا چیست؟
کاملا به منطقه بستگی دارد، باید ببنیم چه چیزی داشتند که به مواد پتروشیمی تبدیل کنند. مثلا در چین بیشتر صنایع پتروشیمی از خوراک پالایشی مثل نفتا استفاده می‌کنند و در سال‌های اخیر سرمایه‌گذاری چشمگیری در پتروشیمی بر پایه ذغال سنگ انجام شده است، چون در چین یک سری معادن پراکنده ذغال سنگ دارند که به علت دوری از بازارهای اصلی استخراج و تولید از آنها، صرفه چندانی نداشته است. این معادن را در اختیار یک سری سرمایه‌گذار گذاشتند که همان جا به محصولات پتروشیمی تبدیل و از همان جا، نیازهای بازارهای ‌‌منطقه‌ای را تأمین کنند.

عرض چین از اقیانوس آرام تا منطقه سین کیانگ پنج هزار کیلومتر است. بیشتر واحدهای پتروشیمی در شرق چین استقرار دارند، اگر بخواهند مواد اولیه صنایع پلاستیک غرب چین را تأمین کنند، برایشان بسیار پر هزینه است، پس بهتر است واحدهای کوچکی که می‌توانند بر پایه ذغال سنگ باشند، ایجاد کنند که همین امر باعث شده ذغال سنگ سهم چشمگیری در صنایع پتروشیمی چین به خود اختصاص دهد.

در اروپا تقریبا تمام صنایع پتروشیمی به جز تعداد معدودی، از خوراک پالایشی استفاده می‌کنند، یک سری پالایشگاه دارند که خوراک پالایشی در فرآیند تولید، آنها را به محصولات پتروشیمی تبدیل می‌کنند. هم در چین و هم در اروپا، ساخت پتروپالایشگاه‌ها (Petro Refinery) مطرح است که اینها همزمان هم پالایشگاه و هم واحدهای مادر پتروشیمیایی هستند. به عبارت دیگر در واحدهای کراکینگ پالایشگاهی همزمان محصولات پایه پتروشیمیایی مثل اتیلن و پروپیلن هم تولید می‌شود؛ یعنی دیگر واحدهای پتروشیمی مادر به تنهایی نیستند، بلکه یک پالایشگاه است که همزمان هم اتیلن هم سوخت تولید می‌کند.

آمریکایی‌ها یک روند ثابت به صنعت پتروشیمی داده بودند و سال‌ها بود که صنعت پتروشیمی آنها توسعه خاصی پیدا نمی‌کرد، اما با توسعه ذخایر شل گس (گاز سبک)، حجم عظیمی خوراک ارزان در دسترس‌شان قرار گرفت، پس طبیعی بود که توسعه واحدهای پتروشیمی بر پایه این خوراک‌ها افزایش یابد، چون صادرات آنها پر هزینه بود، به همین دلیل آمریکا در چند سال اخیر سهم خود را در بازار پتروشیمی با سرعت زیادی بالا ‌برد.

عربستان سعودی به دلیل اینکه از بزرگترین تولیدکنندگان نفت‌خام در دنیاست، گازهای همراه نفت زیادی دارد که خوراک مناسبی در کنار خوراک پالایشگاهی است. البته خوراک پالایشگاهی در همه جای دنیا وجود دارد که در مناطق مختلف سهم آن متفاوت است.

اما قطر، بزرگترین صادرکننده گاز دنیا؛ ذخایر عظیم گاز سبک در اختیار دارد، پس طبیعی است که توسعه پتروشیمی بر پایه گاز سبک، برای آنها بسیار جذاب باشد، چرا که حمل این گاز به هر بازاری پر هزینه است، پس به صرفه‌تر است که همان گاز در آنجا به محصولات پتروشیمی تبدیل شود یا در تایلند که پتروشیمی‌های آنها نیز پایه گاز هستند. بنابراین صنعت پتروشیمی، تعیین‌کننده خوراک نیست، بلکه خوراک، تعیین‌کننده صنعت پتروشیمی است و هر کشوری بر پایه آنچه که داشته، صنعت پتروشیمی خود را توسعه داده است.

 
* گازهای همراه نفت که به آن اشاره کردید، در کشور برای بهره‌برداری از آن پروژه‌هایی تعریف شد اما آنچنان اثرگذار نبود، چرا با وجود چنین شرایطی، توسعه پتروشیمی در منطقه‌ای مانند ماهشهر برپایه این گازها انجام نشد؟
مشکل اصلی را باید در ساختار صنعت نفت دید، گاز همراه برای صنعت پتروشیمی یک خوراک بسیار با ارزش و سودآور است. هیچ خوراکی مثل گاز همراه برای پتروشیمی کار نمی‌کند، چون گاز همراه همزمان هم خوراک سبک و هم خوراک سنگین می‌دهد. برای مثال پتروشیمی مارون که گاز دریافت می‌کند، خوراکش سبک است، یکی از مشکلات پتروشیمی مارون، کمبود پروپیلن به دلیل سبک بودن خوراکش است.

یا پتروشیمی شازند، چون خوراکش نفتا و کوره‌های آن نفتا سوز است، قیمت تمام شده محصولاتش بالا است و ‌همیشه مشکل حاشیه سود دارد اما اگر به جای این خوراک‌ها، گاز همراه به مجتمع پتروشیمی دادید که حکم طلا را برای صنعت پتروشیمی دارد، می‌تواند با ارزش افزوده بالاتر و هزینه سرمایه‌گذاری پایین‌تر، محصولات متنوعی را تولید کند.

خوراک‌های گازی هزینه سرمایه‌گذاری را کاهش می‌دهند و خوراک‌های مایع تنوع محصول بیشتری دارند، گاز همراه برایندی از همه اینها است. این گاز بخارات سرچاه است که در آن متان، بوتان و پروپان وجود دارد و یک سبد بسیار مطلوب برای صنعت پتروشیمی است. صنعت پتروشیمی برای اینکه بتواند از این خوراک استفاده کند حاضر است هر هزینه‌ای را انجام دهد.

چناچه سابقه پروژه آماک و جمع‌آوری گاز را بررسی کنید، درمی‌یابید با وجود اینکه شرکت‌های پتروشیمی قرار نبوده به این موضوع ورود کنند، آمدند هزینه توسعه واحدی را دادند که تحت مدیریت خودشان نبوده است مثل ان جی ال 1800 که بخشی از هزینه آنها را در دهه 80، صنعت پتروشیمی تأمین کرد. حتی در بخش‌هایی صنعت پتروشیمی وارد نصب و اجرا شد و گفتند که ما با هزینه خودمان پروژه را توسعه می‌دهیم که توسعه هم دادند اما مشکل اینجاست که این واحدها در اختیار صنایع پتروشیمی نیست.

گازهای همراه همیشه در اختیار بخش بالادستی بوده است که نه تنها برای این بخش مزیتی ندارد بلکه دست و پاگیر هم هست. برای مثال مناطق نفت‌خیز جنوب را درنظر بگیرید که بخش اصلی صنعت نفت ایران را دارد. در مناطق نفت‌خیز چند جریان گاز همراه وجود دارد که اگر تمامی آن را جمع کنیم فکر نمی‌کنم بیشتر از یک تا دو درصد تولید کل‌شان را شامل شود از سوی دیگر ارزش گاز همراه از نفت کمتر است، به صورت غیرمتمرکز هم تولید می‌شود که جمع‌آوری آن هم هزینه‌بر است. حال تصور کنید که شما به عنوان یک شخص تصمیم‌گیر در حالی که مخازن مشترک ، بحث تولید صیانتی و مسائل دیگری در حوزه نفت را دارید. آیا گاز همراه هم به همان اندازه برای شما مسئله است؟ نکته اینجاست که اختیار گاز همراه دست کسی است که برایش هیچ اولویتی ندارد.

 
* یعنی اگر شرکت ملی نفت ایران، مسئولیت برنامه‌ریزی برای توسعه واحدهایی برای استفاده از گازهای همراه نفت را شرکت ملی صنایع پتروشیمی واگذار کند، مشکل حل خواهد شد؟
بله! قطعا حل خواهد شد. پتروشیمی بندر امام در حوالی سال 91 یا 92 بود که 200 هزار بشکه، ظرفیت پالایش گاز همراه را ایجاد کرده، اما همیشه این ظرفیت به‌علت نبود خوراک، بلااستفاده مانده است. ما سال‌هاست در پتروشیمی بندر امام ظرفیت خالی برای پالایش گاز همراه داریم، در صورتی که گاز نرسیده است. تا جایی که من اطلاع دارم در 10 سال گذشته نقطه اوج جذب روزانه گاز همراه ما 90 هزار بشکه بوده است. در صورتی که ما افزون‌بر 120هزار بشکه ظرفیت پیشین،‌ 200 هزار بشکه هم ظرفیت جدید ایجاد کردیم.

بدین معنی که اگر ما گاز همراه را با هر هزینه‌ای به پتروشیمی برسانیم از آنجایی که واحدهای ما آماده است و نیازی به سرمایه‌گذاری جدید نیست، ‌ظرفیت‌های خالی ما فعال می‌شود. هم‌اکنون در منطقه ماهشهر هم کمبود اتان داریم و هم ظرفیت خالی برای پالایش گاز همراه.
یک دوره‌ای اصرار بر این بود که در توسعه صنایع پتروشیمی بر پایه خوراک مایع سرمایه‌گذاری شود، اما با این راهبرد که حجم ذخایر و تولید گاز کشور خیلی بالاست، بنابراین اولویت پتروشیمی به سمت جذب و مصرف گاز رفت.

 
* به نظر شما، این راهبرد و سیاست‌گذاری، درست نبود؟
به باور بنده، دو نقد به این سیاست وارد است؛ یکی اینکه موضوع توسعه و استفاده از گازهای همراه، زمین ماند و از طرف دیگر، اساسا صنعت پتروشیمی ظرفیت جذب گاز در اعداد بالا را ندارد. هم‌اکنون 9 درصد گاز کشور برای صنعت پتروشیمی می‌آید، اگر فقط یک فاز پارس جنوبی به تولید اضافه شود، حجم تولید گاز بسیار بیشتر از مصرف کل صنعت پتروشیمی خواهد بود  پتروشیمی، صنعتی نیست که بتواند تراز گازی کشور را مدیریت کند.
گاز متانی که در سال مصرف می‌کنیم 9 درصد از گاز کشور است. حتی اگر ظرفیت پتروشیمی ما دو برابر شود باز هم تراز گازی تغییر چندانی نخواهد کرد، موازنه گازی کشور را با صنعت پتروشیمی نمی توان مدیریت کرد.
 

* برای استفاده از ظرفیت گازهای همراه در توسعه صنایع پتروشیمی، در وزارت نفت برنامه‌ریزی جدی نشده است؟
خوشبختانه در دو سال اخیر اتفاق خوبی در این زمینه افتاد؛ مهندس زنگنه؛ وزیر نفت، در معارفه خانم مرضیه شاهدایی؛ مدیرعامل شرکت ملی صنایع پتروشیمی، این موضوع را به‌عنوان اولویت‌های بخش بالادستی اعلام و تأکید کردند که باید گازهای همراه نفت جمع‌آوری و به‌عنوان خوراک به پتروشیمی‌ها اختصاص داده شود، بنابراین این مسئله از نظر راهبردری و سیاست‌گذاری حل شده است، اما اکنون راهبرد باید اجرایی شود.
به سیاستگذاری‌های گذشته در حوزه گازهای همراه، می‌توان این نقد را وارد کرد که این راهبرد باید زودتر اجرایی می‌شد و اکنون هم این را بخواهیم که زودتر عملیاتی شود البته اقداماتی هم انجام شد؛ در واقع پروژه های ان جی ال کشور به پتروشیمی‌ها سپرده شد. دو پروژه جمع‌آوری  ان جی ال 3200 را بندر امام و ان جی ال 3300 یا 3400 را هم امیرکبیر جلو می‌برد.
 

* به نظر شما، اگر میعانات گازی به‌جای صادرات، به‌عنوان خوراک به پتروشیمی‌ها اختصاص داده شود، بهتر نیست و ارزش افزوده بسیار بالاتری ندارد؟
بله. قطعا! همین الان تراز آروماتیک‌ها منفی شده است. صنعت پتروشیمی ظرفیتی که برای مصرف آروماتیک‌ها ایجاد کرده، از ظرفیت تولید آن بیشتر شده است. اگر بخواهیم کاری که دو سال است برای گازهای همراه آغاز شده، کاملترش کنیم، باید همین اتفاق برای میعانات گازی هم رخ دهد.
 

* اینکه پالایشگاهی بر پایه خوراک میعانات گازی برای تولید سوخت ساخته شود، ارزشمندتر است یا اینکه پتروشیمی بر پایه این خوراک؟
پتروشیمی‌هایی که می‌توانند میعانات گازی به‌عنوان خوراک مصرف کنند در واقع یک پالایشگاه کامل‌تر هستند. بنزین پتروشیمی‌ها که آنقدر سر آن جنجال شد، همین بود. بنزینی بود که در پتروشیمی‌ها تولید می شد ولی به دلیل اینکه بحث سیاسی شد به حاشیه رفت ولی در واقع همان بنزینی بود که در پالایشگاه ستاره خلیح فارس تولید می‌شود.
اگر بخواهید میعانات گازی را مصرف کنید باید ابتدا پالایش کنید، اجزایش را از هم جدا کنید، بخش‌های سبک‌تر مثل گاز اتان را به واحدهای مصرف کننده خودش بفرستید و بخش‌های سنگین‌تر مثل نفتا را به واحدهای آروماتیک بفرستید، بعد به واحدهای ریفرمری که عینا مثل ریفرمرهای پالایشگاه است، منتقل کنید. تنها یک تفاوت ساده میان این ریفرمرها وجود دارد؛ شرایط عملیاتی ریفرموری پتروشیمی‌ها به گونه‌ای است که می‌توانند آروماتیک بیشتری تولید کنند، اما در مرحله بعد این آروماتیکها را جدا می کنند و آنرا مصرف می کنند همین واحدها در پالایشگاه، آروماتیک کمتری تولید می‌کنند چون در پالایشگاه امکان جداسازی آروماتیک در نظر گرفته نشده است.

در واقع پتروشیمی‌های بر پای میعانات گازی، یک پالایشگاه کامل هستند؛ همان پتروپالایشگاه که امروزه در دنیا جای پالایشگاه را گرفته‌اند. حال بحث آلودگی که به غلط مطرح می‌شود به این دلیل است که بعضی‌ها می گویند در پتروشیمی‌ها در حد 30 درصد آروماتیک تولید می شود اما این را نمی‌گویند که در مرحله بعد کل این آروماتیکها را جدا می کنند و به حدود یک درصد می رسانند همین عدد  در خروجی برخی پالایشگاههای ما در حدود 5 درصد است.
ما اگر این آروماتیکی را که در پتروشیمی تولید می‌شود را جدا نمی‌کردیم که خطوط تولیدمان متوقف می شد. بنزنی که از پتروشیمی نوری می‌آید بیرون، باید زیر 2 درصد باشد، اصلا بالاتر از آن صرفه اقتصادی ندارد. بنابراین درست است که ما بنزن و آروماتیک تولید می‌کنیم اما اساسا طراحی ما برای این بوده که آروماتیک را تولید و جدا کنیم. زمانی که آروماتیک را جدا می‌کنیم، دو محصول داریم؛ آروماتیک و بنزین. اما در پالایشگاه‌ها سعی بر این است که آروماتیک تولید نشود، چون امکان جداسازی آن وجود ندارد.

 
* پس عملا پیشنهاد می‌دهید که رویکردهای وزارت نفت از توسعه پالایشگاهی به سوی توسعه پتروشیمی تغییر پیدا کند؟
این مسیری است که همه دنیا رفته‌اند. پالایشگاه شازند هم اکنون به اندازه بزرگترین پتروشیمی پروپیلن‌ساز ایران، این محصول را تولید می‌کند. این پروپیلن هم در پالایشگاه شازند و هم در پتروشیمی مارون 200 هزار تن ظرفیت دارد، پتروشیمی مارون هیچ‌گاه به این رقم نرسیده است اما پالایشگاه شازند‌ می‌تواند به آن برسد، یعنی پروپیلن را به جای پتروشیمی در پالایشگاه تولید کنیم.
یکی از بحث‌هایی که در چند سال اخیر زیاد شنیده‌ایم، این است که برای مثال واحد GTO یا MTO بزنیم تا پروپیلن تولید کنیم، در تمام دنیا آنجایی که پالایشگاه دارند سهم خوبی از پروپیلن را در واحدهای پالایشی تولید می‌کنند، مثل اروپا، واحد جداگانه‌ای برای آن احداث نمی‌کنند. واحد بنزین سازی الان دارد این  محصول را تولید می‌کند. دیگر نمی‌توان مرز دقیقی میان پالایشگاه و پتروشیمی کشید.

درواقع پالایشگاه واحدی است که عملیات تفکیک انجام می‌دهد، پتروشیمی، عملیات شیمیایی هم انجام می‌دهد، اینگونه نیست که واحدی فقط عملیات تفکیک انجام دهد و واحدی دیگر فقط عملیات شیمیایی. برای نمونه پتروشیمی بندر امام یک پترو ریفاینری است که یک واحد تفکیک دارد و محصولاتی که تفکیک می‌کند را به محصولات متفاوتی تبدیل می‌کند.

یا پتروشیمی رازی که اوایل دهه 50 احداث شده، یک پالایشگاه کامل گازی است، که گاز ترش را می‌گیرد، در مرحله اول آن را شیرین‌سازی می‌کند، بعد گوگردی را که استحصال می‌کند را به اسید سولفوریک تبدیل می‌کند و متان را به آمونیاک. سپس با ترکیب این دو تا، کود دی امونیوم فسفات تولید می‌کند، بدین ترتیب پتروشیمی رازی یکی از کاملترین زنجیره‌ها را داشته است، دقیقا شما در پتروشیمی رازی یک پالایشگاه شهید هاشمی‌نژاد را می‌بینید.

همانطور که مطلعید بزرگترین تولیدکننده گوگرد در کشور پتروشیمی رازی است و بعد پالایشگاه هاشمی‌نژاد، یعنی تولید گوگرد در پتروشیمی رازی بیش از بزرگترین تولیدکننده گوگرد در بخش پالایشگاهی است منتها پتروشیمی رازی این گوگرد را به کالای دیگری تبدیل می‌کند به این ترتیب رازی درصد ناچیزی از گوگرد را بیرون می‌دهد، اما پالایشگاه خانگیران سالانه 500 هزار تن گوگرد خام بیرون می‌دهد.

تفکیک بین پتروشیمی و پالایش در واقع رأی دادن به یکی از این دو ایده است که ما فرایندها را کامل انجام دهیم یا ناقص. اگر فرایندها را صرفا به تفکیک اکتفا کنید می‌شود پالایشگاه اما اگر تفکیک را با عملیات‌های بعدی ترکیب کنید، می‌شود پترو ریفاینری، اگر هم بخواهید تفکیک را از پتروشیمی‌ها بگیرید، زنجیره آنها ناقص می شود یعنی محدود به خوراک در دسترسی که ممکن است مورد مطلوب‌شان هم نباشد؛ می‌شوند.

به طور خلاصه اگر پالایشگاه و پتروشیمی را تفکیک کردیم، محصولاتی دست ما را می‌گیرد که خیلی گرهی از مشکلات ما باز نمی‌کند، مثل متانول که 10 درصد مصرف و باقی را باید صادر کنیم. از اوره کمتر از 2 میلیون تن مصرف داخلی و 5 میلیون تن صادرات داریم.

اما الان تراز خوراک مایع، منفی است و داریم آروماتیک وارد می‌کنیم، محصولاتی که با خوراک مایع تولید می‌کنیم نیازهای بازار برآورده نمی‌کند وبخشی از نیاز داخلی وارد می‌شود. همین ماه گذشته بنزن وارد کردیم یعنی مصرف آروماتیک‌ها از تولید جلو زده است.

الان در کشور مشکل جدی برای بنزن داریم تا دوماه پیش تولید بنزن از مصرفش بیشتر بود و بخشی هم صادر می‌شد اما با بهبودی که در وضعیت مصرف ایجاد شد نه تنها بنزن مازاد نداریم بلکه باید وارد هم کنیم، به نظر من این اتفاق خوبی است که ظرفیت مصرف بالادستی جلو زده است. البته در بحث محصولات خوراک گازی اینگونه نیست، در این حوزه ما فقط صادرات داریم.

 
* با توجه به جزئیاتی که گفتید، آیا می‌توان پالایشگاه‌های موجود را می‌توان به پتروپالایشگاه (PetroRefinery) تبدیل کرد؟
بله، همه دنیا این کار را کرده‌اند. یک شاخصی در بحث پالایشگاهی وجود دارد به نام «Nelson Factor» یا «NF». در هدف‌‌گذاری‌‌های مربوط به توسعه ظرفیت پالایشی، افزون‌بر بهبود و افزایش ظرفیت پالایشی، بهبود شاخص پیچیدگی نلسون، معیار مناسبی برای ارزیابی است. در نظر داشتن شاخص نلسون به‌عنوان یک پارامتر مهم توسعه، معیار قابل قبولی برای بسیاری از کشورهای دنیا است، به‌طوری که توسعه ظرفیت پالایشی با محوریت بهبود شاخص پیچیدگی فناوری هدف‌‌گذاری می‌‌شود، این درحالی است که توسعه ظرفیت پالایشی در ایران با محوریت ارتقای سطح فناوری دنبال نمی‌شود.

سرمایه‌‌گذاری‌‌های مناسب با هدف بالا بردن ضریب پیچیدگی مجتمع‌های پالایشگاهی، مزیت و نتیجه‌های مطلوبی به دنبال دارد که افزایش توان پالایشگاه در فرآورش نفت‌‌های نامرغوب یا نفت‌‌های سنگین، بالا رفتن حجم تولید محصولات سبک و با ارزش‌‌تر مانند بنزین، تولید محصولات با کیفیت مطلوب (به‌سوزی و آلایندگی) و بهبود حاشیه سود پالایشگاهی، از مهم‌‌ترین آنها به شمار می‌رود.
حالا وقتی در یک پالایشگاه، واحدهای فرآیندی جدید ایجاد شود که در واقع همان واحدهای شیمیایی هستند، عملیات شیمیایی روی زنجیره نفت‌خام انجام می‌گیرد، پس هر اندازه، این واحدها بیشتر شوند، ضریب نلسون هم افزایش می‌یابد و اساسا مسیر حرکتی صنایع پالایشی در دنیا بالا بردن این ضریب است.


* این ضریب چگونه محاسبه می‌شود؟
هر واحدی که در پالایشگاه جا می‌گیرد ضریبی دارد و ظرفیتش هم کنار آن می‌نشیند مثلا اگر ضریب برج تقطیر را 2 در نظر بگیرید و کراکینگ را 3 و ظرفیت آنها را نیز کنار هم قرار دهند، میانگین وزنی‌شان را که همان ضریب نلسون است، به دست می‌آید. «NF» نشانگر آن است که پالایشگاه‌های ما چه میزان پتروشیمیایی شدند، فکر می‌کنم این عدد در آمریکا 12 و در ایران 4.5 است و در پالایشگاه شازند 9.

احتمالا این جمله که پالایشگاه صرفه اقتصادی ندارد را زیاد شنیده‌اید، منظور خود پالایشگاه نیست، بلکه پالایشگاه در نلسون فاکتور مثلا 4.5، صرفه اقتصادی ندارد و اگر به 12 برسد، صرفه دارد. چینی‌ها در واحدهای پالایش نفت سنگینشان 30 درصد از خوراک واحد تقطیر در خلا خود را به پروپیلن تبدیل می‌کنند. اگر ما این کار را در بنزین‌سازی اراک انجام دهیم، به اندازه کل تولید فعلی پروپیلن کشور تولید جدید خواهیم داشتالان کل تولید پروپیلن ما 700 هزار تن است.

 
* برنامه شرکت ملی صنایع پتروشیمی برای ترمیم توسعه کاریکاتوری صنعت پتروشیمی و کوچک ماندن پایین دستی چیست؟
 کوچک ماندن صنایع پایین دستی، تعبیر اشتباهی است، صنایع پایین دست کوچک نمانده است، بلکه بسیار بزرگتر از آنچه که باید باشد، شده است. به آمار ما، 10 میلیون تن کارخانه پلیمری نصب شده در کشور داریم، در صورتی که کل تولید پلیمر بالادست پتروشیمی پنج میلیون تن است. در بخش کود، بر اساس آمار وزارت صنایع ما 6 میلیون تن کارخانه پایین دستی نصب شده در کشور داریم، در صورتی که کل مصرف آن100 هزارتن هم نیست.

برآوردهای وزارت صنایع نشان می‌دهد که چهار میلیون تن صنایع پایین دست نصب شده در کشور داریم، در صورتی که کل محصولاتی صنایع پتروشیمی که در کشور فروخته شده، در بهترین حالت 10 میلیون تن است. پس می‌بینیم که این صنایع نه تنها کوچک نمانده بلکه خیلی بیشتر هم توسعه پیدا کرده است. این بدین معنی نیست که شرایط این صنایع در وضعیت مطلوب قرار دارد، آسیب‌ها و مشکلات این صنایع کم نیست اما صنایع پایین دست کوچک نمانده است.
زمانی که فکر کنیم این صنایع کوچک مانده‌اند، مسئله، توسعه کمی خواهد بود اما اگر بفهمید که این صنایع بیش از ظرفیتش رشد کرده، اینجا مسئله توسعه کیفی می‌شود اولویت. تا به حال رکورد مصرف پلیمر داخلی، مجموع آنچه ما تولید کردیم، واردات و ضایعات و... 3.6 میلیوت تن در بهترین حالت بوده است.و با پایین‌ترین برآوردها،10 میلیون تن کارخانه نصب شده در کشور داریم، حال باید شهرک تأسیس کنیم؟ کارخانه احداث کنیم؟ یا به دنبال یافتن مسئله‌ای که این شرایط را بوجود آورده باشیم؟

البته تأکید کنم که منظورم این نیست که در خوراک مشکل نداریم، این مشکل وجود دارد اما گلوگاه چیز دیگری است، پتروشیمی ما چندین مشکل دارد که مجموع آن این وضعیت را بوجود آورده است و الان ساخت شهرک و ایجاد کارخانه فکر اشتباهی است.
 
* زمین‌هایی که در نزدیکی فرودگاه عسلویه، برای توسعه صنایع پایین دستی پتروشیمی در نظر گرفته شده بود، چه وضعیتی دارد؟ اکنون با وجود گذشت سال‌ها هنوز هم این زمین‌ها خالی است و هیچ واحد و کارخانه یا کارگاهی در آن ایجاد نشده است...
آن زمین‌ها برای توسعه صنایع میانی پتروشیمی بوده است که مشاور در انتخاب این زمین‌ها اشتباه کرده بود و آن زمین‌ها برای توسعه صنایع میانی مناسب نیست. صنایع پایین دستی که در عسلویه قابلیت استقرار دارند، الان در سایت کناری آن زمین که شرایطش بسیار بهتر از آن است، وجود دارند. زمین‌های جنب فرودگاه عسلویه هنوز هم در مالکیت شرکت ملی صنایع پتروشیمی ایران است، اما تصمیم داریم آن زمین‌ها را برای کارهای دیگری اختصاص دهیم.
 
ادامه دارد..
چهارشنبه ۴ اسفند ۱۳۹۵ ساعت ۰۷:۵۷
کد مطلب: 16765
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *