وحید حاجی پور| یک سال مانده به پایان دولت، همهچیز میخواهد خراب شود، خراب که نه خرابتر. در دولت اصلاحات وقتی زنگنه جامه صدارت نفت را بر تن کرد، ساختار سازی را بر اساس اصل ساختار زدایی در پیش گرفت، همهچیز را نابود کرد؛ از آموزشگاههای فنی تا تعاونیهای مصرف کارکنان صنعت نفت.
هنوز هم قدمای نفت این اقدامات وزیر نفت را نفی میکنند ولی این پایان مأموریت نبود؛ او که در سال 92 مجدداً وزیر شد روی سایر نهادهای نفتی و خدماتی که به کارکنان ارائه میشد دست گذاشت، مثلاً هواپیمایی نفت را که متعلق به صندوقهای بازنشستگی صنعت نفت بود واگذار کرد و فروخت.
در مرحله بعد سراغ دانشگاه صنعت نفت رفت و آن را به وزارت علوم واگذار کرد؛ موسسه مطالعات بینالمللی انرژی و پژوهشگاه صنعت نفت را هم در آستانه انحلال و نابودی قرار داده و حالا روی بیمارستانهای نفت دست گذاشته تا برای همیشه، درمان رایگان کارکنان این صنعت را بایگانی کند.
نهادهایی که گاها یک قرن قدمت دارند، ازنظر وزیر نفت نهادهایی هزینه زا هستند که هیچ سودی برای نفت ندارد، حتی برای کارکنان آن. چنین دیدگاهی در میان کارشناسان نفت خریداری ندارد زیرا سایر دستگاههای دولتی و غیردولتی برای کارکنان خود تسهیلات و خدماتی را در نظر میگیرند که خدمات نفت در مقابل آنها شوخی است. شاید وزیر نفت دوست دارد اینگونه القا کند که کاملاً استراتژیک فکر کرده و اجرا میکند اما این زنگ خطر بزرگی است که کم، شباهت به ویرانی ندارد. مانند ارتشی که وقتی مجبور به عقبنشینی میشود، برای انتقام گرفتن شهر را ویران میکند.
استدلالهای وزیر نفت که این وزارتخانه نباید تعاونی، دانشگاه، پژوهشگاه، موسسه مطالعاتی، بیمارستان و ... داشته باشد در شرایطی مایه نگرانی کارکنان شده است که در همین کشورهای حاشیه خلیجفارس، بیشترین امکانات با عالیترین سطح خدمات به کارکنان صنعت نفت ارائه میشود. مثلاً آرامکوی عربستان یکی از بهترین ایرلاین های خاورمیانه را در دست دارد و کویتیها، مؤسسات آموزشی و درمانی مهمی را برای کارکنان نفت خود در نظر گرفتند.
حتی در گازپروم روسیه، استات اویل نروژ، پتروناس مالزی و ... هم خدمات اختصاصی برای کارکنان نفت در نظر گرفته میشود که خدمات فعلی وزارت نفت در مقابل آنها، بسیار ناچیز است. البته کسی فعلاً انتظار ندارد آن خدمات با آن کیفیت در اختیار کارکنان قرار بگیرد ولی حذف خدمات نسیه امروز هم جفای بزرگی به صنعت نفت است. شرکت نفتی که روزگاری در میان بدنه صنعتی کشور نماد یک مدینه فاضله بود امروز از داخل تهی شده است و فقط نامی از آن بهجامانده است، به مدد جنگی که ژنرال با کارکنانش آغاز کرده است.
کارکنان نفت همانهایی هستند که در طول سه ماه توانستند تولید نفت را در عرض سه ماه دو برابر کنند بهطوریکه خود آقای وزیر هم از این موفقیت شوکه شده و بارها آن را بروز داده است. بااینوجود، حذف ساختارهای فعلی با محوریت واگذاری امور خدماتی تبدیل به یک دغدغه بزرگ برای پرسنل نفت شده و کار تا جایی پیش رفته است که همهچیز، در حال ویران شدن است.
زنگنه و مدیرانش باید بدانند اینگونه اقدامات چه جنبههای وحشتناکی میتواند داشته باشد ولی یا نمیدانند و یا خود را به ندانستن میزنند؛ در کشوری که نخبههای نفتی آن از حداقل امکانات رایج برخوردار نیستند، پیشنهادهای شرکتهای خارجی یک عامل تحریککننده برای خروج آنها از کشور و مهاجرت به کشورهای دیگر است و این دقیقه عمق همان ویرانی است که میخواهد نفت را به زمین بزند.
ارتشی که زنگنه برای خود فراهم کرده و سربازانش خود را ژنرال میدانند، در ماههای واپسین حضور خود در خاکی که هنوز در تصرف دارند باید بهصورت ویژه پایش شود تا پس از پایان کارشان، انبوهی از خاک و خرابه تحویل دولت بعدی نشود. همه چیز به نظارت درست و دقیق بستگی دارد.
منبع: جوان
دوشنبه ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۳:۴۶