۰

ناخواسته یارانه داده ایم!

مشکل قیمت انرژی ناشی از عدم تصمیم‌گیری بوده است نه اتخاذ تصمیم. پرداخت یارانه یک تصمیم است. ولی حتما می‌پرسید ناشی از عدم تصمیم‌گیری بوده یعنی چه؟
ناخواسته یارانه داده ایم! - میز نفت
ناخواسته یارانه داده ایم! - میز نفت
به گزارش «ميزنفت»، ماهنامه ایران فردا در گفت و گو با سید غلامحسین حسنتاش موضوع یارانه و میزان مصرف انرژی در ایران را پیش کشیده است و نظرات این کارشناس نفتی را منتشر کرده است؛ بخشی از این گفت و گو را در ادامه می خوانید:

* ایالات متحده آمریکا ۲۵ درصد کل انرژی دنیا را مصرف می‌کند. اصلا مصرف ما با آن کشور قابل مقایسه است؟ خیر. آنچه مطرح می‌شود این است که شاخص‌های مصرف سرانه و شدت انرژی در ایران بالاست و حتی ممکن است مصرف سرانه چند برابر چین یا شدت انرژی چند برابر امریکا باشد. در شاخص شدت انرژی، میزان انرژی مصرفی به ازای هر دلار تولید ناخالص ملی محاسبه می‌شود. در این شاخص‌ وضعیت بدی داریم، یعنی به ازای هر دلار تولید ناخالص ملی چند برابر بهترین‌های دنیا (مثل ژاپن و انگلیس)‌انرژی مصرف می‌کنیم.

* شاید عمده‌ترین دلیل پیدایش این وضعیت، بهره‌وری پایین ما در همه چیز است. فقط در انرژی نیست که بهره‌وری پایینی داریم، در آب هم همین‌طور است. به عنوان مثال، متخصصان صنعت آب و فاضلاب می‌گویند میزان بهره‌وری کشور در مصرف آب کشاورزی ۳۵ درصد است. یعنی ۶۵ درصد آبی که صرف بخش کشاورزی می‌شود هدر می‌رود. بنابراین به نظر می‌رسد که فرهنگ بهره‌وری ما ضعیف است و این موضوع در همه چیز اثر می‌گذارد. به عبارت دیگر، انرژی آنقدر ارزش نداشته که مردم به فکر دو جداره کردن پنجره‌ها و عایق‌کاری و امثال آن باشند. البته پس از انقلاب هم تحریم‌ها مانع از دسترسی کشور به تکنولوژی‌های جدیدتر برای ارتقاء بهره‌وری انرژی شد. تمام این عوامل دست به دست هم داده و این وضعیت را به وجود آورده است.

*مشکل قیمت انرژی ناشی از عدم تصمیم‌گیری بوده است نه اتخاذ تصمیم. پرداخت یارانه یک تصمیم است. ولی حتما می‌پرسید ناشی از عدم تصمیم‌گیری بوده یعنی چه؟ یعنی اینکه به تدریج در کشور تورم ایجاد شده که به معنای افزایش سطح عمومی قیمت‌ها است، اما از آنجا که قیمت‌گذاری برخی کالاها در اختیار دولت است، در این شرایط، دولت در معرض این تصمیم بوده است که حالا که همه چیز گران شده، من هم قیمت کالاهای خود را گران کنم یا نه؟ اما دولت‌ها در دوره‌های مختلف نتوانستند تصمیم بگیرند که آنها هم کالاهای خود را گران بکنند. بنابراین دولت قصد یارانه دادن نداشته است.

* در ایران و اغلب کشورها، دولت درگیر یک عدم تصمیم‌گیری بوده یا جرات یک تصمیم گیری را نداشته است، چون اولا نمی‌خواسته تورم را به رسمیت بشناسد و دوم اینکه نمی‌خواسته به تورم کمک بکند تا به مردم فشار بیاید. بنابراین قیمت‌ها را ثابت نگه داشته. وقتی قیمت‌ها را ثابت نگه داشته در حالی که مدام تورم بالا رفته، اسم این فاصله شده است یارانه. یعنی یک یارانه ناخواسته به وجود آمده است. شاید بتوان گفت یارانه نفیی برای نفی تورم و نه اثباتی برای پیشبرد یک سیاست.

*البته طبق تعریف علم اقتصاد، فاصله بین قیمت تمام شده یک کالا و آن قیمتی که دولت به مردم می‌فروشد را یارانه می‌گویند. مثلا قیمت تمام شده یک عینک صد تومان است، دولت تصمیم می‌گیرد که آن را هشتاد تومان به مردم بفروشد، آن بیست تومان یارانه می‌شود. اما ما نمی‌دانیم در ایران قیمت تمام‌شده انرژی چقدر است. اصلا سیستم‌های مالی حسابداری‌مان هم این را نشان نمی‌دهد. بنابراین خودش جای سوال است که در بخش انرژی به چه چیزی یارانه می‌گویند و اینکه قیمت تمام‌شده حامل‌های انرژی چقدر است؟ الان عرف شده است که دولت مابه‌التفاوت قیمت فروش بنزین به نرخ فوب خلیج فارس و آنچه به مردم می‌فروشد را یارانه تلقی می‌کند. در حالی‌که طبق تعریف علم اقتصاد این یارانه نیست و اصطلاحا به آن یارانه ضمنی می‌گویند.





*گروهی از اقتصاددان، تفکر لیبرال اقتصادی دارند و می‌خواهند همه چیز را با قیمت حل کنند. اجرای طرح هدفمندسازی یارانه‌ها نیز بیشتر تحت تاثیر این افراد بوده است. آنها می‌گویند قیمت‌ها در اقتصاد علامت‌دهنده هستند و بازار، خودش همه چیز را درست می‌کند. به فرض می‌گویند شما قیمت را بالا ببرید، مردم خودشان شیشه‌ها را دوجداره می‌کنند. من به شدت مخالف این تفکر بودم و هستم. چنین دیدگاهی به واقعیات اقتصادو جامعه توجه ندارد، مردم را به شدت تحت فشار تورمی می‌گذارد و حق انتخاب را از آنها می‌گیرد. به این راه حل می‌گویند راه حل قیمتی. اما راه حلی که من پیشنهاد می‌کنم راه حل غیرقیمتی است. یعنی دولت می‌گوید حاضرم به پروژه‌های صرفه‌جویی و بهینه‌سازی انرژی، یارانه بدهم. به عنوان مثال شهروندی می‌گوید یک میلیون تومان هزینه عایق‌کاری لوله‌کشی موتورخانه‌ام می‌کنم و سنسوری می‌گذارم که متناسب با تغییر درجه حرارت شب و روز، مرتبا حرارت موتورخانه را تنظیم کند تا مانع از هدررفت انرژی شود. دولت هم می‌گوید در این صورت به شما تسهیلات می‌دهم. به این روش، راه حل غیر قیمتی می‌گویند.

*دولت باید به بالا بردن بهره‌وری یارانه بدهد. وقتی بهره‌وری بالا رفت، آن وقت زمینه افزایش قیمت هم فراهم می‌شود بدون اینکه به شهروند فشار بیاید. چرا که هزینه انرژی حاصل‌ضرب‌ مقدار در قیمت است. اگر مصرف شهروند نصف شود آن وقت با گران شدن انرژی نیز هزینه‌های شهروند تغییری نمی‌کند. نمی‌گویم قیمت نباید اصلاح شود اما کار نباید با اصلاح قیمت‌ها شروع شود. در اقتصادی که ساختارش تورمی است و افزایش قیمت‌ها اینقدر مشکلات ایجاد می‌کند باید سراغ راه‌حل‌های غیر قیمتی رفت. این همان چیزی است که در بند "ق" تبصره دو قانون بودجه ۹۳ دیده شده بود، که متاسفانه هنوز چیزی از آن اجرا نشده است.

*من کماکان مثل دو دوره گذشته مخالفم و فکر می‌کنم ادامه اجرای چنین طرحی فقط به مردم فشار می‌آورد، تورم ایجاد می‌کند و حتی دولت هم چیزی عایدش نمی‌شود. دولت ما خیلی بزرگ است و هزینه‌هایش هم خیلی زیاد. وقتی تورم ایجاد می‌شود، آنقدر که روی هزینه‌های خودش اثر می‌گذارد، اضافه درآمدی هم که ایجاد می‌کند را از دست می‌دهد. بودجه‌های جاری‌اش بالا می‌رود و مجبور است حقوق کارمندان و کارگران را زیاد کند. بنابراین هزینه‌های خودش هم بالا می‌رود. یعنی این یک چرخه منفی است. بنابراین دولت اگر بخواهد کار درستی انجام دهد چاره دیگری جز اجرای بند "ق" در تمامی صنایع ندارد. 
 
شنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۳ ساعت ۱۲:۰۱
کد مطلب: 5487
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *